شهدای ایران:دکترسعید شهرابی فراهانی/ مدیرراهبردی نهضت جهانی جبهه مقاومت طی مطلبی نوشت:
رزمایش موشکی اول دی ۱۴۰۴ را نمیتوان صرفاً یک مانور نظامی در تقویم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران دانست. این رزمایش، بیش از آنکه نمایش قدرت سخت باشد، بیانیهای راهبردی در زبان آتش، دقت و آگاهی است؛ بیانیهای که از دل جغرافیای گسترده ایران برخاست و مخاطبانش نه در مرزها، بلکه در اتاقهای فکر واشنگتن و تلآویو نشستهاند.
گستره جغرافیایی این رزمایش ـ از غربیترین تا شرقیترین نقاط کشور ـ حامل یک معناست: قدرت موشکی ایران تکنقطهای، متمرکز و آسیبپذیر نیست. آنچه به نمایش درآمد، شبکهای زنده، متکثر و درهمتنیده از شهرهای موشکی و پایگاههای پرتاب بود؛ شبکهای که در منطق جنگهای نوین، نهتنها بقاپذیر، بلکه تصمیمساز است. این پراکندگی هوشمند، ترجمان عینی یک اصل بنیادین در راهبرد دفاعی ایران است: «بازدارندگی از طریق ابهام، تنوع و تکثیر».
اما وجه تمایز رزمایش اخیر، صرفاً در جغرافیا خلاصه نمیشود. نشانهها حاکی از آزمایش نسلهای جدیدی از موشکها و سامانههای پرتاب است؛ موشکهایی که نهتنها در برد و سرعت، بلکه در الگوی شلیک، زمانبندی، همافزایی با پهپادها و فریب سامانههای پدافندی تعریف تازهای ارائه میدهند. اینجا، موشک دیگر یک ابزار خام نیست؛ بلکه بخشی از یک سیستم هوشمند نبرد است که با داده، تصویر، تحلیل و تصمیم لحظهای تغذیه میشود.
در این میان، پهپادها نقش مکمل ساده را بازی نمیکنند؛ آنها به یکی از ارکان اصلی قدرت نظامی ایران بدل شدهاند. پهپادهای شناسایی، رزمی و انتحاری، چشمهایی هستند که پیش از آتش میبینند و بازوهایی که فراتر از مرزها عمل میکنند. همنشینی موشک و پهپاد، نشانه گذار ایران از بازدارندگی کلاسیک به بازدارندگی شبکهمحور است؛ جایی که ضربه، محصول یک سامانه یکپارچه است، نه یک سلاح منفرد.
اما شاید مهمترین لایه این رزمایش، آن چیزی باشد که دیده نمیشود: جامعه اطلاعاتی بیدار و هوشیار ایران. در جهانی که جنگها پیش از شلیک، در میدان ادراک، داده و روایت آغاز میشوند، برتری از آنِ کسی است که زودتر ببیند، عمیقتر بفهمد و دقیقتر تصمیم بگیرد. رزمایش اول دی، در واقع بر بستری از اشراف اطلاعاتی شکل گرفت؛ اشرافی که میداند کدام ماهواره نگاه میکند، کدام تحلیلگر گزارش مینویسد و کدام سیاستمدار در حال محاسبه است.
اینجاست که پیام رزمایش، فراتر از مرزهای ایران معنا پیدا میکند. در شرایطی که بنیامین نتانیاهو در آستانه سفر به آمریکا و رایزنی با دونالد ترامپ برای تصمیمگیری درباره ایران قرار دارد، این مانور نظامی را باید هشداری پیشدستانه تلقی کرد؛ هشداری که میگوید هر تصمیمی، هر سناریویی و هر خطایی، پیشاپیش در معادلات دفاعی ایران دیده و سنجیده شده است. این رزمایش، دعوت به عقلانیت است؛ عقلانیتی که از دل قدرت برمیخیزد، نه از ضعف.
راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی ایران، سالهاست بر پایه بازدارندگی نامتقارن بنا شده است؛ راهبردی که موشک در آن ستون فقرات بهشمار میرود. اما آنچه امروز مشاهده میشود، ارتقای این ستون به یک معماری پیچیده و پویاست. تنوع موشکی، افزایش دقت، کوتاهشدن زمان واکنش و امکان شلیکهای ترکیبی، همه نشان میدهد که ایران بهدنبال ایجاد «توازن وحشت پایدار» است؛ توازنی که نه برای آغاز جنگ، بلکه برای جلوگیری از آن طراحی شده است.
واکنشها و هیاهوی رسانهای رژیم صهیونیستی در روزهای منتهی به رزمایش نیز خود گویای واقعیتی مهم است. آنها تحرکات یگان هوافضای سپاه را رصد میکردند، اما نمیدانستند با رزمایش مواجهاند یا آمادگی برای اقدام واقعی. این تردید، دقیقاً همان نقطهای است که بازدارندگی مؤثر در آن متولد میشود؛ جایی که دشمن، هزینه خطا را بیش از توان تحمل خود میبیند.
فرماندهان سپاه پاسداران، از تحول چشمگیر توان موشکی و پهپادی نسبت به دورههای پیشین سخن میگویند؛ تحولی که حتی تاکتیکهای شلیک را نیز دگرگون کرده است. این سخن، تنها یک ادعا نیست، بلکه بازتاب تجربه، آزمون و یادگیری در میدانهای واقعی و شبیهسازیشده است. نیروهای مسلح ایران، امروز نهتنها آماده پاسخاند، بلکه آماده مدیریت بحران، کنترل تصاعد و تحمیل اراده دفاعی هستند.
در نهایت، رزمایش موشکی اخیر را باید قطعهای از یک پازل بزرگتر دانست: پازل ایرانِ بیدار، هوشمند و مسلح به آگاهی. کشوری که میداند امنیت، تنها با سلاح ساخته نمیشود، بلکه با ترکیب قدرت نظامی، هوش اطلاعاتی و درک عمیق از صحنه جهانی پایدار میماند.
این رزمایش، اعلام این واقعیت است که ایران نه در پی ماجراجویی، بلکه در حال طراحی آینده بازدارندگی خود است؛ آیندهای که در آن، خطا برای دشمن، پرهزینه و جبرانناپذیر خواهد بود.
∎