شناسهٔ خبر: 76348433 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

در گفتگو با تابناک مطرح شد/

«عقاب آسیا» و روایت ساده و واقعی ضربه‌خوردن به سر عابدزاده

کارگردان مستند کوتاه «عقاب آسیا» درباره روایت ماجرای ضربه‌خوردن به سر احمدرضا عابدزاده و بستری‌شدنش می‌گوید در روند تحقیقات خود به این نتیجه رسیده که ماجرا بسیار ساده بوده و پیشینه جدی نداشته است. بنابراین به‌همان‌صورت ساده و بدون حاشیه روایتش کرده است.

صاحب‌خبر -

سجاد ترابی کارگردان مستند کوتاه «عقاب آسیا» که مدتی است از طریق شبکه نمایش خانگی اکران می‌شود، در گفتگو با خبرنگار فرهنگی تابناک، درباره این‌اثر مستند گفت: فیلم درباره احمد عابدزاده دروازه‌بان سابق تیم ملی ایران است؛ یکی از بهترین دروازه‌بان‌های تاریخ فوتبال ایران که پس از او در آن سطح، دروازه‌بانی دیده نشده است. علاوه بر این، انتخاب این سوژه برای من جنبه‌ای کاملاً شخصی داشت؛ چرا که علاقه‌ام به فوتبال از همان سال‌ها و با تماشای بازی‌های نسل او شکل گرفت.

وی در توضیح درباره آرشیومحور بودن این‌اثر گفت: برایم مهم بود که در این مستند به‌هیچ‌وجه از نریشن و مصاحبه استفاده نشود. این یک چالش شخصی و تجربه‌ای تازه بود؛ اینکه ببینم آیا می‌توان بدون این ابزارها، اثری ساخت که روایت خود را پیش ببرد و ساختاری نزدیک به یک اثر موزیکال داشته باشد یا نه. این انتخاب صرفاً به دلیل فرم و تجربه‌ای بود که می‌خواستم به آن دست پیدا کنم و دلیل دیگری نداشت.

این‌کارگردان مستند در ادامه در پاسخ به این‌سوال که چرا فیلمش مصاحبه‌ای با عابدزاده را شامل نمی‌شود، گفت: آقای عابدزاده به‌صورت کلی و دورادور در جریان ساخت این‌کار بود، اما نمی‌دانم نسخه نهایی اثر را دیده یا نه. از آن‌جایی که ایشان در ایران زندگی نمی‌کند، نمی‌توانم با قطعیت در این‌باره اظهارنظر کنم. ساختار مستند اجازه انجام مصاحبه با شخصیت اصلی را نمی‌داد. من از ابتدا تصمیم داشتم با هیچ‌یک از افراد مرتبط مصاحبه نداشته باشم. ضمن اینکه پسر ایشان نیز در آن مقطع در ایران حضور نداشت و هر دو خارج از کشور بودند. به همین دلیل سراغ او نیز نرفتیم.

ترابی درباره زمان ۲۵ دقیقه‌ای مستند «عقاب آسیا» گفت: فرم مستند به‌گونه‌ای بود که بیش از ۲۵ دقیقه نمی‌توانست پاسخگو باشد. از آنجاکه از نریشن و مصاحبه استفاده نکردم، روایت باید خود پیش می‌رفت و این باعث شد زمان اثر محدود شود. اگر مصاحبه و نریشن داشت، می‌شد مستند را طولانی‌تر ساخت، اما با فرم انتخابی، بیشتر از این نمی‌کشید و نمی‌خواستم ریتم اثر به هم بخورد. این تصمیم صرفاً به‌خاطر حفظ ریتم و تجربه بصری مخاطب گرفته شد.

وی درباره تمرکز بخشی از مستند روی بازی ایران و استرالیا گفت: در پژوهش خودم به نقاط عطف زندگی عابدزاده نگاه و سعی کردم لحظاتی که بیشترین بار نمادین و نوستالژیک را برای مخاطب دارد، برجسته کنم. بازی ایران - استرالیا یکی از این لحظات طلایی بود؛ هم برای خودش اهمیت داشت هم برای مخاطب ایرانی سمپاتی و حس جشن جمعی ایجاد می‌کرد. البته به سایر اتفاقات مهم زندگی عابدزاده هم پرداخته‌ام؛ اما به‌صورت مختصر و در حد چند دقیقه. چون تمرکز اصلی روی این بازی بود. ساختار کار اجازه نمی‌داد تمرکز روی جزئیات بیشتر باشد. مثلاً اولین‌جام ملت‌هایی که در حکم اولین درخشش او بود، کمی بیشتر سهم دارد، اما اندازه موارد دیگری مثل یک پنالتی یا درخشش کوتاه، در حد همان لحظات حفظ شد. هدف کلی این بود که مخاطب با ریتم مستند همراه باشد و تجربه‌ای فشرده اما تأثیرگذار از زندگی شخصیت اصلی داشته باشد.

این‌مستندساز درباره واردآمدن ضربه سر عابدزاده که منجر به بستری‌شدن او شد، گفت: این اتفاق برای خود من هم جذاب بود، اما وقتی پژوهش و پیشینه موضوع را بررسی کردم، به این نتیجه رسیدم که ماجرا بسیار ساده بوده و پیشینه جدی نداشته است. بنابراین، روایت ما هم همان سادگی را حفظ کرد و بیش از این گسترش داده نشد. درست است که آن زمان درباره حادثه سر عابدزاده حواشی دیگری هم مطرح شد، اما هیچ‌کدام به‌صورت قطعی ثابت نشده بودند. بنابراین تصمیم گرفتم به آن‌ها نپردازم. هدف این بود که روایت فیلم وفادار به واقعیت باشد و از شایعات و گمانه‌زنی‌ها اجتناب شود. درباره بیماری و جزئیات دقیق بستری‌شدن هم اطلاعات مشخصی وجود نداشت یا در دسترس نبود. بنابراین روایت فیلم، محدود به همان یافته‌های مستند شد. هیجان یا بزرگ‌نمایی در این بخش باعث می‌شد ریتم مستند به هم بخورد و تمرکز مخاطب از نقاط کلیدی زندگی عابدزاده پرت شود. بنابراین ترجیح دادم همین روایت ساده و مستند را ارائه کنم.

ترابی درباره تمرکز فیلمش روی دوران اوج عابدزاده گفت: دلیل اصلی این‌رویکرد این بود که اگر بخواهیم دوران برجسته زندگی او را مرور کنیم، دوران مربیگری‌اش به‌هیچ‌وجه درخشان نیست چون کوتاه بود و پس از مدتی از ایران رفت. بنابراین تمرکز روی دوران اوج و بازی‌های شاخص او بود، چرا که این بخش بیشترین ارتباط را با خاطرات مخاطبان و حس نوستالژی برقرار می‌کند. 

وی در پایان درباره بازخورد مخاطبان اثرش گفت: بیشتر بازخوردهایی که با آن‌ها مواجه شدم، درباره فرم و شیوه روایت بود. مخاطبان به حالت موزیکال روایت و حذف نریشن و مصاحبه توجه کردند و آن را تجربه‌ای جذاب و متفاوت می‌دانستند. از طرف دیگر، حس نوستالژی و خاطره‌انگیز بودن مستند برای بسیاری از بینندگان جالب بود و باعث شد مخاطب ارتباط عاطفی قوی با اثر برقرار کند. خوشحالم مستندم در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود چون امکان دیده شدن بیشتری دارد.