شفقنا افغانستان- در کابلِ امروز، کتاب بیش از آنکه خوانده شود به شیئی خاموش در قفسهها تبدیل شده است؛ شهری که زمانی کتابفروشیهایش محل رفتوآمد دانشجویان و جوانان جویای آینده بود، اکنون شاهد کاهش چشمگیر فرهنگ مطالعه در میان نسلی است که زیر فشار بیکاری، فقر و محدودیتهای فزاینده طالبان انگیزه دانستن را بهتدریج از دست میدهد.
به گزارش شفقنا افغانستان؛ بستهشدن مکاتب و دانشگاهها، حذف جوانان از فرصتهای شغلی، نبود شفافیت در استخدامها و تنگتر شدن فضای فکری و اجتماعی مطالعه را از یک ضرورت فرهنگی به امری لوکس و کمدسترس بدل کرده است. در شرایطی که هزاران جوان تحصیلکرده، بیکار و سرخورده، آیندهای نامعلوم پیش روی خود میبینند، کتاب دیگر نه پلی به سوی فردا بلکه یادآور فرصتهای از دسترفته تلقی میشود. ناظران هشدار میدهند که تداوم این وضعیت، فراتر از رکود بازار کتاب به فرسایش سرمایه فکری جامعه و شکلگیری نسلی کمامید و کمانگیزه خواهد انجامید؛ نسلی که اگر فرصت بازسازی انگیزه و معنا نیابد، هزینههای آن در سالهای آینده دامنگیر کل افغانستان خواهد شد.
بیکاری و فقر؛ ضربه نخست به انگیزه مطالعه
شماری از باشندگان کابل میگویند کاهش فرصتهای شغلی و بیکاری گسترده جوانان تحصیلکرده، نخستین عامل کمرنگ شدن فرهنگ مطالعه است. به باور آنان، وقتی تحصیل به شغل و مطالعه به آینده بهتر منتهی نمیشود انگیزهای برای کتابخوانی باقی نمیماند.
یکی از شهروندان کابل میگوید در شرایطی که بخش بزرگی از مردم برای تأمین نان شب در تلاشاند، مطالعه به اولویتی دستنیافتنی تبدیل شده است: «وقتی شکم گرسنه باشد، نه حوصلهای برای کتاب میماند و نه توان مالی برای خرید آن.»
محدودیتهای طالبان و خاموششدن چراغ آموزش
بستهشدن مکاتب و دانشگاهها، بهویژه برای دختران، ضربهای عمیق به فرهنگ مطالعه وارد کرده است. زهرا، یکی از بانوان بازمانده از تحصیل میگوید که پس از اعمال ممنوعیتهای تحصیلی از سوی طالبان، علاقهاش به مطالعه بهتدریج از بین رفته است.
او میافزاید:
«قبلاً بدون مطالعه نمیتوانستم استراحت کنم، اما حالا وقتی کتاب را دست میگیرم، خوابم میآید. انگار ذهنها خسته شدهاند یا شاید چون صدای کتاب و کتابخوانی در جامعه خاموش شده است.»
به گفته ناظران، حذف نظاممند زنان و دختران از آموزش نهتنها حق تحصیل را سلب کرده بلکه پیوند طبیعی میان یادگیری، مطالعه و امید به آینده را نیز قطع کرده است.

جوانان تحصیلکرده، اما بیانگیزه
مریم رضایی، یکی از جوانان کابل معتقد است بیانگیزگی گسترده در میان جوانان تحصیلکرده از بزرگترین موانع ترویج فرهنگ مطالعه است. به گفته او، وقتی دانشآموختگان سالها بیکار میمانند، این باور شکل میگیرد که درس و مطالعه مسیر موفقیت نیست.
او میگوید:
«اکثر جوانان امروز موفقیت را بیشتر در کار کردن میبینند تا درس خواندن، چون تجربه کردهاند که تحصیل لزوماً به شغل ختم نمیشود. اگر دولت نیازهای جوانان را درک نکند و فرصتهای شغلی و آموزشی ایجاد نشود، فرهنگ مطالعه هم تقویت نخواهد شد.»
بازار کتاب؛ روایت یک رکود خاموش
کاهش علاقه به مطالعه، خود را بهروشنی در بازار کتاب کابل نشان میدهد. احمد، یکی از کتابفروشان این شهر، از رکود بیسابقه بازار کتاب سخن میگوید و میافزاید که ماههاست فروش قابلتوجهی نداشته است.
او با حسرت میگوید:
«در یک یا دو ماه، شاید یکی دو نفر بیایند، کتابها را ببینند و بدون خرید بروند. بسیاری از کتابها از زمان جمهوریت باقی ماندهاند. حتی دیدهام جوانان کتابهای خود را میفروشند اما خریداری نیست. شور مطالعه کم شده و ارزش کتاب مثل گذشته نیست.»

کتاب؛ پناهی در برابر افسردگی
با این حال، همه روایتها از افول کامل فرهنگ مطالعه حکایت ندارد. ضیا، یکی از علاقهمندان به کتاب میگوید پس از بستهشدن دانشگاهها، کتاب تنها چیزی بود که او را از تنهایی و افسردگی نجات داد.
او میافزاید:
«روزانه دو تا سه ساعت مطالعه میکنم. کتاب به من انگیزه میدهد و حس زنده بودن میبخشد. باور دارم مطالعه میتواند زندگی را زیباتر کند.»
او در واکنش به کسانی که نبود وقت را بهانه میکنند، میگوید اگر اراده باشد، حتی چند دقیقه مطالعه در روز هم ممکن است.
خانواده؛ حلقه فراموششده ترویج مطالعه
شبنم، دختر 15 ساله، نقش خانواده را در ترویج فرهنگ مطالعه تعیینکننده میداند. به باور او، کودکان و نوجوانان نخستین الگوهای رفتاری خود را در خانه میبینند.
او میگوید:
«وقتی اعضای خانواده مدام با موبایل و تلویزیون سرگرم باشند، طبیعی است که بچهها هم مطالعه نکنند. اما اگر فضای خانه با کتاب و یادگیری همراه باشد، علاقه به مطالعه هم شکل میگیرد.»
شبنم همچنین تأکید میکند که یافتن علاقه شخصی در انتخاب کتاب، نقش مهمی در شکلگیری عادت مطالعه دارد؛ موضوعی که اغلب نادیده گرفته میشود.
کاهش مطالعه؛ نشانه یک بحران عمیقتر
در سالهای اخیر، فرهنگ کتابخوانی در افغانستان همزمان با بستهشدن مراکز آموزشی، افزایش بیکاری، فشارهای اقتصادی و محدودیتهای اجتماعی طالبان بهشدت تضعیف شده است. کارشناسان میگویند کاهش مطالعه تنها یک مسئله فرهنگی نیست بلکه نشانه بحرانی عمیقتر در ساختار امید، انگیزه و آیندهنگری جامعه است.
این در حالیست که کاهش فرهنگ مطالعه در کابل و افغانستان، بازتاب مستقیم سیاستها و شرایطی است که آینده را از جوانان گرفته و انگیزه دانستن را فرسوده است. تا زمانی که بیکاری، فقر و محدودیتهای تحمیلی طالبان ادامه یابد، کتابخوانی نیز بیش از آنکه یک عادت اجتماعی باشد به امتیازی نادر تبدیل خواهد شد.