حسین عبداللهی، فعال رسانهای در یادداشتی که در اختیار ایکنا، قرار داده است، نوشت: افزایش قیمت بنزین در ایران، بار دیگر این سوخت راهبردی را به صدر اخبار و تحلیلها کشانده است. بنزین در کشور ما تنها یک کالای مصرفی نیست؛ بلکه شاخصی روانی، اقتصادی و اجتماعی است که تغییر در نرخ آن به سرعت بر زندگی روزمره مردم اثر میگذارد.
هر بار که دولت تصمیم به اصلاح قیمت سوخت میگیرد، موجی از نگرانی و پرسش در جامعه شکل میگیرد؛ آیا این تصمیم به بهبود اقتصاد منجر خواهد شد یا فشار بیشتری بر معیشت مردم وارد میکند؟ یادداشت حاضر تلاش دارد با نگاهی کارشناسی، ابعاد مختلف این تصمیم را بررسی کند.
ایران یکی از معدود کشورهایی است که سالها بنزین را با یارانه سنگین عرضه کرده است. این سیاست اگرچه در کوتاهمدت به رفاه نسبی مردم کمک کرده، اما در بلندمدت هزینههای سنگینی بر بودجه دولت تحمیل کرده است. یارانههای پنهان انرژی بخش بزرگی از منابع مالی کشور را میبلعند و مانع سرمایهگذاری در زیرساختهای حیاتی میشوند. از این منظر، اصلاح قیمت بنزین یک ضرورت اقتصادی است؛ ضرورتی که دیر یا زود باید به آن تن داد.
تبعات اقتصادی افزایش قیمت
تورم دومینویی: افزایش قیمت بنزین هزینه حملونقل کالا و خدمات را بالا میبرد. این افزایش بهطور مستقیم بر قیمت مواد غذایی، پوشاک و خدمات شهری اثر میگذارد. برآوردها نشان میدهد که هر ۱۰ درصد افزایش قیمت سوخت میتواند بین ۲ تا ۴ درصد تورم عمومی ایجاد کند.
فشار بر خانوارها: طبقات متوسط و ضعیف بیشترین آسیب را از کاهش قدرت خرید و افزایش هزینه سفرها میبینند. برای بسیاری از خانوادهها، سفرهای غیرضروری حذف میشود و حتی رفتوآمدهای روزانه به محل کار یا تحصیل دشوارتر خواهد شد. البته تجربه نشان داده است که پس از افزایش قیمت، مصرف بنزین کاهش مییابد. مردم به خودروهای کممصرف، حملونقل عمومی یا حتی اشتراکگذاری خودرو روی میآورند. این تغییر رفتار اگر مدیریت شود، میتواند به کاهش آلودگی هوا و صرفهجویی در منابع ملی کمک کند.
اختلاف قیمت داخلی و خارجی بنزین همواره زمینهساز قاچاق بوده است. افزایش نرخ آزاد اگرچه میتواند انگیزه قاچاق را کاهش دهد، اما بدون کنترل دقیق مرزها، همچنان این پدیده ادامه خواهد داشت.
تبعات اجتماعی و روانی
جامعه ایران خاطره تلخ افزایشهای ناگهانی بنزین را در ذهن دارد. هر بار که قیمتها تغییر میکند، نگرانی از تکرار بحرانهای گذشته افزایش مییابد؛ گرانی بنزین به معنای محدود شدن سفرهای خانوادگی، افزایش هزینه تاکسیهای اینترنتی و فشار بر حملونقل عمومی است. این تغییرات سبک زندگی مردم را تحت تأثیر قرار میدهد.
حتی پیش از اثر واقعی، ذهن جامعه با پیشبینی گرانی بیشتر دچار بیاعتمادی میشود. این تورم انتظاری میتواند بازارها را ملتهب کند و رفتارهای هیجانی در خرید و ذخیره کالا ایجاد کند.
طرحهایی مانند «بنزین برای همه» که یارانه نقدی جایگزین سهمیه میشود، میتواند عدالت توزیعی را افزایش دهد اما اگر مدیریت نشود، رشد نقدینگی و تورم را در پی خواهد داشت.
ابعاد سیاسی و راهبردی
بنزین در ایران همواره یک موضوع سیاسی بوده است؛ هر تصمیم در این حوزه میتواند اعتماد عمومی به دولت را تقویت یا تضعیف کند. از منظر راهبردی، اصلاح قیمت سوخت باید با برنامههای حمایتی شفاف همراه باشد. اطلاعرسانی دقیق، گفتوگوی ملی و مشارکت افکار عمومی، تنها راه کاهش تبعات اجتماعی این تصمیم است. در غیر این صورت، افزایش قیمت بنزین میتواند به بحران اجتماعی تبدیل شود. دولت باید با مردم صادقانه سخن بگوید و اهداف اصلاح قیمت را توضیح دهد.
توسعه CNG و خودروهای برقی میتواند وابستگی به بنزین را کاهش دهد و امنیت انرژی کشور را تقویت کند. گرانی بنزین در ایران بیش از آنکه یک سیاست اقتصادی باشد، پدیدهای اجتماعی ـ سیاسی است. موفقیت این اصلاحات تنها زمانی ممکن است که دولت همزمان با تغییر نرخها، برنامههای حمایتی شفاف، اطلاعرسانی گسترده و مدیریت دقیق مصرف را اجرا کند. در غیر این صورت، تبعات آن میتواند به بیاعتمادی عمومی و فشار مضاعف بر اقشار آسیبپذیر منجر شود.
بنزین گران، اگرچه به ظاهر یک تصمیم اقتصادی است، اما در واقع آزمونی برای اعتماد ملی، عدالت اجتماعی و آینده اقتصاد ایران محسوب میشود.
انتهای پیام