شناسهٔ خبر: 76330312 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

یادداشت|هشدار فائو برای ایران؛ زخم کهنه خاک و دوگانگی کشاورزی

پای فرسودگی و بیماری خاک، به دشت‌های حاصلخیز ایران هم باز شده که درمان آن نیازمند نسخه‌ای دوگانه است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری تسنیم، یادداشت: عبدالرحیم لطفی، کارشناس آبخیزداری و مدیرکل سابق منابع طبیعی و آبخیزداری گلستان| طبق جدیدترین هشدار سازمان جهانی خواربار و کشاورزی (فائو)، 1.7 میلیارد نفر در جهان در مناطقی زندگی می‌کنند که خاک مزارع‌شان به قدری فرسوده و بیمار است که حداقل 10٪ از توان تولید غذایش را از دست داده است.

 این فقط یک مشکل جهانی نیست؛ این زخم کهنه، پای خود را به دشت‌های حاصلخیز ایران هم باز کرده است. اما درمان این زخم، نیاز به نسخه‌ای دوگانه دارد: یک نسخه برای کشاورز خرده‌پایی که دو هکتار زمین دارد و نسخه‌ای دیگر برای مزرعه‌دار بزرگ. گزارش مهم «وضعیت غذا و کشاورزی 2025» (SOFA 2025) فائو، چراغ راهی است برای خروج از این بحران پنهان.

وضعیت اضطراری خاک‌های ایران؛ از فرسایش تا فرونشست

تصور کنید سرمایه‌گذار باشید و سالانه بخشی از سرمایه اصلی شما بدون اینکه استفاده‌ای از آن ببرید، نابود شود. این دقیقاً اتفاقی است که برای سرمایه خاک ایران در حال رخ دادن است. فائو برای سنجش این تخریب، مفهوم «بدهی تخریب زمین» را مطرح می‌کند؛ یعنی فاصله وضعیت کنونی خاک با وضعیتی که می‌توانست داشته باشد.

در ایران، نشانه‌های این بدهی را به وضوح می‌بینیم: فرسایش بادی و آبی که سالانه میلیون‌ها تن از حاصلخیزترین لایه‌های خاک را می‌برد، کاهش ماده آلی خاک که آن را به تلی از شن بی‌حاصل تبدیل می‌کند و شور شدن زمین‌های زراعی در اثر آبیاری نادرست. این فرسایش خاموش، به معنی کاهش پنهان محصول در هر هکتار و تهدیدی مستقیم برای امنیت غذایی کشور است.

 معمای دوگانه کشاورزی ایران؛ اکثریت خرد در برابر اقلیت بزرگ

برای یافتن راه حل، باید ساختار کشاورزی ایران را به دقت شناخت. آمارها یک دوگانگی عمیق را نشان می‌دهند:

 اکثریت خرده‌پا: بیش از 80 درصد از کشاورزان ایران، مالک زیر 5 هکتار زمین هستند. این قشر زحمتکش، نگهبانان سنتی خاک و میراث کشاورزی هستند، اما اغلب به دلیل کوچکی زمین، دسترسی محدودی به فناوری، اعتبار بانکی و بازارهای مطمئن دارند. معیشت آن‌ها در گرو سلامت همان قطعه زمین کوچک است.

اقلیت بزرگ‌مقیاس: در سوی دیگر، تنها حدود 10 درصد از مزارع کشور، بزرگ‌مقیاس هستند. اما همین اقلیت، سهم غالب در تولید قوت غالب مردم را بر عهده دارند؛ بیش از 70 درصد گندم آبی، و سهم عمده‌ای از ذرت، چغندر و محصولات صادراتی مانند پسته و خرما.

چرا یک نسخه برای همه جواب نمی‌دهد؟ 

مشکل دقیقاً از همین جا آغاز می‌شود. تخریب زمین در این دو گروه، علل و راه‌حل‌های متفاوتی دارد:

 در مزارع خرد: مشکل اغلب فقر امکانات است. ناتوانی در خرید بذر مرغوب، کودهای زیستی یا استقرار سیستم آبیاری نوین. فشار معیشت ممکن است آن‌ها را وادار به کشت فشرده و بدون استراحت زمین کند.

در مزارع بزرگ: مشکل گاه از کشت تک‌محصولی فشرده و استفاده بیش از حد از منابع آب و خاک برای حداکثر سود کوتاه‌مدت ناشی می‌شود. این روش‌ها اگرچه در کوتاه‌مدت محصول انبوه می‌دهد، اما خاک را خسته و منابع آب را خشک می‌کند.

راه حل مقیاس‌محور؛ از تعاونی‌های محلی تا مسئولیت‌پذیری مزارع صنعتی
 
گزارش فائو تاکید می‌کند: موفقیت در گرو سیاست‌های متفاوت برای مزرعه‌های متفاوت است.

برای نجات مزارع خرد (تمرکز بر تاب‌آوری و معیشت):

 تشکیل صندوق‌های اعتبار خرد محلی: ایجاد شبکه‌های کوچک اعتباری برای دسترسی آسان کشاورز خرد به وام‌های کم‌بهره خرید نهاده‌های سالم.

بسته‌های حمایتی یارانه هوشمند: به جای یارانه عمومی، ارائه کوپن خرید بذر پوششی یا کود سبز به کشاورزانی که متعهد به اجرای روش‌های حفاظتی می‌شوند.

قدرت بخشیدن به تعاونی‌ها: تقویت تعاونی‌های روستایی برای خرید جمعی، فروش مطمئن و آموزش چهره به چهره روش‌هایی مثل کشت پوششی (کاشت گیاهانی که از خاک محافظت می‌کنند) یا تناوب زراعی.

برای اصلاح مزارع بزرگ (تمرکز بر مسئولیت و پایداری):

_ اجرای استاندارد اجباری مدیریت پایدار خاک: مشروط کردن دریافت هرگونه تسهیلات بانکی یا مجوز به رعایت چارچوب‌های مشخصی مانند خاک‌ورزی حفاظتی و مدیریت پسماند.

_ پرداخت برای خدمات اکوسیستمی: ایجاد سازوکاری که به مزرعه‌داری که با روش‌های خاص، کربن بیشتری در خاک ذخیره یا از فرسایش بیشتر جلوگیری می‌کند، پاداش مالی داده شود.

_ پایش دیجیتال: استفاده از سامانه‌های ماهواره‌ای و حسگرهای خاک برای پایش مستمر سلامت زمین در مزارع بزرگ و شفاف‌سازی عملکرد.

 فرصتی طلایی در بحران

فائو یک نکته امیدبخش هم دارد: بازسازی فقط 10 درصد از اراضی تخریب‌شده کشاورزی می‌تواند غذای 154 میلیون نفر را تأمین کند. این یک فرصت تاریخی برای ایران است. با تشخیص درست این دوگانگی و تجویز نسخه‌های دوگانه اما مکمل، می‌توان هم از تولیدکننده خرد که پاسدار خاک است حمایت کرد، هم تولیدکننده بزرگ را به سمت کشاورزی پایدار هدایت نمود.

نجات خاک ایران، نیازمند عزمی ملی و خردی محلی است. آینده امنیت غذایی کشور در گرو سلامت هر دو هکتار زمین کوچک و هر مزرعه هزار هکتاری است. زمان آن فرا رسیده که برای خاک، سرمایه اصلی و فراموش‌شده این سرزمین، برنامه‌ریزی کنیم.

انتهای پیام/