شناسهٔ خبر: 76390044 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

ادای دین به اشرف بروجردی | سمیه توحیدلو

صاحب‌خبر -

سمیه توحیدلو، جامعه‌شناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «مرگ برخی آدم‌ها را نمی‌شود باور کرد؛ نه چون فناناپذیرند، بلکه چون آن‌قدر با «مقاومت» گره خورده‌اند که گمان می‌بری صخره‌اند و فرسایش نمی‌شناسند. دکتر اشرف بروجردی برای من نماد چنین ایستادگی عجیبی بود. داغ‌های سنگین، گذر کردن چندباره از بیماری عادتمان داده بود که او می‌تواند و می‌گذرد و زندگی و ماندن سهم این میزان از صبوری اوست. او از نسل زنانی بود که در انتخابات سال ۷۶، و پس از آن آغوششان به روی ما و نسلِ تشنه تغییرمان گشوده بود.

زنی که فقه را نه در پستوی حجره‌ها، که در متن جامعه و برای گشودن گره‌های روز می‌خواست و به همین دلیل از روانشناسی به فقه سیاسی تغییر رشته داده بود. از همان روزهایی که در معاونت وزارت کشور، دغدغه آسیب‌های اجتماعی را داشت، تا سال‌هایی که در کتابخانه ملی، «پاسدار حافظه جمعی» ایرانیان شد، یک خط مستقیم را دنبال کرد: تلاش برای پیوند دادن رویکردهای نظری به فضای اجرایی و توجه به جایگاه زنان در کرسی‌های اجرایی.

اما آنچه از «دکتر بروجردی» در ذهن من که مدت زیادی همکار و مدت کوتاهی معاون ایشان در سازمان اسناد و کتابخانه ملی بودم؛ ماندگارتر است، نه عنوان‌های مدیریتی، که تعهد بی‌نظیر و مسئولیت‌پذیری شبانه‌روزی‌شان بود.

زنی که داغ‌های سنگین را به دوش کشیده بود، اما هرگز لب به گلایه نگشود. مدیری که پس از گذشتن از یک پروسه بیماری سنگین، ساعت‌های طولانی بر سرِ مسئولیت می‌ماند و حاضر نبود هیچ بهانه‌ای اعم از خستگی مقابل تعهد و کارش بیاورد. همکاری که تا همین ماه‌های آخر، اتاقش در پژوهشگاه کماکان مأمن گفتگو و شنیدن بود.

عجیب است که پس از آن همه مرارت، وقتی حالش را می‌پرسیدی، سهمت تنها لبخندی بود و شکری؛ تو گویی او با رنج به صلحی درونی رسیده بود. او به وعده‌های حق مومن بود و سرانجام، هم‌سفرگی با یاران شهید و فرزندش را به این روزگار پرآشوب ترجیح داد.

بدرود؛ که رنجِ تن تمام شد و شکوهِ نام ماندنی. امید که خانواده و فرزندانش از این غم دلشان آرام گیرد.»

انتهای پیام