شناسهٔ خبر: 76332128 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: آفتاب | لینک خبر

«اهرام آنلاین» تحلیل کرد؛

نقش عربی در جلوگیری از جنگ قریب‌الوقوع میان ایران و اسرائیل

«پیگیری سازوکار‌های جامع امنیت منطقه‌ای از جمله آنچه در مباحث دانشگاهی پیشنهاد می‌شود یا تلاش برای حل‌وفصل یک‌باره همه مسائل مورد اختلاف میان اسرائیل و ایران، در شرایط کنونی واقع‌بینانه نیست. تعدد پرونده‌های مناقشه‌برانگیز میان دو طرف، فضایی نامساعد برای ابتکارات کاهش تنش ایجاد می‌کند و بی‌اعتمادی عمیق متقابل، همراه با نگرانی‌های امنیتی وجودی، همکاری را به‌شدت دشوار می‌سازد.»

صاحب‌خبر -
آفتاب‌‌نیوز :

سایت خبری تحلیلی «الاهرام آنلاین» در گزارشی با عنوان «نقش عربی در جلوگیری از جنگ قریب‌الوقوع میان ایران و اسرائیل» به قلم جاسر الشاهد (Jasser Al-Shahed) کارشناس امور منطقه‌ای و بین‌المللی که در حوزه مسائل امنیتی خاورمیانه، به‌ویژه پرونده یمن، فعالیت دارد، نوشت: منطقه عربی یکی از بی‌ثبات‌ترین دوره‌های خود در دهه‌های اخیر را پشت سر می‌گذارد؛ دوره‌ای که در آن، افزایش تنش‌ها میان اسرائیل و ایران ناشی از شکاف‌های عمیق ایدئولوژیک، جنگ‌های نیابتی طولانی‌مدت و تقابل بر سر توسعه هسته‌ای به سراسر منطقه سرایت کرده است.

این رقابت پیچیده و چندبعدی، پیامد‌های گسترده‌ای برای کشور‌های عربی داشته است؛ به‌گونه‌ای که آنان را به مسیر‌های این منازعه کشانده، امنیت ملی و زیرساخت‌های حیاتی‌شان را تهدید کرده و به مسابقه‌های تسلیحاتی بی‌سابقه‌ای سوق داده است. با توجه به احتمال قوی وقوع یک رویارویی نظامی جدید میان تهران و تل‌آویو، کشور‌های عربی باید فوراً برای بررسی گزینه‌های جایگزین جهت مدیریت این تشدید تنش و جلوگیری از پیامد‌های منفی آن اقدام کنند. این مقاله استدلال می‌کند که برگزاری یک کنفرانس بین‌المللی با عنوان «امنیت در خاورمیانه» می‌تواند با اتخاذ اقدامات موقتِ قابل اجرا، به تحقق این هدف کمک کند.

اظهارات اخیر مقام‌های نظامی و سیاسی در هر دو کشور ایران و اسرائیل، بیانگر تشدیدی بی‌سابقه در تنش‌ها آن هم در فضایی آکنده از هشدار‌های متقابل درباره نزدیک شدن رویارویی است. فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیرو‌های مسلح ایران از افزایش سطح آمادگی نظامی خبر داده و بر آمادگی خود برای پاسخ به هرگونه حمله اسرائیل به شکلی «قوی و غافلگیرکننده» تأکید کرده‌اند. پس از پایان جنگ ۱۲روزه، ایران همچنین توانمندی‌های موشکی و پدافند هوایی خود را تقویت و رزمایش‌های نظامی را تشدید کرد و برای سناریو‌های متعددی، از جمله حملات مستقیم یا اقداماتی که از طریق متحدان منطقه‌ای انجام می‌شود، آماده شد.

در سوی دیگر، ارتش اسرائیل به‌روزرسانی طرح‌های عملیاتی خود و افزایش سطح آمادگی در چندین جبهه در انتظار پاسخ مستقیم ایران یا حملات گروه‌های شبه‌نظامی همسو با ایران ادامه داده است. مقام‌های اسرائیلی هشدار داده‌اند که رویارویی با ایران به «نقطه‌ای تعیین‌کننده» نزدیک می‌شود که هدف آن نابودی برنامه هسته‌ای ایران و حذف نیرو‌های نیابتی منطقه‌ای آن است. در نبود مداخله فوری سیاسی و سازوکار‌های مؤثر برای مهار این تشدید تنش، خطر لغزش منطقه به سوی بی‌ثباتی عمیق‌تر همچنان رو به افزایش است؛ به‌ویژه در شرایطی که تحریک‌ها بیشتر شده، میدان‌های منطقه‌ای بر هم منطبق شده‌اند و امکان خطای محاسباتی از سوی هر دو طرف وجود دارد.

در این چارچوب، قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای باید برای ایجاد چارچوب‌هایی که قادر به جلوگیری از تشدید تنش باشند و منطقه را از جنگ‌های جدید مصون دارند، اقدام کنند. با این حال، پیگیری سازوکار‌های جامع امنیت منطقه‌ای از جمله آنچه در مباحث دانشگاهی پیشنهاد می‌شود یا تلاش برای حل‌وفصل یک‌باره همه مسائل مورد اختلاف میان اسرائیل و ایران، در شرایط کنونی واقع‌بینانه نیست. تعدد پرونده‌های مناقشه‌برانگیز میان دو طرف، فضایی نامساعد برای ابتکارات کاهش تنش ایجاد می‌کند و بی‌اعتمادی عمیق متقابل، همراه با نگرانی‌های امنیتی وجودی، همکاری را به‌شدت دشوار می‌سازد.

بر این اساس، ابتکارات صلح از جمله توافق آتش‌بس اخیر پس از جنگ ۱۲روزه یا اقدامات اعتمادساز غالباً نه به‌عنوان ابزار‌های واقعی کاهش تنش، بلکه به‌منزله مانور‌های تاکتیکی تلقی می‌شوند که به طرف مقابل امکان می‌دهد زمان بخرد و موقعیت خود را بازآرایی کند. در مقابل چنین رویکرد‌های جامع، سایر تلاش‌های اخیر برای مدیریت منازعه نیز محدود و در جلوگیری از تشدید تنش ناکارآمد بوده‌اند. در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده، سیاست واشنگتن در خاورمیانه بر رویکرد «فشار حداکثری» علیه ایران استوار بود؛ رویکردی که فشار‌های نظامی و اقتصادی را با حمایت بی‌قیدوشرط از اسرائیل درهم می‌آمیخت.

خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، یعنی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و اعمال تحریم‌های گسترده، عناصر کلیدی این راهبرد بودند که با هدف محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران و آنچه نفوذ منطقه‌ای ایران خوانده می‌شد، دنبال شدند. با این حال، این رویکرد تقابلی که با حملات نظامی مستقیم علیه ایران نیز همراه شد نتوانست طرف مقابل را به اهدافش در مواجهه با ایران برساند.