مهدی نجفزاده در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به فرارسیدن ۲۸ آذرماه، روز علوم سیاسی، اظهار کرد: ایران پیش از آنکه مدرن شود و مدرنیته را بهمثابه یک راهبرد کلان برای پیشرفت کشور انتخاب کند، دارای مدرسه علوم سیاسی بوده است. این موضوع نشاندهنده اهمیت بسیار بالای این رشته نزد پدران روشنفکری و بنیانگذاران قانون اساسی در ایران است. مدرسه علوم سیاسی که در دوره قاجار تأسیس شد، نقطه آغازی برای ورود آموزش عالی مدرن به کشور بود و بعدها نقش بسیار مهمی در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ایفا کرد.
وی با اشاره به جایگاه علوم انسانی و علوم سیاسی در توسعه کشور، بیان کرد: بدون تردید علوم انسانی و بهویژه علوم سیاسی نقش بسیار مهمی در ترقی و پیشرفت کشورها دارند. دانشگاه در ایران همواره یک حوزه عمومی برای جامعه بوده و اگر به تاریخ ایران نگاه کنیم، متوجه میشویم که این نهاد تا چه اندازه در تحولات فکری و اجتماعی اهمیت داشته است. این موضوع البته فقط به ایران محدود نمیشود، در غرب نیز متفکرانی مانند توماس هابز در کتاب «بهیموت» برای نخستین بار بهصراحت مطرح کردند که آموزش دانش سیاسی میتواند از جنگهای داخلی، فروپاشی دولتها و فروپاشی اجتماعی جلوگیری کند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: هابز تأکید میکند که یکی از مهمترین دلایلی که جوامع به قوام و رفاه نمیرسند، کمبود آموزش دانش سیاسی به شهروندان است. در واقع، بدون این آموزش، اساساً شهروند شکل نمیگیرد. از همین رو باید به رشته علوم سیاسی بهعنوان یکی از مهمترین رشتهها نگاه کرد که مسئولیت آموزش دانش سیاسی به جامعه را بر عهده دارد.
نجفزاده با اشاره به تجربه تاریخی ایران، بیان کرد: جامعه ایران در دورههای مختلف تاریخی، بهویژه در مواجهه با مدرنیته و ابزارهای مدرن، واکنشهای مقاومتی جدی از خود نشان داده است. مقاومت در برابر استفاده از مواهب مدرنیته، ریشه در ساختارهای فکری و فرهنگی جامعه داشت؛ ساختارهایی که تا حد زیادی مبتنی بر خرافات و موانع رفتاری بودند. در دوره قاجار، بخش قابلتوجهی از رفتارهای روزمره مردم متأثر از باورهای خرافی بود؛ از تعیین ساعات و روزهای ممنوع برای انجام کارها گرفته تا محدودیتهایی که زندگی اجتماعی را تحت تأثیر قرار میداد.
وی افزود: گسترش دانشگاهها و توسعه فضای روشنفکری در جامعه بهتدریج این پوسته خرافی را زدود و جامعه ایران را به این درک رساند که مدرنیته میتواند امری مثبت و مفید باشد و باید از مواهب آن استفاده کرد. در این میان، علوم انسانی و علوم سیاسی نقش توجیهگر و تبیینکننده این تغییر نگرش را بر عهده داشتند.
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به تضاد تاریخی میان دولت و جامعه در ایران، بیان کرد: اگر یک برش تاریخی از تحولات ایران داشته باشیم، میبینیم که تضاد میان دولت و جامعه از همان ابتدا وجود داشته است. علوم سیاسی این توانایی را دارد که چنین تضادهایی را بهتر درک کند و برای حل آنها راهحل ارائه دهد. یکی از مهمترین دلایلی که باعث شکست دولتها و ناکامی آنها در تحقق اهدافشان میشود، همین تضاد میان جامعه و دولت است و راهکارهای مواجهه با آن، در دانش علوم سیاسی نهفته است.
نجف زاده ادامه ادامه داد: امروز اگر به پایاننامههای دانشجویان علوم سیاسی نگاه کنیم، میبینیم که بخش عمدهای از آنها معطوف به حل مسائل واقعی جامعه است؛ مسائلی مانند رابطه دولت و جامعه، بحرانهای حکمرانی، توسعه، عدالت اجتماعی و مشارکت سیاسی. لذا این دانش سیاسی است که جامعه را برای رشد، ترقی و پیشرفت آماده میکند.
وی با تأکید بر ماهیت فلسفی علوم سیاسی، خاطرنشان کرد: علوم سیاسی وظیفه کشف راهبردها و استراتژیها را بر عهده دارد و میتواند کژیها و راستیها را نشان دهد. نباید فراموش کنیم که علوم سیاسی در حقیقت یکی از نخستین رشتههای فلسفی در تاریخ بشر است. هنوز اندیشههای افلاطون و ارسطو، بهعنوان پدران علوم سیاسی، در دانشگاههای معتبر جهان تدریس میشود و مبنای بحث درباره سیاست، دولت و جامعه است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی افزود: اساسا ماهیت علوم انسانی این است که فلسفه کنشها و تصمیمات اجتماعی را توضیح میدهد. ما ممکن است ابزارهای مختلفی بسازیم، اما فلسفه استفاده از این ابزارها بر عهده علوم انسانی است. این علوم هستند که جامعه و آحاد آن را توجیه میکنند تا از مواهب مدرنیته، توسعه، رفاه و آزادی بهرهمند شوند. بحثهایی مانند عدالت اجتماعی، آزادی و نحوه تحقق آنها، اساساً در دستورکار علوم سیاسی قرار دارد.
نجفزاده تأکید کرد: بیمهری نسبت به علوم سیاسی، ضربات سنگینی به جامعهای وارد میکند که هنوز در آغاز مسیر مدرنیته و توسعه قرار دارد و راهی طولانی برای رسیدن به توسعهای پایدار، هدفمند و بلندمدت در پیش دارد. این دانشمندان علوم سیاسی هستند که میتوانند راه را از چاه نشان دهند و فلسفه توسعه را تبیین کنند، آنهم در شرایطی که هنوز در جامعه درباره بدیهیترین مفاهیم، مانند خوب یا بد بودن آزادی و توسعه، بحث میشود.
وی با اشاره به جایگاه دانش سیاسی در سیاستگذاری گفت: مهم نیست که سیاستمداران الزاماً دانشآموخته علوم سیاسی باشند؛ در بسیاری از کشورها نیز چنین نیست. سیاستمداران معمولاً از دل احزاب بیرون میآیند، اما نکته اساسی این است که دانشمندان علوم سیاسی و متخصصان این حوزه باید به سیاستمداران مشورت دهند. سیاستمداران بهتنهایی درک عمیقی از راهبردها، استراتژیها، تضادها و نقاط ضعف ندارند و ناگزیر باید به انباشت دانش سیاسی تولیدشده در دانشگاهها مراجعه کنند؛ دانشی که متأسفانه کمترین توجه به آن میشود.
این استاد دانشگاه با اشاره به تحولات پرشتاب جهانی، اظهار کرد: در جهان متحول کنونی و در عرصه روابط بینالملل، نمیتوان چشموگوشبسته حرکت کرد. اگر درکی از محیط بینالملل نداشته باشیم، چگونه میتوانیم منافع ملی ایران را در این جهان متضاد و متغیر حفظ کنیم؟ جامعه ایران نیز جامعهای بهشدت متحول است و تغییرات معرفتشناسی، راهبردی و نسلی عمیقی را تجربه میکند؛ بهگونهای که درک نسل امروز با ۱۰۰ سال پیش اصلاً قابل مقایسه نیست.
نجفزاده تاکید کرد: راهی جز بازگشت به علوم سیاسی و علوم انسانی وجود ندارد. این بازگشت به معنای دخالت مستقیم در سیاست نیست، بلکه به تعبیر سقراط، نوعی هشدار دادن نسبت به بحرانها و خطراتی است که جامعه و کشور را تهدید میکند. برای حفظ ایران در جهانی که با شتاب در حال تغییر است، ناچاریم هوشمندانه، مبتنی بر گزارههای علمی و آیندهنگرانه حرکت کنیم و این مهم بدون اتکا به علوم سیاسی ممکن نخواهد بود.
انتهای پیام