رضا حاتمی- در صفحات تاریخ فوتبال ایران، نامهایی هستند که از حصار تنگ زمان و مکان میگریزند و بر بلندای حافظهی جمعی یک ملت مینشینند؛ نامهایی که عیارشان نه با جامهای فلزی، که با کیمیای «ادب» و «متانت» سنجیده میشود. کریم باقری حکایتی است جداگانه در کتابِ قطورِ فوتبالِ این مرز و بوم که هرگز اجازه نداد که گرد و غبار غرور بر آینهی اخلاقش بنشیند. او فراتر از خطکشیهای رنگی و تعصبات کورکورانه، نقطهی تلاقی احترامِ سرخ و آبی است؛ چهرهای که حتی رقیبان دیرین نیز در برابر وقارش کلاه از سر برمیدارند و به احترمش تمامقد میایستند. او همواره به عنوان وزنهای تعادلبخش در پرسپولیس و تیم ملی عمل کرده و در روزهایی که التهاب بر سکوها و رختکنها حاکم بود، حضورش به مثابه آبی بر آتشِ تنشها عمل میکرد.
اما در دیدار تراکتور و پرسپولیس شاهد شعارهایی از روی سکوها علیه کریم باقری بودیم. دیدن صحنههایی که در آن به چنین اسطورهای از سمت سکوها توهین میشود، نه تنها تلخ، بلکه شرمآور است. چرا باید شخصیتی که همواره از حاشیه دوری کرده و جز خدمت به فوتبال دغدغهای نداشته، هدف الفاظ رکیک قرار گیرد؟ این رفتارها نشان میدهد که فوتبال ما چقدر از اصول پهلوانی فاصله گرفته است. وقتی به کسی که نماد احترام و ادب است رحم نمیکنیم، چه انتظاری از نسلهای آینده داریم؟ کریم باقری شایسته ایستاده تشویق شدن است، نه شنیدن ناسزا؛ او اعتبار فوتبال ماست و شکستن دل او، شکستن حرمت تمام خاطرات شیرینی است که برایمان ساخته است. بیایید قدر اسطورههای زنده خود را بدانیم قبل از آنکه دیر شود.
اما راهکار برون رفت از این فضای ملتهب چیست؟
نخستین و بنیادیترین راهکار برای مقابله با پدیده زشت فحاشی در ورزشگاهها، بازنگری اساسی در ساختار و کارکرد «کانون هواداران» باشگاههاست. این کانونها نباید صرفاً به مراکزی برای توزیع بلیت یا هماهنگی شعارهای سطحی تقلیل یابند، بلکه باید به عنوان بازوی فرهنگی باشگاه، مسئولیت مستقیم رفتار تماشاگران را بر عهده بگیرند. باشگاهها موظفاند با شناسایی لیدرهای باسابقه و آموزشدیده، کنترل سکوها را به دست افرادی بسپارند که خود به اصول اخلاقی پایبند باشند. برگزاری دورههای آموزشی برای مشوقین، تدوین منشور اخلاقی هواداری و نظارت دقیق بر عملکرد لیدرها، میتواند جو متشنج سکوها را به سمت تشویق مثبت هدایت کند. تا زمانی که باشگاهها مسئولیت رفتار هواداران خود را نپذیرند و اقدامات فرهنگی را تنها در حد بیانیه و بنر خلاصه کنند، نمیتوان انتظار تغییری ملموس در اتمسفر ورزشگاهها داشت.
دومین راهکار ضروری، بهرهگیری از فناوریهای نوین نظارتی و اعمال قوانین بازدارندهی فردی به جای تنبیهات جمعی است. در فوتبال مدرن دنیا، استفاده از دوربینهای مداربسته پیشرفته و سیستمهای احراز هویت برای شناسایی دقیق افراد خاطی امری مرسوم است. فدراسیون فوتبال و نهادهای نظارتی باید به جای محروم کردن کلیت تماشاگران از حضور در ورزشگاه – که تر و خشک را با هم میسوزاند – به سمت شناسایی و محرومیت مادامالعمر یا طولانیمدتِ افرادی بروند که با الفاظ رکیک جو ورزشگاه را مسموم میکنند. وقتی تماشاگر بداند که رفتار او مستقیماً رصد شده و هزینه سنگینی همچون محرومیت از ورود به تمامی ورزشگاههای کشور را در پی خواهد داشت، قطعاً در رفتار خود تجدید نظر خواهد کرد. اجرای قاطعانه قانون بدون مصلحتاندیشی، حلقه مفقوده انضباطی در فوتبال ایران است.
سومین راهکار، کنشگری فعال و مسئولانه بازیکنان، مربیان و پیشکسوتان دو تیم رقیب در قبال بیاخلاقیهاست. بازیکنان فوتبال به عنوان الگوهای اصلی هواداران، نقشی کلیدی در جهتدهی به احساسات سکوها دارند. اگر بازیکنان و کادر فنی تیمها، به محض شنیدن توهین به اسطورههای تیم رقیب، واکنش نشان داده و این رفتار را محکوم کنند، تأثیر آن به مراتب بیشتر از احکام انضباطی خواهد بود. برگزاری نشستهای مشترک میان کاپیتانها و پیشکسوتان تیمهای رقیب پیش از بازیهای حساس و تأکید بر احترام متقابل، میتواند از التهاب کاذب بکاهد. سکوت در برابر توهین به رقیب، نوعی رضایت ضمنی محسوب میشود؛ بنابراین جامعه فوتبال باید به این بلوغ برسد که دفاع از حرمتِ اسطورهای مانند کریم باقری، وظیفهای فراجناحی است و همه اهالی فوتبال باید در برابر هتک حرمتها، صفی واحد تشکیل دهند.