جوان آنلاین: مدیریت درست مالی و غذایی خانواده با کاهش در اسراف، برکت و آرامش را به زندگی میآورد و فرزندان را با سبک زندگی قناعتآمیز آشنا میکند. این توصیه همان چیزی است که در آموزههای دینی آمده و میتواند خانوادهها را در تربیت نسل مسئول و آگاه همراهی کند. حجتالاسلام غلامحسین عظیمیفر، کارشناس مذهبی میگوید: «نقش زنان در مدیریت مصرف خانواده بسیار کلیدی است. در بیانات مقام معظم رهبری بارها بر مفاهیمی مانند «برکت»، «شکر نعمت» و «مصرف به اندازه» تأکید شده است که میتواند مبنای تربیت مصرفی خانواده باشد. مادری که با مسئولیت و آگاهی به مدیریت منابع میپردازد، حتی در شرایط اقتصادی دشوار، میتواند خانواده را از آسیبهای اسراف محافظت کند و آرامش و ثبات را به خانه بیاورد.» متن زیر ماحصل گفتوگو ما با وی است که میخوانید.
رهبر انقلاب سالهاست بر لزوم اصلاح الگوی مصرف، پرهیز از اسراف و توجه به مصرف درست تأکید میکنند. به نظر شما این تأکیدات مربوط به شرایط امروز است یا ریشهای عمیقتر در منظومه فکری ایشان دارد؟
این بیانات درباره اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف صرفاً مختص شرایط امروز، مشکلات اقتصادی یا تحریمها نیست. این تأکیدات ریشهای عمیق در منظومه فکری ایشان دارد و از تعالیم دینی و اخلاقی ما نشأت میگیرد. قرآن کریم و روایات اهلبیت (ع) نیز همواره بر مصرف به اندازه و درست نعمتهای خداوند سفارش کرده و هشدار دادهاند که مصرف بیرویه و اسراف آثار مخرب فردی، اجتماعی و فرهنگی دارد، اما در شرایط امروز که کشور با محدودیتها و فشارهای اقتصادی مواجه است، اهمیت این توصیهها بیشتر به چشم میآید، ولی باید گفت حتی بدون فشار اقتصادی، اسراف یک مشکل بنیادین است. همانطور که رهبر انقلاب بارها اسراف و مصرفگرایی را یک بیماری اجتماعی معرفی کردهاند که علاوه بر آسیب فردی، اثرات مخربی بر جامعه و نسلهای آینده دارد. در حقیقت، توصیههای ایشان به اصلاح الگوی مصرف هم از منظر دینی و اخلاقی و هم از منظر اجتماعی و ملی اهمیت دارد. عمل به این توصیهها به خانوادهها کمک میکند که فرزندان خود را با روحیه قناعت، مسئولیتپذیری و احترام به نعمتها تربیت کنند و در سطح جامعه، از آسیبهای اقتصادی و فرهنگی پیشگیری شود.
اسراف و کفران نعمت، از طرفی جایگاه شکر نعمت در نگاه دینی چگونه توصیف میشود؟
قرآنکریم و روایات، کفران نعمت و پرهیز از شکر را از مهمترین مسائل اخلاقی معرفی میکنند. یکی از نمونههای روشن، داستان قوم سبأ که در سوره سبأ آمده است. این مردم نعمتهای فراوانی داشتند و زندگیشان سرشار از رفاه بود، اما به جای قدردانی، راه ناسپاسی پیش گرفتند. آنها حتی برای پاک کردن کودکان خود از خمیر استفاده میکردند، یعنی نعمتها را کوچک میشمردند و اسراف میکردند. نتیجه این رفتار، قحطی و گرسنگی شد و به معنای واقعی پیامدهای اسراف و ناسپاسی خود را تجربه کردند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز در توضیح اقسام کفر، یکی از آنها را «کفران نعمت» معرفی کردهاند، یعنی نادیده گرفتن نعمتهای الهی و رفتار ناسپاسانه با آنها. این تأکید نشان میدهد شکر نعمت، اهمیت ویژهای در نظام دینی دارد. از سوی دیگر، زندگی در دنیا همیشه محدودیت دارد، احتمال کمبودها چه به خاطر جنگ، چه خشکسالی و هر دلیل دیگری وجود دارد. اگر سبک زندگی مردم همراه با ریختوپاش و اسراف باشد، هنگام کمبود با مشکلات جدی مواجه میشوند. از منظر توحیدی نیز اسراف انسان را از خدا دور میکند، زیرا نوعی ناسپاسی و بیادبی نسبت به پروردگار نعمت دهنده است.
از آنجا که مدیر خانه زن است، چگونه آگاهی و مدیریت او میتواند جلوی مصرف گرایی را بگیرد و در مقابل برکت زندگی را افزایش دهد؟
نقش زنان در مدیریت مصرف خانواده بسیار کلیدی است. در بیانات مقام معظم رهبری بارها بر مفاهیمی مانند «برکت»، «شکر نعمت» و «مصرف به اندازه» تأکید شده است که میتواند مبنای تربیت مصرفی خانواده باشد. مادری که با مسئولیت و آگاهی به مدیریت منابع میپردازد، حتی در شرایط اقتصادی دشوار، میتواند خانواده را از آسیبهای اسراف محافظت کند و آرامش و ثبات را به خانه بیاورد. به همین خاطر جریان سرمایهداری جهانی، با هدف گسترش مصرفگرایی، توجه ویژهای به زنان دارد، چراکه اگر زن خانواده به اسراف و چشم و همچشمی گرفتار شود، کل سبک زندگی خانواده تحت تأثیر قرار میگیرد. در مقابل زنی که تربیت دینی دارد، خود و فرزندانش را به پرهیز از اسراف، قناعت و استفاده درست از نعمتهای الهی عادت میدهد. دین ما هرگز استفاده صحیح را به معنای محرومیت نمیداند، بلکه مصرف به اندازه، همراه با شکر قلبی، مسیر درست زندگی است.
یک زن خانهدار با چنین نگاهی، همان جایگاهی را که رهبر انقلاب در این دیدار اخیر از آن با عنوان «رئیس خانه» یا «مدیر خانواده» یاد کردهاند، ایفا میکند. نتیجه هم برکت در زندگی و هم آرامش و ثبات برای کل خانواده است. چنین مادری میتواند کمبودها را مدیریت کند، بحرانها را پیشبینی و از آسیبها جلوگیری و نسلی تربیت کند که معنای درست مصرف را بفهمد.
تربیت فرزندان به سمت اصلاح الگوی مصرف چگونه باشد تا آنها در آینده دچار توقعات بیحد و مشکلات روحی و خانوادگی نشوند؟
وقتی فرزند در ناز و نعمت بیحد بزرگ میشود، طبیعی است که در آینده با مشکلات جدی روبهرو شود. مصرفگرایی و توقع بیحد، چه در دهکهای پایین و چه در دهکهای بالا آسیب میزند. نتیجه، ایجاد سرخوردگی و عقدههایی است که شخصیت بچهها را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر از کودکی به آنها یاد دهیم نعمتها را مدیریت و به اندازه استفاده کنند، نه دست نیاز به سمت کسی دراز میکنند و نه توقعاتشان از حد منطقی فراتر میرود. در تعالیم دینی، مفهومی به نام «تقدیر المعیشة» وجود دارد، یعنی انسان باید اندازهگیری و برنامهریزی برای زندگی خود داشته باشد. عدم رعایت این اصل، به صرف هزینه بیش از حد در یک بخش و کوتاهی در بخش دیگر منجر میشود که دیر یا زود مشکلات جدی ایجاد میکند.
بنابراین میتوان گفت، رعایت اعتدال در مصرف، هم برای خانوادهها و هم برای کشور یک ضرورت اقتصادی و حتی دینی محسوب میشود؟
بله. مصرف بیرویه باعث میشود خانوادهها خرجشان از درآمدشان بیشتر شود و از پس هزینهها برنیایند. به علاوه هزینههایی که برای رفاه زندگی در نظر گرفته شده بود، هدر میرود. به همین خاطر در آینده هم در سلامت و هم در اقتصاد خانه مشکلاتی ایجاد میشود. در سطح کلان نیز اسراف باعث واردات بیرویه و وابستگی به ارز و منابع خارجی میشود و در شرایط تحریم، امنیت اقتصادی کشور را تهدید میکند و این برای ملتی که ادعای ایستادگی در مقابل استکبار جهانی را دارد همخوانی ندارد. مصرف درست و اعتدال در زندگی میتواند جلوهای از مبارزه با استکبار و تکیه بر توان داخلی باشد. مصرف بیرویه، قدرت تابآوری در برابر فشار دشمن را کاهش میدهد و امنیت غذایی و اقتصادی را تهدید میکند.
امروز خانوادهها، به ویژه مادران در برابر هجمه تبلیغات و فرهنگ تجمل گرایی قرار دارند. آنها چگونه میتوانند فرزندان خود را در این شرایط به مصرف درست و به اندازه تشویق کنند؟
همانطور که اشاره کردید، تبلیغات گسترده در رسانهها و فضای مجازی باعث افزایش مصرف گرایی شده است. خانوادهها در این شرایط باید نقش کلیدی خود را ایفا کنند و با الگوی مصرف اسلامی، فرزندان را از این مسیر منحرف نکنند. انتخابهای ساده در خانه مانند استفاده بهینه از موادغذایی، میتواند الگوی مصرف و قناعت را تقویت کند. همچنین، توجه به تولید خانگی، استفاده از محصولات محلی و فرآوری آنها و آموزش فرزندان به ارزش کار و تولید، به ایجاد سبک زندگی سالم و مقاوم کمک میکند. آموزش عملی به فرزندان حتی از سنین پایین، آنها را مسئول و قدردان و روحیه مصرف درست را در آنها نهادینه میکند.
با توجه به نکاتی که فرمودید، همانطور که میدانید امروزه به خصوص در شهرهای بزرگ زندگیها شکل آپارتمانی به خود گرفته است. در این منازل خانوادهها چگونه میتوانند اسراف را کاهش دهند و الگوی مصرف اسلامی را رعایت کنند؟
قطعاً نمیتوان از همه خانوادهها انتظار داشت که حیوانات مفید یا مرغ در آپارتمان نگه دارند، اما اقدامات کوچک و عملی مانند خشککردن پوست میوهها، تولید غذای خانگی، مدیریت نور و تهویه خانه، استفاده از معماری بومی و سبک زندگی متعادل، میتواند مؤثر باشد. سبک زندگی مدرن، مثل کافه گردی و رستوران گردی، معمولاً با اسراف همراه است و هزینه خانواده را افزایش میدهد و در صورت تکرار زیاد سلامتی خانوادهها را به خطر میاندازد. اقتصاد مقاومتی اینجاست که معنا پیدا میکند. یعنی هر خانواده باید خود تولید کننده بخشی از نیازهایش باشد و مصرف را به اندازه داشته باشد؛ به طور مثال دوخت لباس یا پخت نان کامل گندم در فر.
به پخت نان اشاره کردید. مادهای که کنار برنج مصرف پایه خانوادهها به حساب میآید. با توجه به افزایش قیمت این دو محصول چه توصیهای به خانوادهها برای استفاده بهینه و کافی این دو محصول دارید؟
مدیریت مصرف موادغذایی پایه مثل نان و برنج اهمیت زیادی دارد، چراکه مصرف بیرویه آنها نه فقط بر اقتصاد خانواده حتی بر سلامتی اعضای آن اثر میگذارد. طبق نظریه کارشناسان طب سنتی، برنج طبع سردی دارد و مصرف روزانه آن ممکن است مشکلات جسمی ایجاد کند به همین خاطر در گذشته مردم برنج را زیاد مصرف نمیکردند. مثلاً دو یا سه وعده در ماه، به همین دلیل سالمتر بودند و هم هزینهشان کمتر بود. در مقابل در روایات داریم، گندم مورد تأکید و محور زندگی انسان است. نان اساس تغذیه و توان انسان است و هم سالمتر و هم هزینه کمتری دارد. بنابراین همانطور که قبلاً هم اشاره کردم خانوادهها به خصوص زنان خانه تلاش کنند حتیالمقدور نان کامل را در منزل تهیه کنند و این فقط به همت و احساس مسئولیت زن خانه بر میشود، چراکه حتی در آپارتمان هم شدنی است.
برای تربیت فرزندانی مسئول و آگاه چه توصیهای دارید؟
خانوادهها باید ارزش قناعت و مصرف درست را بشناسند و این سبک زندگی را در خانه به فرزندان نشان دهند. حتی در خانههای آپارتمانی و کوچک هم میتوان بخشی از خوراکیها را در خانه تهیه کرد، لباسها را تعمیر و دوباره استفاده کرد و کودکان را در کارهای خانه شریک کرد تا روحیه قناعت و مسئولیت پذیری در آنها شکل بگیرد. گاهی برخی افراد، به ویژه بانوان تصور میکنند این نوع فعالیتهای عملی، اتلاف وقت است و بهتر است زمان خود را صرف تحصیل، کار یا فعالیتهای درآمدزا کنند، اما واقعیت این است که چنین کارهایی نه تنها تلف کردن زمان نیست، بلکه به تربیت نسل آینده، تقویت فرهنگ مصرف درست و تحقق اقتصاد مقاومتی کمک میکند، همان چیزهایی که در نهایت همه ما به دنبال رسیدن به آن هستیم و اگر هر تلاشی مانند درس خواندن و کارکردن انجام میدهیم، در نهایت میخواهیم نتیجه اش را در زندگی ببینیم و غافل از اینکه همین فعالیتهاست که مسیر رسیدن به آن نتایج را کوتاهتر میکند که شاید در بعضی شرایط درس خواندن و فعالیتهای درآمدزا راه رسیدن را سختتر و حتی طولانیتر کند.