
به گزارش خبرنگار دانش و فناوری خبرگزاری دانشجو، در سالهایی که مسیر علم و فناوری در ایران با چالشهای اقتصادی، محدودیتهای بینالمللی و نابرابریهای ساختاری گره خورده، هنوز هم هستند افرادی که به جای عقبنشینی، راه ساختن را انتخاب میکنند. کسانی که با تکیه بر دانش، صبر و نگاه مسئلهمحور، تلاش میکنند نیازهای واقعی کشور را پاسخ دهند و از دل محدودیتها، فرصت بسازند. طیبه قدس الهی یکی از همین چهرههاست؛ بانویی فناور که سالهاست در مرز علم و صنعت ایستاده و به جای مصرفکننده بودن، مسیر تولید دانشبنیان را برگزیده است.
وی مدیرعامل شرکت دانشبنیان است؛ شرکتی که از اوایل دهه ۹۰ فعالیت خود را آغاز کرده و امروز در حوزه طراحی و ساخت آنالایزرهای پیشرفته، تجهیزات سلامت، آنالیز صنعتی و پایش آب نقشآفرین است. این گفتوگو، روایتی است از تجربهی زیستن در دل فناوری؛ از مسیر پرچالش تولید داخلی، از امید و صبر، از کارآفرینی دانشمحور و از نقش یک زن ایرانی که همزمان مادر، همسر و مدیر یک شرکت فناورانه است.
لطفاً کمی درباره این شرکت دانش بنیان بگویید؟
من هم خوشحالم که این فرصت فراهم شد. من طیبه قدس الهی هستم، مدیرعامل شرکت این شرکت دانش بنیان. شرکت ما در سال ۱۳۹۱ تأسیس شد و از سال ۱۳۹۳ موفق شد عنوان دانشبنیان را دریافت کند. حوزه اصلی فعالیت ما طراحی و ساخت انواع آنالایزرها بر پایه اپتیک است؛ بهویژه اسپکتروفوتومتری و سیستمهای پیشرفته آنالیز مواد.
اگر بخواهید محصولاتتان را دستهبندی کنید، از کجا شروع میکنید؟
ما بهطور کلی در دو حوزهی بزرگ سلامت و صنعت فعالیت میکنیم.
در حوزه سلامت، محصولات بسیار مهم و استراتژیکی داریم. یکی از مهمترین آنها دستگاه ریلتایم PCR است؛ دستگاهی که توانایی آنالیز ویروس، باکتری و توکسینها را دارد. در دوران اپیدمی کرونا، این دستگاه واقعاً بهوفور استفاده میشد و نقش حیاتی داشت. البته کاربرد آن فقط محدود به کرونا نیست؛ انواع باکتریها و سموم هم با همین دستگاه قابل شناسایی هستند.
در کنار PCR چه تجهیزات دیگری در حوزه سلامت تولید میکنید؟
یکی دیگر از محصولات ما نانو دراپ است. این دستگاه برای اندازهگیری غلظت و خلوص DNA و RNA استفاده میشود و معمولاً در کنار PCR کاربرد دارد. وقتی شما میخواهید تست مولکولی انجام دهید، باید بدانید نمونهتان چه کیفیتی دارد؛ نانو دراپ دقیقاً همین کار را میکند.
علاوه بر این، ما دستگاهی به نام میکروپلیت داریم که واقعاً یک دستگاه چندمنظوره است. این دستگاه هم میکروپلیتریدر است، یعنی میتواند ۹۶ وِل را در کمتر از یک دقیقه آنالیز کند و مقدار ماده مورد نظر شما را مشخص کند، هم قابلیت نانو دراپ دارد، هم اسپکتروفوتومتر است و هم LSPR.
LSPR شاید برای مخاطب جوان کمی ناآشنا باشد. کمی سادهتر توضیح میدهید؟
حتماً. در حالت LSPR شما میتوانید از نانوسنسورهای طلا و نقره استفاده کنید. این نانوساختارها مثل یک «شناگر» عمل میکنند؛ یعنی وقتی ماده هدف به آنها متصل میشود، پاسخ نوری تغییر میکند و شما میتوانید بر اساس آن تشخیص انجام دهید. این تکنولوژی برای تشخیصهای بسیار دقیق و سریع فوقالعاده است.
تا اینجا درباره سلامت صحبت کردیم. برویم سراغ صنعت؛ آنجا چه میکنید؟
در حوزه صنعت، یکی از مهمترین و استراتژیکترین محصولات ما آنالایزر آنلاین آب است. این دستگاه واقعاً در شرایط امروز کشور حیاتی است. ما با بحران آب مواجه هستیم و تقریباً تمام صنایع—از نیروگاهها گرفته تا پتروشیمی، نفت و گاز و آبفا—نیاز دارند آب ورودی، آب حین فرایند و آب خروجی یا پساب خود را بهطور دقیق آنالیز کنند.
این دستگاه فقط آزمایشگاهی است یا در خط تولید هم استفاده میشود؟
ما هر دو را داریم. هم نسخه آزمایشگاهی و هم نسخه صنعتی. نسخه صنعتی بهصورت برخط (آنلاین) مستقیماً داخل فرایند تولید قرار میگیرد. این موضوع هم از نظر صنعتی بسیار مهم است و هم از نظر زیستمحیطی. چون همه تولیدکنندهها موظفاند قبل از رهاسازی پساب در محیط زیست، کیفیت آن را بررسی کنند.
به نظر میرسد اسپکتروفوتومتری نقش محوری در محصولات شما دارد.
دقیقاً همینطور است. اسپکتروفوتومتری یکی از پایههای اصلی کار ماست و در صنعت کاربرد بسیار وسیعی دارد؛ از صنایع غذایی گرفته تا پتروشیمی، نیروگاهها، کشاورزی، محیط زیست و حوزه سلامت. اساساً در هر جایی که نیاز به آنالیز مواد وجود دارد، اسپکتروفوتومتری حضور دارد و ما روی همین تخصص سالها سرمایهگذاری کردهایم.
ایده ساخت آنالایزر آنلاین آب چطور شکل گرفت؟ آیا این یک نیاز از طرف صنعت بود یا بیشتر از دل تحقیقات خودتان بیرون آمد؟
من شخصاً نزدیک به ۳۰ سال است که در حوزه اسپکتروفوتومتری کار میکنم؛ از دوره لیسانس، دکترا و حتی پسادکترا. حدود ۱۴ سال هم هست که در شرکتمان تولید اسپکتروفتومتر انجام میدهیم. پایه آنالایزر آنلاین آب ما در واقع اسپکتروفوتومتری پیشرفته است.
ما روی این دستگاه سیستم پردازش سیگنال و هوش مصنوعی اضافه کردیم. خیلی از کارهایی که قبلاً اپراتور باید انجام میداد، الان توسط هوش مصنوعی انجام میشود. این موضوع هم دقت را بالا میبرد و هم خطای انسانی را کم میکند. با توجه به این بکگراند علمی و صنعتی، تصمیم گرفتیم این دستگاه را بسازیم.
در این مسیر حمایتی هم دریافت کردید؟
بله. بخشی از هزینهها کاملاً از طریق R&D خود شرکت تأمین شد و بخشی هم با حمایت معاونت علمی. سال گذشته هم خوشبختانه با همین دستگاه برنده جایزه NEXt شدیم که برای ما اتفاق خیلی مهمی بود و کمک کرد محصول وارد صنعت شود.
ساخت چنین دستگاههایی حتماً بدون چالش نبوده. بزرگترین چالشهای شما چه بوده؟
چالشها واقعاً کم نبودهاند. در این ۱۴ سال، با نوسانات شدید اقتصادی، تحریمها و مشکلات تأمین مواجه بودیم. یکی از راهکارهای ما این بود که سبد محصولات متنوع داشته باشیم. یعنی اگر یک حوزه دچار رکود شد، حوزههای دیگر بتوانند شرکت را سر پا نگه دارند. خوشبختانه الان سبد محصولات ما هم از نظر تعداد و هم از نظر تنوع بسیار قوی است.
چالشی که هنوز هم باقی مانده چیست؟
یکی از چالشهای جدی، موضوع ارز ترجیحی برای واردکنندگان حوزه سلامت است. تصور کنید یک تولیدکننده داخلی ۱۴ سال زمان، سرمایه و نیروی متخصص صرف کرده، اما واردکننده میتواند با دلار ارزان دستگاه خارجی بیاورد و با هر قیمتی بفروشد و سود بالایی هم ببرد. در این شرایط، رقابت واقعاً ناعادلانه میشود.
پس چطور مشتری را قانع میکنید که محصول ایرانی بخرد؟
یکی از مهمترین مزیتهای ما خدمات پس از فروش است. ما داخل ایران هستیم، در دسترسیم و پاسخگو. این چیزی است که معمولاً محصولات وارداتی ندارند. اما واقعیت این است که در لحظه خرید، خیلی از مشتریها اول قیمت را میبینند؛ وقتی قیمت دستگاه خارجی با دلار ارزانتر پایینتر درمیآید، تصمیمگیری سخت میشود.
با این حال، به نظر میرسد مسیرتان را با قدرت ادامه دادهاید.
بله، چون باور داریم اگر کیفیت، دانش و پشتکار کنار هم قرار بگیرند، در نهایت نتیجه میدهند. ما سعی کردیم فقط تولیدکننده نباشیم؛ بلکه مسئلهی کشور را بفهمیم و برایش راهحل بسازیم. این چیزی است که به کارمان معنا میدهد.
اشاره کردید به موضوع ارز ترجیحی و واردات. این مسئله دقیقاً چه آسیبهایی به تولیدکننده داخلی زده است؟
واقعیت این است که در سالهایی، واردکنندهها به دلارهای بسیار ارزان دسترسی داشتند؛ دلارهایی که گاهی ما حتی اسمشان را هم نمیتوانستیم به زبان بیاوریم! در نمایشگاههای حوزه سلامت، مثل نمایشگاههای تجهیزات آزمایشگاهی و ارتقای سلامت، میدیدیم که دستگاههایی وارد شده که با ارز ترجیحی آمدهاند و طبیعتاً قیمتشان به شکل غیرواقعی پایین است.
الان شرایط کمی بهتر شده، اما هنوز کاملاً حل نشده و واقعاً نیاز به نظارت بسیار جدیتر دارد. چون واردکنندهها معمولاً یک راه، یک روزنه یا یک مسیر جدید پیدا میکنند که دوباره بتوانند ارز ترجیحی بگیرند و این یعنی ضربه مستقیم به تولیدکننده داخلی.
الان وضعیت واردات تجهیزات چطور است؟
متأسفانه در حال حاضر اتفاق بدتری هم در حال افتادن است. چون برندهای معتبر جهانی بهدلیل تحریمها عملاً امکان حضور ندارند، واردکنندهها رفتهاند سراغ بدترین برندهای ممکن؛ برندهایی که نه اعتبار علمی دارند، نه کیفیت صنعتی. اینها را با ارز ترجیحی وارد میکنند. این واقعاً یک فاجعه است؛ هم برای تولیدکننده داخلی و هم برای مشتری.
برای مشتری فاجعه است، چون بعد از شش ماه دستگاه از کار میافتد و هیچ خدمات پس از فروش فعالی وجود ندارد. برای تولیدکننده داخلی هم فاجعه است، چون باید با محصولی رقابت کند که نه کیفیت دارد و نه پشتوانه، اما بهصورت مصنوعی ارزان شده است. واقعیت این است که فرقی نمیکند این دستگاه خارجی از کدام کشور آمده باشد؛ وقتی پشتوانه فنی و خدماتی ندارد، سرنوشتش یکی است.
ما بهصورت مستقیم حدود ۱۰ نفر نیروی ثابت در شرکت داریم. اما مدل کاری ما طوری است که بخشی از فرآیند ساخت را برونسپاری کردهایم؛ مثل ورقکاری، بخشهایی از مکانیک، مونتاژ و بعضی خدمات تخصصی. به همین دلیل، نزدیک به ۲۰ نفر نیروی غیرمستقیم هم با ما همکاری میکنند. یعنی در مجموع حدود ۳۰ نفر بهنوعی از فعالیت این شرکت ارتزاق میکنند.
اگر مسیر صادرات باز شود، چه اتفاقی میافتد؟
اگر درهای صادرات و مراودات بینالمللی باز شود، این عدد بهصورت جهشی بالا میرود. چون این حوزه، حوزهای است که بهشدت دانشمحور است و اتفاقاً بیشترین ظرفیت اشتغالزاییاش مربوط به نیروهای تحصیلات تکمیلی است؛ افرادی که متأسفانه الان بیشترین نرخ بیکاری را هم دارند. اگر صادرات فعال شود، ما میتوانیم کارآفرینی بسیار جدی و مؤثری دقیقاً در همین بخش انجام بدهیم.
شما بهعنوان یک بانوی ایرانی فناور، علاوه بر مدیریت شرکت، هم مادر هستید و هم همسر. چطور توانستید این نقشها را کنار هم مدیریت کنید؟
راستش اگر بخواهیم منصف باشیم، این سؤال را باید از همسر و فرزندم بپرسید که آیا من همسر و مادر خوبی بودهام یا نه! ولی خودم از آنها پرسیدهام و حس نکردهام که ضعفی وجود داشته باشد. حتی برعکس، فکر میکنم این مسیر به آنها هم کمک کرده است.
نگاهشان عمیقتر شده. همسرم بعد از چندین سال—حدود شش، هفت سال بعد از راهاندازی شرکت—به مجموعه ما ملحق شد و امیدوارم فرزندم هم در آینده به این مسیر اضافه شود. بهنظرم کاری که من انجام دادهام، بیشتر یک فرصت برای خانوادهام بوده؛ بستری که فراهم شده تا بتوانند در یک عرصه علمی و فناورانه، کارهای ارزشمندتری انجام دهند.
یعنی فکر میکنید این مسیر به نفع خانواده بوده؟
کاملاً. اگر فرزندم به این مجموعه ملحق شود، مطمئنم حتی بهتر و فزایندهتر از من این مسیر را ادامه خواهد داد. نسلی که الان میآید، نگاهش به فناوری، کسبوکار و دنیا بسیار بازتر است.
به بانوانی که دوست دارند هم در خانواده فعال باشند و هم در عرصه فناوری و کسبوکار، چه توصیهای دارید؟
واقعیتش این است که باید صادق باشیم؛ خیلی سخت است. اصلاً مسیر آسانی نیست. اما نکته مهم این است که این دو حوزه، برخلاف تصور، به هم کمک میکنند. وقتی شما تلاش میکنید و بچهتان میبیند که مادرش چطور برای ساختن آینده تلاش میکند، دیگر نیازی نیست هزار کلاس و مشاوره بگذارید که بچه تلاشگر شود.
بچهها مخصوصاً به مادر نگاه میکنند. وقتی مادر کنار پدر این تلاشگری را نشان میدهد، اثرش چند برابر میشود. من دیدم که این نگاه چطور به فرزندم منتقل شد. بدون فشار، بدون هلدادن. خودش مستقل مسیرش را پیدا کرد؛ از تیزهوشان گرفته تا کنکور، تا فوقلیسانس و الان هم در مسیر دکتراست. همه اینها را مستقل از من جلو برد؛
و در پایان، توصیهتان به جوانهایی که تازه وارد دانشگاه میشوند و میخواهند بین علم و صنعت ارتباط برقرار کنند چیست؟
اولین و مهمترین نکته این است که ناامید نشوند. ناامیدی هیچ راهی جلوی آدم نمیگذارد. باید با امید نگاه کنند، حتی در سختترین شرایط. حتماً یک روزنهای وجود دارد.
دوم اینکه نگاه بالادستی داشته باشند. فقط به کلاس و کتاب اکتفا نکنند. اطرافشان را ببینند. در نمایشگاهها شرکت کنند؛ نمایشگاه هزینهای ندارد، فقط همت میخواهد. این نگاه صنعتی و کاربردی از همانجا شکل میگیرد؛ و مهمتر از همه، وقتی هدفشان را پیدا کردند، متمرکز بمانند. از این شاخه به آن شاخه نپرند. تمرکز، رمز نتیجه گرفتن است؛ چه در علم، چه در صنعت، و چه در زندگی.
اگر بخواهیم جمعبندی کنیم، به نظر میرسد مسیر موفقیت بیشتر از هر چیز به صبر و مداومت گره خورده است.
دقیقاً همینطور است. خیلی از چیزهایی که گفتیم—از دانش، تمرکز، نگاه بالادستی، حضور در صنعت—همه فراهم است، اما یک مؤلفه بسیار مهم وجود دارد که معمولاً دستکم گرفته میشود و آن صبر است. جوانها باید صبور باشند و منتظر بمانند تا نتیجه تلاششان خودش را نشان بدهد. این مسیر یکشبه جواب نمیدهد. بهنظر من، صبر یکی از پارامترهای اصلی موفقیت است؛ پارامتری که اگر نباشد، بقیه عوامل هم به نتیجه نمیرسند.
سؤال تکراری، اما مهمی که همیشه مطرح میشود: انتظار شما از مسئولین چیست؟
واقعیتش انتظار من خیلی پیچیده یا عجیب نیست. همان چیزی است که قبلاً هم اشاره کردم: حمایت واقعی و روتین از تولیدکننده داخلی. حمایت به این معنا که وقتی یک دستگاه با زحمت فراوان، با سالها تحقیق و توسعه، در داخل کشور ساخته شده، اجازه ندهند همان دستگاه با ارز ارزانتر و قیمت نصف وارد شود.
این اتفاق واقعاً برای تولیدکننده جفاست. من بهعنوان یک تولیدکننده، انتظار خاص دیگری ندارم. فقط میخواهم این نابرابری اصلاح شود.
البته در مقایسه با سالهای قبل، به نظر میرسد شرایط کمی بهتر شده است.
بله، حتماً همینطور است و انصافاً باید گفته شود. در دورههای قبل، واردکنندهها به ارز ۴۲۰۰ تومانی دسترسی داشتند که واقعاً شرایط عجیبی بود و ضربه بسیار سنگینی به تولید داخلی زد. خوشبختانه الان آن وضعیت تا حدی اصلاح شده و اتفاقات مثبتی افتاده که امیدوارکننده است.
اما هنوز هم وقتی واردات با دلار نصف قیمت انجام میشود، باز هم برای تولیدکننده شرایط منصفانهای نیست. بهنظر من، مهمترین نکتهای که باید روی آن تأکید شود، نظارت مستمر و دقیق است. مسئولین تلاشهایی کردهاند، اما این مسیر نیاز به پیگیری دائمی دارد تا دوباره از روزنههای جدید، همان مشکلات قبلی تکرار نشود.
اگر بخواهید در یک جمله حرف پایانیتان را بگویید؟
من به آینده امیدوارم. هم به جوانهای این کشور، هم به ظرفیت علمی و فناورانهای که داریم. فقط کافی است صبر، تمرکز و حمایت درست کنار هم قرار بگیرند؛ آنوقت نتایجش را خیلی زودتر از چیزی که فکر میکنیم خواهیم دید.
مسیر طیبه قدس الهی و شرکت دانش بنیان، نمونهای روشن از پیوند واقعی میان علم، صنعت و تعهد به حل مسائل کشور است؛ مسیری که نه با شعار، بلکه با سالها تلاش مداوم، صبر و ایستادگی ساخته شده است. از توسعه تجهیزات پیشرفته حوزه سلامت تا طراحی آنالایزرهای آنلاین آب برای صنایع و محیط زیست، آنچه در این روایت پررنگ است، نگاه مسئلهمحور و باور به توان داخلی است؛ با وجود تمام چالشهایی که تولیدکنندگان دانشبنیان در فضای اقتصادی و رقابتی نابرابر با آن مواجهاند.
این گفتوگو در نهایت پیامی روشن برای جوانان و تصمیمگیران دارد: پیشرفت، حاصل امید، تمرکز و استمرار است و حمایت از تولید داخلی، تنها در حرف معنا پیدا نمیکند. اگر نظارت عادلانه، حمایت هدفمند و میدان دادن به دانش و تخصص در کنار هم قرار بگیرند، آیندهای روشنتر برای فناوری ایرانی دور از دسترس نیست. تجربهی یک بانوی فناور نشان میدهد که میتوان هم ساخت، هم آموخت و هم الهامبخش نسل بعد بود؛ به شرط آنکه باور کنیم مسیر، هرچقدر هم سخت باشد، ارزش رفتن دارد.