به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ روزنامه بریتانیایی «گاردین» گزارشی مفصل درباره وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فلسطینیان در کرانه باختری منتشر کرده و چالشهای روزمرهای را که آنان بهویژه پس از ۷ اکتبر، تحت اشغال اسرائیل با آن مواجهاند، بررسی کرده است.
ماه گذشته، ناگهان در کنار یکی از بزرگراههای کرانه باختری فلسطین، پرچمهای اسرائیل برافراشته شد؛ بیش از هزار پرچم که با فاصلهای حدود ۳۰ یارد از یکدیگر، در دو سوی جاده و در امتدادی نزدیک به ۱۶ کیلومتر، در جنوب شهر نابلس نصب شده بودند؛ در نزدیکی روستاهای فلسطینی که بهطور مستمر هدف حملات شهرکنشینان افراطی اسرائیلی قرار دارند.پیام آنها روشن بود و بازتاب همان نوشتههایی که شهرکنشینان بر دیوارها در سراسر کرانه باختری مینویسند: «آیندهای برای شما در فلسطین وجود ندارد».
در مقایسه با حدود ۷۰ هزار فلسطینی کشتهشده در غزه و بیش از هزار قربانی در کرانه باختری از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، این پرچمها شاید تنها تحریکآمیزی کوچک به نظر برسند؛ اما در واقع بازتابدهنده میزان سلطه «اسرائیل» بر کرانه باختری هستند؛ سرزمینی که در سطح بینالمللی بهعنوان سرزمین فلسطینی به رسمیت شناخته میشود. در جریان انتفاضه دوم فلسطین (۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵)، شهرکنشینان اسرائیلی جرئت نمیکردند چنین پرچمهایی را برافرازند، زیرا از تیراندازی فلسطینیان میترسیدند؛ اما امروز اوضاع کاملاً متفاوت است.
خبرنگار گاردین نوشت که ماه گذشته، پس از ۲۰ سال، بار دیگر به کرانه باختری بازگشتم. آخرین بار بهعنوان خبرنگار «گاردین» بهطور منظم به این منطقه سفر میکردم و به همکاران مستقر در قدس که قیام دوم را پوشش میدادند، کمک میکردم؛ قیامی که بسیار خشنتر از قیام اول (۱۹۸۷–۱۹۹۳) بود.
قیام دوم یک رویارویی تمامعیار بود. «اسرائیل» با توپخانه، تانکها، بالگردها و هواپیماها به شهرها و شهرکهای فلسطینی حمله کرد و فلسطینیان با سلاح گرم و مواد منفجره پاسخ دادند و برای سربازان و شهرکنشینان در کرانه باختری کمین گذاشتند. جادهها، بهویژه در شب، بسیار خطرناک شدند. همچنین با اعزام عاملان عملیات انتحاری به داخل اسرائیل، ایستگاههای اتوبوس، کافهها، هتلها و هر مکان شلوغ دیگری هدف قرار گرفت. در آن دوره بیش از ۳۰۰۰ فلسطینی و بیش از ۱۰۰۰ اسرائیلی کشته شدند.
در ابتدا قصد نداشتم درباره سفر اخیرم به کرانه باختری بنویسم، اما وقتی دیدم زندگی روزمره فلسطینیان تا چه اندازه رو به وخامت رفته، ناامیدی تا چه حد بر آنان سایه افکنده و سلطه اسرائیل و شهرکنشینانش تا چه اندازه خشن و فراگیر شده است، نظرم تغییر کرد.
میدانستم اوضاع فلسطینیان بد است، اما نه تا این اندازه. همچنین به کنفرانسی در دانشگاه بیرزیت در نزدیکی رامالله دعوت شدم که توسط «پروگرسیو اینترنشنال» برگزار شده بود؛ ائتلافی غیررسمی از سازمانها و افراد چپگرا از سراسر جهان که در سال ۲۰۲۰ با مشارکت چهرههایی چون یانیس واروفاکیس، وزیر دارایی پیشین یونان، و سناتور آمریکایی برنی سندرز تأسیس شد.
این کنفرانس با عنوان «پایان استعمار در فلسطین» و با همکاری «شبکه اندیشه فلسطینی»، «مؤسسه مطالعات بینالمللی ابراهیم ابولغد» و دانشجویان دانشگاه بیرزیت برگزار شد؛ دانشگاهی با سابقه طولانی در اعتراضات و درگیری با نیروهای اسرائیلی که در دو سال گذشته بارها مورد یورش قرار گرفته است.
پس از کنفرانس، برخی شرکتکنندگان به گشتوگذار در مناطق مختلف کرانه باختری پرداختند. من اما از خود میپرسیدم چرا قیامی ماشبه قیام دوم، در همبستگی با غزه، در کرانه باختری شعلهور نشده است
وی افزود: رامالله، مرکز سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کرانه باختری، تمیزتر، منظمتر و در برخی نقاط، شکوفاتر از آخرین باری بود که آن را دیده بودم و چندان تفاوتی با بسیاری از شهرهای اروپایی نداشت؛ با بیلبوردهایی که رستورانها، شکلاتفروشیهای خاص و باشگاههای ورزشی جدید را تبلیغ میکردند و جوانانی که به مد، کافهها و گفتوگوهای روزمره علاقهمند بودند. به گفته برخی از نسلهای قدیمیتر، جوانان امروز کمتر درگیر سیاست هستند.
اما این ظاهر عادی و مرفه، فریبنده است. نخست آنکه رامالله نماینده کل کرانه باختری نیست. دوم اینکه یکی از دلایل منظمتر بودن آن، غیبت بسیاری از روستاییانی است که پیشتر محصولات کشاورزی خود را در خیابانهای شهر میفروختند. گسترش ایستهای بازرسی اسرائیلی سفر را غیرقابل پیشبینی کرده و بسیاری از کشاورزان دیگر به رامالله نمیآیند. این موانع نهتنها کشاورزان، بلکه تجارت و کسبوکار را در سراسر کرانه باختری فلج کرده است.
در پایان قیام دوم طبق آمار سازمان ملل، ۳۷۶ ایست و مانع بازرسی اسرائیلی در کرانه باختری وجود داشت. امروز این رقم به حدود ۸۴۹ رسیده که بسیاری از آنها در دو سال اخیر ایجاد شدهاند. این ایستها به موضوعی روزمره در گفتوگوهای فلسطینیان تبدیل شدهاند، درست مانند صحبت درباره هوا در بریتانیا. حتی اپلیکیشنهایی که وضعیت جادهها را گزارش میدهند، تضمینی برای باز بودن مسیرها نیستند. موانع فلزی با رنگها کدگذاری شدهاند: قرمزها اغلب بستهاند و زردها معمولاً باز. پلاکهای زرد اسرائیلی امکان تردد در جادههایی را میدهند که برای خودروهای فلسطینی با پلاک سبز ممنوع است.
یورشهای ارتش اسرائیل به مرکز رامالله در دو سال گذشته افزایش یافته است؛ یورشهایی که با دستگیری فلسطینیان همراه است. در یکی از این عملیاتها در اوت گذشته، صرافیها هدف قرار گرفتند، پنج نفر بازداشت شدند و به گفته ساکنان، بیش از ۱۲ فلسطینی با گلوله جنگی، گلوله پلاستیکی یا گاز اشکآور زخمی شدند.
در سال ۲۰۰۲ و طی یورش گستردهای، اسرائیل بخش بزرگی از شهر را اشغال کرد. تانکها و بولدوزرها وارد مقر ریاستجمهوری شدند و یاسر عرفات را در اتاقهایی تنگ و تاریک محاصره کردند؛ اتاقهایی که تا پیش از مرگش در ۲۰۰۴ در آنها محبوس بود و اکنون بخشی از موزه و آرامگاه اوست؛ نمادی از دورانی که فلسطینیان متحد و امیدوار بودند.
از دفتر شهردار بیتلحم میتوان کلیسای مهد را دید. در سال ۲۰۰۲، نیروهای اسرائیلی این کلیسا را ۳۹ روز محاصره کردند. در همان نزدیکی، اجساد فلسطینیان کشتهشده رها شده بود تا تجزیه شود؛ واقعیتی که بسیاری از گردشگران از آن بیخبرند. قنواتی، یک مسیحی اهل بیتلحم که خانوادهاش از قرن هفدهم در این شهر زندگی میکنند، میگوید: «این روزها گردشگر تقریباً وجود ندارد؛ گردشگری در دو سال گذشته تقریباً به صفر رسیده است».
اقتصاد کرانه باختری بهطور کلی در وضعیت وخیمی قرار دارد. درآمد سرانه ۲۰ درصد کاهش یافته و نرخ بیکاری به حدود ۳۳ درصد رسیده است. در کنار این وضعیت، تشکیلات خودگردان فلسطین که تحت اداره فتح است، در ذهن مردم مترادف با فساد، اختلاس و رانت شده است. بسیاری از فلسطینیان میگویند شغلها نه بر اساس شایستگی، بلکه بر پایه روابط خانوادگی، رشوه یا وابستگی سیاسی توزیع میشود.
در طولکرم با فروشندهای صحبت کردم که با وجود داشتن مدرک حقوق و عضویت در کانون وکلا، به دلیل نداشتن ارتباطات، ناچار به فروش میوه و سبزی شده بود.
خطرناکترین تغییر نسبت به ۲۰ سال پیش، گسترش شهرکسازی است. امروز بیش از ۷۰۰ هزار شهرکنشین اسرائیلی در کرانه باختری و قدس شرقی زندگی میکنند، در حالی که در زمان قیام دوم تعداد آنها حدود ۴۰۰ هزار نفر بود. شهرکها بر فراز تپهها، کنار یا حتی در دل روستاهای فلسطینی گسترش یافتهاند و با حفاظت نظامی، زندگی فلسطینیان را خفه کردهاند.
رفتار تحقیرآمیز شهرکنشینان که پیشتر هم وجود داشت، امروز به خشونتی بیسابقه رسیده است. آنان با حمایت جریانهای افراطی در دولت اسرائیل، به روستاها حمله میکنند، اموال را تخریب میکنند و فلسطینیان را برای ترک سرزمینشان میترسانند.
در روستای امالخیر، جنوب الخلیل، منازل فلسطینی تخریب میشود، در حالی که خانههای پیشساخته شهرکنشینان یکشبه برپا میشود. روستا تحت نظارت دائمی دوربینها، خودروهای نظامی و پهپادهاست و هر لحظه ممکن است «منطقه نظامی بسته» اعلام شود.
در روستاهای جنوب نابلس نیز کشاورزان از حملات شهرکنشینان، تخریب املاک و پاشیدن مواد سمی روی مزارع خبر میدهند. برخی کشاورزان برای مقابله، به کشت محصولات در بشکههایی با خاک سالم روی آوردهاند.