به گزارش خبرنگار ایرنا ، شب یلدا در جای جای ایران اسلامی از دیرباز با سنت هایی همراه بوده است و مردم استان کرمانشاه نیز این شب را که در اصطلاح محلی شوچله می نامند، هنوز هم در شهرها و روستاهای این استان مرزی طبق رسم دیرینه، اعضای خانواده و فامیل در خانه بزرگترها جمع می شوند، برای کودکان چیستان میگویند، از شاهنامه و خاطرات قدیم میخوانند و در میان خنده و شوخی، طولانیترین شب سال را کوتاه میکنند.
یلدا در قصرشیرین و شهرهای غربی استان کرمانشاه فقط یک تقویم کهن نیست؛ ترکیبی از سنت و همدلی است چرا که در کنار شیرینیِ فال حافظ و قصههای حماسی، نگاهها نگران جیب خانوادهها و قیمتها هم هست و بسیاری از افراد با راه اندازی پویش های مختلف برای کمک به نیازمندان پیشقدم می شوند و بسیاری ترجیح میدهند حتی با کمکردن حجم خرید، گرمای «با هم بودن» را از سفرهشان حذف نکنند و در عین حال سهمی در رنگین کردن سفره خانه های افراد نیازمند و گرم کردن دل های دیگران داشته باشند.
یلدا به عنوان بلندترین شب سال از دیرباز فرصتی را فراهم کرده تا با برپایی آیین هایی دور هم جمع شویم و در واقع بهانه ای است تا بیشتر قدر با هم و کنار هم بودن را بدانیم و این تلنگری برای همه ما است تا به خودمان بیاییم چرا که همه ما امروز به نوعی در هیاهوی زندگی پر از شلوغی و یا در فضای مجازی گم شده ایم و این فرصتی است تا قدر عزیزانمان را بیشتر بدانیم.
شو چله بهانه ای است که به خودمان بیاییم که می شود در کنار حجم مشکلات مادی و دویدن های روزمره با سفره ای ساده و حتی با یک تلفن و یا یک شاخه گل به دیدار عزیزی رفت که مدت ها از او بی خبر بوده ایم و بدانیم که زندگی و عمر و فرصت با هم بودن کوتاه است به کوتاهی همان یک دقیقه ای که آخرین شب پاییز را به بلندترین شب سال تبدیل کرده و ما برای این زمان بسیار کوتاه آن را جشن می گیریم.
شب یلدا فرصتی برای این است که قدری از فضای مجازی دور شویم و یاد بگیریم که دنیای واقعی دوستی و دورهمی ها در فضای مجازی نیست و برای این که حال دل و حال روح ما خوب شود باید یاد بگیریم که زندگی آنقدرها هم سخت نیست و قدرعزیزانمان را که کنارمان هستند بدانیم و لحظه های قشنگ کنار هم بودنمان را فدای مشکلات مادی نکنیم و بیشتر به فکر یکدیگر باشیم و از حال هم غفلت نکنیم.
شب یلدا در حقیقت تمرینی برای آموزش کودکانمان است که به خانواده و نزدیکان و عزیزانشان اهمیت دهند چرا که ما انسانیم و باید در فضای حقیقی باید کنار هم باشیم و با یکدیگر حرف بزنیم تا حالمان بهتر شود و برای یک شب هم که شده از اینترنت و گوشی تلفن همراه فاصله بگیریم تا به سنت ها و دلبستگی های گذشته کوچ کنیم.
از آیین های شب یلدا حضور در خانه بزرگترها و نشستن پای حرف ها و خاطرات ریش سفیدان فامیل است، در این شب، بازار شاهنامه خوانی نیز در میان محافل خانه ها گرم است، ضرب المثل، حکایت ها و متل های قدیمی، یادی از درگذشتگان و خواندن اشعار کردی و نگاه به عکس های آلبوم های قدیمی نیز جایگاه ویژه ای دارد.
در این دورهمیها، وقتی بزرگتر خانواده برای بچهها قصه میگوید و برای تکتک اعضای فامیل فال حافظ میگیرد، در واقع دارد پیوند نسلها را زنده نگه میدارد و حتی فرصتی است تا نام پدربزرگها و مادربزرگهایی که دیگر در جمع نیستند، بلند گفته شود، خاطراتشان مرور شود و جای خالیشان با یاد و فاتحه پر شود.
پژوهشگران میگویند همین دورهمیهای خانوادگی است که تابآوری روحی کودکان را بالا میبرد و احساس تعلق به ریشهها را تقویت میکند چرا که شاید فردا، بعضی از این چهرههایی که امروز کنارمان هستند در میان ما نباشند؛ پس این یک شب و همین چند ساعت، چیزی نیست که بشود به راحتی از کنارش گذشت.
شبهای بلند فقط برای شمردن دقایق نیست؛ گاهی همین یک دقیقه بیشتر کنار هم بودن، میشود تمام داشته یک سال آدم، یلدا یادمان میاندازد که هیچکس نباید در این شبِ «باهم بودن» پشت پنجره تنهایی بایستد و به چراغهای روشن خانههای دیگر نگاه کند.
یادمان باید که در همان ساعتی که دور سفره انار دانه میکنیم و هندوانه میبُریم، خانوادههایی هستند که حتی برای یک سفره ساده هم در مضیقهاند؛ شاید یک کیسه میوه، یک جعبه شیرینی، یا حتی یک مهمانی ساده، بتواند یلدای آنها را از تاریکی به روشنی ببرد و کمک کردن همیشه به معنی پولهای بزرگ نیست؛ گاهی تقسیمکردن بخشی از خرید خودمان، دعوت یک خانواده آبرومند به سفرهمان، یا گذاشتن بیسروصدا چند قلم خوراکی پشت در خانهای که میدانیم این روزها سختی میکشند، میتواند دلهایی را گرم کند که صدایشان را بلند فریاد نمیزنند.
یلدا فقط شبِ خنده و شوخی نیست؛ شبِ سر زدن به کسانی است که شاید کسی را برای منتظر ماندن ندارند، در هر شهری، در هر محلهای، سالمندانی هستند که فرزندانشان دورند یا دیگر کسی را در این دنیا ندارند؛ یک زنگ در، یک کاسه انار، چند دقیقه نشستن پای صحبتشان، میتواند تنهایی چندماههشان را نرم کند، آنها اگرچه چیزی طلب نمیکنند، اما چشمها و لبخندشان وقتی مهمانی را پشت در میبینند، نشان میدهد چقدر تشنه همین توجه کوچکاند.
شب یلدا، وقتِ یادکردن از کسانی است که برای آرامش همین شبهای گرم و بیدغدغه، از گرمای زندگیشان گذشتند؛ مادران و پدران شهدا، خانوادههایی که صندلی خالی سفرهشان، بهای امنیتِ امروز ماست، رفتن به دیدارشان با یک جعبه انار، یک قابعکس، یا حتی دستِ خالی اما با دلِ پر از احترام، یعنی گفتن این جمله بیواسطه که فراموشتان نکردهایم، مدیونتان هستیم.
خیلی از این خانوادهها در مناسبتها، بهویژه در شبهایی مثل یلدا، دور مزار عزیزشان جمع میشوند و همانجا سفره کوچکشان را پهن میکنند؛ همراهشدن با آنها، اشک و لبخندشان را شریک شدن، خودِ یلدای واقعی است.
چه خوب است یلدا را فقط در خانه خودمان تمام نکنیم؛ یک شب را اینگونه تقسیم کنیم، ساعتی کنار خانواده، ساعتی کنار یک سالمند تنها، ساعتی در خانه یک خانواده داغدار شهید و اگر توانش را داریم، ساعتی هم برای سرزدن به نیازمندان و کودکان بیکس، شاید امکاناتمان محدود باشد، اما دلگرمی که میبریم، برای خیلیها از هر هدیهای بزرگتر است؛ یلدا یعنی همین که بلندترین شب سال را بهانه کنیم تا دستهایمان را بلندتر به سمت هم دراز کنیم، نه به سمت سفره خودمان.
انواع تنقلات و شیرینی های محلی از جمله بژی، قیصی، کشمش، نخود، ذرت بو داده، انجیر و خرمای خشک و همچنین خوردن غذاهایی از کدو حلوایی که به اصطلاح این منطقه گرمی است و باعث می شود که از سرمای زمستان در امان بمانی، از دیگر آیین های سنتی شوچله بیداران یلدا در کرمانشاه است.
هندوانه، انار و سیب سرخ و یا لیموی زرد نیز از میوه هایی است که از دیرباز سفره های یلدای مردم این منطقه را رنگین کرده و پای ثابت سفره های شب چله نیز همان هندوانه و انار است که خوردن هندوانه نیز حکایتی دارد که اگر کسی در شب یلدا یک قاچ هندوانه بخورد، از تشنگی گرمای تابستان در امان خواهد ماند.
یلدا یعنی اینکه قدر با هم و کنار هم بودنمان را بیشتر بدانیم چرا که شاید فردا خیلی زود دیر شود اجازه ندهیم چشمانی منتظر به نگاه ما از دنیا برود.