هواداران پرسپولیس تابستان را با نگرانی سپری کردند؛ انتظار تقویت قلب دفاع با نامی بزرگ داشتند، اما تنها حسین ابرقویینژاد آمد و با جدایی گولسیانی و فرجی، سایه تردید بر خط دفاعی افتاد. ابتدا ابرقویینژاد کنار کنعانیزادگان ایستاد و پورعلیگنجی را نیمکتنشین کرد، اما وقتی نوبت به او رسید، انگار ابرهای سیاه بالای سرش جمع شدند.در تبریز، مقابل تراکتور، کارت قرمز همچون تیغی ناگهانی بر پیکرش فرود آمد و او را زودتر از موعد از میدان بیرون کشید.
خوشبختانه گل دیرهنگام همتیمی، آن زخم را التیام بخشید، اما در داربی، اشتباهاش دروازه را به خطر انداخت و تنها واکنش نیازمند، سرخها را نجات داد. اوسمار ترجیح داد زوج جوانتر را نگه دارد و پورعلیگنجی را به حاشیه براند.امادوباره او را به میدان کشاند؛ مصدومیت ابرقویینژاد در جام حذفی مقابل همان تراکتور، پورعلیگنجی را به زمین آورد. حضور کوتاهش قابل قبول بود، اما در ضربات پنالتی، ضربهاش به تیرک خورد و همچون خنجری بر قلب هواداران فرود آمد – یکی از عوامل مستقیم حذف پرسپولیس.
این مدافع کهنهکار، با مصدومیتهای قدیمی که همچنان روح و جسمش را آزار میدهند، عملکرد درخشانی در دفاع نشان نداده و از نظر روحی نیز در عمق چاهی تاریک فرو رفته. اگر این کابوس ادامه یابد، رویای حضور در جام جهانی بعدی – پس از دو تجربه قبلی – همچون حبابی خواهد ترکید و از دستش خواهد رفت. فعلاً، این شبهای تاریک برای پورعلیگنجی پایانی ندارد و بادهای سرد، همچنان بر چهرهاش میوزند!