شناسهٔ خبر: 76414876 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

نگاهی به توافق اخیر مصر و اسرائیل در حوزه انرژی

لوله‌هایی که به جای گاز، خفگی صادر می‌کنند

تهران- ایرنا- رژیم صهیونیستی در پی توافق اخیر گازی با مصر، نه‌تنها از درآمد تضمین‌شده برخوردار می‌شود، بلکه اهرم فشاری سیاسی به دست می‌آورد تا در پرونده‌هایی مانند غزه و گذرگاه رفح، قاهره را تحت فشار قرار دهد.

صاحب‌خبر -

توافق گازی اخیر میان مصر و رژیم صهیونیستی به‌عنوان یکی از مناقشه‌برانگیزترین تحولات انرژی منطقه مطرح شده است. این توافق صادرات حدود ۱۳۰ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی از میدان لویاتان در آب‌های تحت اشغال رژیم صهیونیستی به مصر تا سال ۲۰۴۰ را شامل می‌شود و ارزشی بالغ بر ۳۵ میلیارد دلار دارد.

مقامات رژیم صهیونیستی از این قرارداد با عنوان «بزرگ‌ترین توافق گازی در تاریخ اسرائیل» یاد می‌کنند؛ توصیفی که در نگاه نخست آن را صرفاً یک موفقیت اقتصادی جلوه می‌دهد، اما بررسی عمیق‌تر ابعاد آن نشان می‌دهد که این توافق بسیار فراتر از یک معامله تجاری ساده است.

در واقع این قرارداد بخشی از راهبرد کلان رژیم صهیونیستی برای تثبیت جایگاه خود به‌عنوان بازیگر مسلط انرژی در شرق مدیترانه و تقویت نفوذ سیاسی و اقتصادی در جهان عرب است؛ راهبردی که تحت فشار مستقیم آمریکا و با بهره‌گیری از بحران فزاینده انرژی در مصر به پیش می‌رود.

این توافق در شرایطی منعقد شده که رژیم صهیونیستی همچنان به سیاست‌های سرکوبگرانه و جنایات سازمان‌یافته خود علیه ملت فلسطین ادامه می دهد. از این منظر، توافق گازی نه‌تنها از بستر سیاسی و انسانی منطقه جدا نیست، بلکه خود به ابزاری برای بازتولید و تثبیت ساختار اشغالگری تبدیل شده است.رژیم صهیونیستی با بهره‌برداری از بحران انرژی مصر یعنی بحرانی که ریشه در کاهش تولید داخلی، افزایش مصرف و ناکارآمدی سیاست‌گذاری دارد در پی آن است که کشورهای عربی را به‌تدریج در شبکه‌ای از وابستگی ساختاری گرفتار کند

پیشینه توافق گازی

توافق گازی میان مصر و رژیم صهیونیستی ریشه در سابقه‌ای طولانی از همکاری‌های پرتنش انرژی دارد؛ همکاری‌هایی که همواره با ملاحظات سیاسی، امنیتی و مخالفت‌های اجتماعی همراه بوده‌اند. نخستین قرارداد صادرات گاز میان دو طرف در سال ۲۰۰۵ امضا شد؛ قراردادی که بر اساس آن، گاز مصر از طریق خط لوله «العریش-عسقلان» به سرزمین‌های اشغالی منتقل می‌شد.

این خط لوله پس از انقلاب ۲۰۱۱ مصر و در پی سلسله حملات مکرر در شبه‌جزیره سینا عملا از کار افتاد. این حملات که از سوی جریان‌های مقاومت و بخش‌هایی از افکار عمومی مصر انجام شد، بیانگر مخالفت عمیق جامعه مصر با عادی‌سازی روابط اقتصادی با رژیم اشغالگر بود.

در سال ۲۰۱۰ با کشف میادین بزرگ گازی تمار و لویاتان در آب‌های تحت اشغال رژیم صهیونیستی، این رژیم تلاش گسترده‌ای را برای تبدیل شدن به صادرکننده اصلی انرژی در منطقه آغاز کرد.

به دنبال این تحولات، قرارداد صادرات گاز رژیم صهیونیستی به مصر در سال ۲۰۱۹ منعقد شد که صادرات حدود ۶۰ میلیارد مترمکعب گاز تا سال ۲۰۳۰ را پیش‌بینی می‌کرد. توافق جدید اما عملا حجم صادرات را بیش از دو برابر کرده و آن را تا ۱۳۰ میلیارد مترمکعب تا سال ۲۰۴۰ افزایش داده است.

این تحول بدون نقش‌آفرینی مستقیم آمریکا قابل فهم نیست. شرکت آمریکایی شورون که مالک حدود ۴۰ درصد میدان لویاتان است، نقشی کلیدی در پیشبرد این توافق ایفا کرده است. در مقطعی «بنیامین نتانیاهو» اجرای توافق را به تعویق انداخت تا از آن به‌عنوان اهرم فشار سیاسی علیه مصر به‌ویژه در پرونده غزه و گذرگاه رفح استفاده کند.

ماهیتی فراتر از اقتصاد برای یک قرارداد

رسانه‌های عبری‌زبان بارها گزارش دادند که رژیم صهیونیستی انرژی را به ابزاری برای گره زدن تعهدات مصر به توافق‌نامه صلح کمپ دیوید تبدیل کرده است، در حالی که همزمان به نقض سیستماتیک حقوق فلسطینیان ادامه می‌دهد.

این پیشینه نشان می‌دهد که توافق‌های گازی میان دو طرف، از ابتدا ماهیتی فراتر از اقتصاد داشته و همواره در خدمت اهداف ژئوپلیتیکی و اشغالگرانه بوده‌اند.

لوله‌هایی که به جای گاز، خفگی صادر می‌کنند عنوان

رژیم صهیونیستی با بهره‌برداری از بحران انرژی مصر یعنی بحرانی که ریشه در کاهش تولید داخلی، افزایش مصرف و ناکارآمدی سیاست‌گذاری دارد در پی آن است که کشورهای عربی را به‌تدریج در شبکه‌ای از وابستگی ساختاری گرفتار کند. مصر که روزگاری صادرکننده گاز به رژیم اشغالگر بود، امروز به واردکننده‌ای وابسته تبدیل شده و این چرخش، نتیجه تلاقی فشارهای خارجی و تصمیمات داخلی‌ای است که هزینه آن را مردم مصر می‌پردازند.

رسانه‌های عبری‌زبان بارها گزارش دادند که رژیم صهیونیستی انرژی را به ابزاری برای گره زدن تعهدات مصر به توافق‌نامه صلح کمپ دیوید تبدیل کرده است، در حالی که همزمان به نقض سیستماتیک حقوق فلسطینیان ادامه می‌دهد

اهداف و منافع مصر و رژیم صهیونیستی

اهداف رژیم صهیونیستی از این توافق گازی در وهله نخست، تثبیت جایگاه اقتصادی و سیاسی در معادلات منطقه‌ای است. نتانیاهو این قرارداد را «دستاوردی تاریخی» توصیف کرد و مدعی شد که حدود ۵۸ میلیارد شِکِل، معادل تقریبی ۱۸ میلیارد دلار به خزانه این رژیم وارد خواهد شد؛ درآمدی که می‌تواند به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم صرف تقویت ماشین نظامی و امنیتی علیه ملت فلسطین شود.

در این میان، شرکت شورون به‌عنوان بازیگر مسلط، کنترل عملیاتی میادین لویاتان و تمار را در اختیار دارد و از طریق این توافق، منافع راهبردی شرکت‌های آمریکایی را تثبیت می‌کند.

برای مصر، وضعیت متفاوت اما نه لزوما کم‌هزینه است. این کشور با بحران جدی انرژی مواجه است. تولید گاز طبیعی از حدود ۷.۲ میلیارد فوت مکعب در روز در سال ۲۰۲۱ به حدود ۵.۶ میلیارد فوت مکعب در اواسط سال ۲۰۲۵ کاهش یافته، در حالی که مصرف داخلی به‌طور مستمر افزایش یافته است.

این شکاف، کسری قابل توجهی در تراز انرژی و نفتی مصر ایجاد کرده که بنا بر برآوردها به بیش از ۱۰ میلیارد دلار رسیده است. مقامات مصری تلاش کرده‌اند این توافق را صرفاً «تجاری» جلوه دهند و آن را گامی در راستای تبدیل مصر به هاب منطقه‌ای گاز معرفی کنند.

با این حال، واقعیت‌های اقتصادی تصویر دیگری ارائه می‌دهد. مصر گاز وارداتی را با قیمتی حدود ۷.۵ تا ۸ دلار به ازای هر میلیون واحد حرارتی خریداری می‌کند و پس از مایع‌سازی، با حاشیه سودی محدود صادر می‌کند، آن هم در شرایطی که هزینه‌های حمل‌ونقل، ریسک‌های سیاسی و نوسانات بازار بر دوش قاهره است.

در مقابل، رژیم صهیونیستی نه‌تنها از درآمد تضمین‌شده برخوردار می‌شود، بلکه اهرم فشاری سیاسی به دست می‌آورد تا در پرونده‌هایی مانند غزه و گذرگاه رفح، مصر را تحت فشار قرار دهد. گزارش‌ها حاکی از آن است که تل‌آویو حتی به دنبال استفاده از این اهرم برای تحمیل سناریوهای یک‌جانبه در مرز غزه بوده است.

آمریکا نیز در این میان، نقش پشتیبان و تسهیل‌گر را ایفا می‌کند. واشنگتن با اولویت دادن به منافع شرکت شورون، این توافق را بخشی از راهبرد کلان خود برای مدیریت انرژی و سیاست در شرق مدیترانه می‌داند، راهبردی که در نهایت، کفه ترازو را به سود رژیم صهیونیستی و به زیان استقلال اقتصادی کشورهای عربی سنگین‌تر می‌کند.

نتانیاهو قرارداد گازی با مصر را «دستاوردی تاریخی» توصیف کرده و مدعی شده که حدود ۵۸ میلیارد شِکِل، معادل تقریبی ۱۸ میلیارد دلار به خزانه این رژیم وارد خواهد شد

پیامدهای اقتصادی و سیاسی

پیامدهای اقتصادی و سیاسی این توافق گازی، هم برای مصر و هم برای کل منطقه عمیق و چندلایه است. از منظر اقتصادی، رژیم صهیونیستی با صادرات بلندمدت گاز به منبع درآمدی پایدار دست می‌یابد که می‌تواند برای گسترش شهرک‌سازی‌های غیرقانونی و تقویت توان نظامی مورد استفاده قرار گیرد. در مقابل، مصر برای جبران کمبود داخلی به واردات وابسته می‌شود، وابستگی‌ای که تراز پرداخت‌ها را تحت فشار قرار داده و امنیت انرژی کشور را به تصمیمات سیاسی تل‌آویو گره می‌زند.

از منظر سیاسی، این توافق در خدمت پروژه عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی قرار می‌گیرد، بی‌آنکه کوچک‌ترین تغییری در رفتار اشغالگرانه این رژیم ایجاد شود. فشارهای مستقیم آمریکا نشان‌دهنده میزان مداخله واشنگتن در پیشبرد این معامله است. در داخل مصر چنین توافقی می‌تواند زمینه‌ساز نارضایتی و اعتراضات اجتماعی شود، اعتراضی که ریشه‌های آن در حافظه تاریخی مخالفت با صادرات گاز به رژیم اشغالگر همچنان زنده است.

در سطح منطقه‌ای نیز این توافق جایگاه رژیم صهیونیستی را در ساختارهایی مانند «مجمع گاز شرق مدیترانه» تقویت می‌کند و به بازتعریف موازنه‌های ژئوپلیتیکی به نفع تل‌آویو می‌انجامد. این روند در نهایت، امنیت انرژی و استقلال تصمیم‌گیری کشورهای عربی را با چالش‌های جدی مواجه می‌سازد و به نوعی خفگی ژئواکونومیک- ژئوپلیتیک می‌انجامد.

خطرات و چالش‌ها

خطرات این توافق برای مصر و منطقه صرفا نظری یا بلندمدت نیست، بلکه ماهیتی فوری و ساختاری دارد. رژیم صهیونیستی سابقه استفاده از انرژی به‌عنوان ابزار فشار سیاسی را دارد و در شرایط بحرانی می‌تواند جریان گاز را متوقف کند. خط لوله‌ای که از سینا عبور می‌کند، پیش‌تر هدف حملات قرار گرفته و هرگونه تشدید تنش می‌تواند امنیت آن را به خطر اندازد.

از نظر اقتصادی، نبود شفافیت در قیمت‌گذاری و مفاد قرارداد، مصر را در موقعیت ضعیفی قرار می‌دهد. وابستگی به یک تأمین‌کننده مسلط، برنامه‌های تنوع‌بخشی انرژی را تضعیف کرده و مصر را در برابر فشارهای خارجی آسیب‌پذیر می‌سازد.

افزون بر این، نقش پررنگ شرکت‌های خصوصی و دور زدن نظارت پارلمانی، زمینه‌ساز کاهش شفافیت و افزایش ریسک فساد است. در سطح سیاسی نیز این توافق می‌تواند به ابزاری برای وادار کردن مصر به سکوت در برابر جنایات غزه تبدیل شود. چنین وضعیتی نه‌تنها اعتبار منطقه‌ای قاهره را تضعیف می‌کند، بلکه به تداوم بی‌ثباتی و بی‌عدالتی در منطقه دامن می‌زند.

خطرات این توافق برای مصر و منطقه صرفا نظری یا بلندمدت نیست، بلکه ماهیتی فوری و ساختاری دارد

نتیجه‌

در جمع‌بندی می‌توان گفت توافق گازی میان مصر و رژیم صهیونیستی فراتر از یک قرارداد اقتصادی و نماد ساختاری از وابستگی و نابرابری در خاورمیانه معاصر است. این توافق که تحت فشار آمریکا و در راستای اهداف اشغالگرانه تل‌آویو منعقد شده، نه‌تنها امنیت انرژی مصر را تضمین نمی‌کند بلکه ریسک‌های امنیتی، اقتصادی و سیاسی متعددی را به همراه دارد.

در حالی که رژیم صهیونیستی از منافع مالی آن برای تقویت سیاست‌های سرکوبگرانه خود بهره می‌برد، کشورهای عربی با خطر عادی‌سازی بی‌هزینه اشغالگری مواجه می‌شوند. تجربه این توافق نشان می‌دهد که بدون عدالت سیاسی و توجه به حقوق ملت‌ها، همکاری‌های اقتصادی نه‌تنها به ثبات منجر نمی‌شود، بلکه به تثبیت اشغالگری و تعمیق وابستگی می‌انجامد. این واقعیت، زنگ هشداری جدی برای آینده انرژی و سیاست در منطقه است.

منابع:

المیادین: الاحتلال یصادق علی صفقة الغاز مع مصر.. لماذا رغبت واشنطن بها؟

الجزیره: کالکالیست: ضغط ترامب وراء تمریر صفقة غاز إسرائیل مع مصر

عربی 21: "یدیعوت": هذه أهمیة اتفاقیة الغاز مع مصر.. تُبقی الصراعات بعیدة

العربی الجدید: أمن الطاقة المصری بید إسرائیل... غموض بنود فی صفقة الغاز

الجزیره: مصر: اتفاق الغاز مع إسرائیل تجاری وبلا أبعاد سیاسیة

Israelhayom: The real purpose of Israel's gas deal with Egypt