به گزارش ایرنا، پژوهش، در هر جامعهای، زیربنای تولید دانش، شکلگیری سیاست عقلانی و توسعه پایدار محسوب میشود؛ اما زمانی که این زیربنا دچار فرسایش شود، علم نیز کارکرد اجتماعی خود را از دست میدهد، پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی بر این باورند که در سالهای اخیر، نشانههای متعددی حاکی از آن است که نظام پژوهشی در لرستان نهتنها در ایفای نقش راهبردی خود ناکام مانده، بلکه در بسیاری موارد به حاشیه رانده شده و از چرخه تصمیمسازی کنار گذاشته شده است.
یکی از مهمترین معضلات این وضعیت، ضعف جدی روشمندی و غیرانباشتی بودن تحقیقات است، بخش قابل توجهی از پژوهشها، بدون اتکا به چارچوبهای بهروز روششناختی، با مسئلهپردازیهای مبهم و تحلیلهای کمعمق انجام میشود؛ تحقیقاتی که نه به تولید دانش معتبر منجر میشود و نه امکان بهرهبرداری عملی برای جامعه و نهادهای اجرایی را فراهم میکند، این پراکندگی و جزیرهای عملکردن، مانع شکلگیری یک نهاد پایدار علم اجتماعی در استان شده است.
در کنار این چالش معرفتی، ساختارهای اجرایی و مالی پژوهش نیز با مشکلات مزمن روبهرو هستند، بودجههای ناکافی، ناپایدار و گاه غیرشفاف، فرآیندهای طولانی و بوروکراتیک تصویب طرحها، و واگذاری پروژهها براساس مناسبات اداری بهجای شایستگی علمی، پژوهش را به فعالیتی کمانگیزه و کماثر برای پژوهشگران تبدیل کرده که نتیجه این وضعیت، فاصله گرفتن نیروهای متخصص از میدان پژوهش و تضعیف سرمایه انسانی علم است.
از سوی دیگر، گسست عمیق میان آموزش و پژوهش، چرخه تولید علم را مختل کرده و آموزش رسمی، از سطوح پایه تا دانشگاه، کمتر توانسته مهارت پژوهش را نهادینه کند و پژوهش نیز بهجای آنکه از دل آموزش بجوشد، به فعالیتی مقطعی و رفعتکلیفی فروکاسته شده در چنین شرایطی، انتظار تولید علم اثرگذار و رقابتپذیر، انتظاری دور از واقعیت به نظر میرسد.
پیامد نهایی این مجموعه آسیبها، بیاعتمادی متقابل میان پژوهش و سیاستگذاری است، پژوهشگران، تحقیقات خود را بیاثر در فرآیند تصمیمسازی میبینند و مدیران نیز، به دلیل ضعف کیفیت یا بیپیوستگی مطالعات، رغبت چندانی به استفاده از یافتههای علمی نشان نمیدهند، این چرخه معیوب، پژوهش را به وضعیت اغما کشانده؛ وضعیتی که خروج از آن، نیازمند بازنگری جدی در نگرش، ساختار و کارکرد علم در استان است.
در همین چارچوب، جمعی از جامعهشناسان و صاحبنظران علوم اجتماعی، با تمرکز بر همین زخمهای کهنه و تازه، به واکاوی ریشههای این بحران و طرح راهکارهایی برای احیای نقش پژوهش در لرستان پرداختند؛ دیدگاههایی که میتواند مبنای یک گفتوگوی جدی درباره آینده علم و توسعه در استان باشد.
پژوهش، حلقه مفقوده حکمرانی علمی در لرستان
دانشجوی دکتری جامعهشناسی و مدیر انجمن جامعهشناسی لرستان می گوید: پژوهش نه یک فعالیت جانبی، بلکه بنیان اصلی تولید دانش و پیششرط حکمرانی علمی به شمار می رود.
به گفته امین روشنپور زمانی میتوان از تصمیمسازی کارآمد سخن گفت که این تصمیمها بر پایه شناخت علمی، داده معتبر و تحلیل مسئلهمحور استوار باشند؛ امری که بدون تقویت جایگاه پژوهش ممکن نیست.
وی تاکید کرد: لرستان برای مواجهه با مسائل پیچیده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود، نیازمند پژوهشهایی است که فقط به توصیف وضعیت موجود بسنده نکنند، بلکه بتوانند ریشههای مسئله را شناسایی کرده و مسیرهای مداخله را پیش روی سیاستگذار قرار دهند.
مدیر انجمن جامعهشناسی لرستان افزود: فاصله گرفتن پژوهش از نیازهای واقعی جامعه، موجب تضعیف اعتماد میان دانشگاه، جامعه و نهادهای اجرایی شده، شکافی که خود به کاهش اثرگذاری علم در فرآیند توسعه دامن میزند.
غیبت پژوهش و سطحیماندن شناخت از لرستان
رییس بنیاد ایرانشناسی لرستان، پژوهش را شرط لازم برای دستیابی به شناختی عمیق، دقیق و چندبعدی از هویت تاریخی، فرهنگی و اجتماعی لرستان دانست و گفت: نبود پژوهش روشمند باعث شده بسیاری از تحلیلها درباره استان، مبتنی بر برداشتهای کلیشهای یا اطلاعات ناقص باشد و نتواند ظرفیتهای واقعی جامعه محلی را بازنمایی کند.
مجتبی رومانی پژوهش را ابزاری برای بازسازی سرمایه نمادین و اعتمادبهنفس فرهنگی مردم لرستان ارزیابی کرد و افزود: هر تحقیق علمی که با نگاه دقیق و مسئولانه به مسائل استان پرداخته شود، میتواند بخشی از تصویر کلان هویت ایرانی را شفافتر سازد.
از نظر رومانی، غفلت از پژوهش، فقط یک ضعف علمی نیست بلکه پیامدهای اجتماعی و هویتی گستردهتری به همراه دارد.
ضعف روشمندی؛ نقطه آغاز بحران پژوهش اجتماعی
جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه، ریشه اصلی ناکارآمدی پژوهش در علوم اجتماعی استان را در ضعف جدی روششناختی بیان کرد و گفت: علم اساساً با روش تعریف میشود و پژوهشی که از قاعدهمندی روشمند برخوردار نباشد، حتی اگر به ظاهر پرحجم و مفصل باشد، فاقد اعتبار علمی است.
مسعود زمانی مقدم بیان کرد: در بسیاری از پژوهشها، از بیان مسئله گرفته تا تحلیل دادهها، ضعفهای بنیادین مشاهده میشود، استفاده از منابع روششناسی قدیمی، صورتبندی نادرست مسئلههای پژوهشی و تحلیلهای سطحی یا تکراری، موجب شده بخش مهمی از تحقیقات نه توان تبیین واقعیت اجتماعی را و نه قابلیت اتکا برای سیاستگذاری را داشته باشند.
غیرانباشتی بودن دانش و عدم شکلگیری نهاد علم اجتماعی
وی غیرانباشتی بودن تحقیقات را یکی دیگر از آسیبهای ساختاری پژوهش در استان عنوان کرد و ادامه داد: پژوهشها به صورت جزیرهای انجام میشوند و پیوندی میان رسالههای دانشگاهی، طرحهای پژوهشی سازمانها و تحقیقات مستقل وجود ندارد؛ در نتیجه، هر پژوهش پس از پایان، عملا از چرخه دانش خارج میشود.
عضو هیات علمی دانشگاه تاکید کرد: پیامد این وضعیت، عدم شکلگیری نهاد علم اجتماعی در استان است.
به باور این استاد دانشگاه حتی وجود پژوهشگران برجسته و شناختهشده نیز زمانی به شکلگیری نهاد علمی منجر میشود که فعالیتها در یک مسیر مشترک، انباشتی و همافزا قرار گیرند؛ امری که در شرایط فعلی محقق نشده است
ساختارهای ناکارآمد و فرسایش انگیزه پژوهشگر
جامعهشناس و رییس پژوهشکده تعلیم و تربیت لرستان، با تمرکز بر بعد اجرایی پژوهش، به گسست عمیق میان دستگاههای اجرایی، دانشگاهها و پژوهشگران اشاره کرد و گفت: نتایج بسیاری از تحقیقات، بدون آنکه مبنای تصمیم یا اقدام اجرایی قرار گیرند، بایگانی میشود و همین مسئله حس بیاثر بودن پژوهش را در میان محققان تقویت میکند.
حسن اسماعیلزاده، مشکلات مالی و قراردادی پژوهش را از عوامل اصلی فرسایش انگیزه پژوهشگران بیان کرد و افزود: بودجه ناچیز، هزینههای بالاسری بالا و فرآیندهای غیرشفاف واگذاری طرحها، شرایطی ایجاد کرده که انجام پژوهش پرزحمت و کمفایده به نظر میرسد.
وی بیان کرد: نگاه امنیتی به برخی حوزههای پژوهش اجتماعی نیز، بر محدودیتها افزوده و مانع از دستیابی به دادههای واقعی شده است.
بحران آموزش پژوهش و گسست چرخه تولید علم
این جامعهشناس، ریشه بخشی از بحران پژوهش را در نظام آموزشی کشور عنوان کرد و یادآور شد: رابطه میان آموزش و پژوهش عملا گسسته شده و دانشآموزان بدون آموزش مهارتهای پایه پژوهش وارد دانشگاه میشوند و در چنین شرایطی، انتظار تولید پژوهشهای استاندارد و عمیق، غیرواقعبینانه است.
وی تاکید کرد: نبود این ارتباط دیالکتیکی، موجب شده پژوهش به امری صوری و مقطعی تبدیل شود و چرخه تولید و بازتولید علم کارکرد طبیعی خود را از دست بدهد.
پژوهش در تنگنای ساختار ملی و مسائل خاص لرستان
جامعهشناس و عضو شورای مدیریت انجمن جامعهشناسی لرستان، با تفکیک چالشهای پژوهش به ۲ سطح ملی و استانی، از ضعفهای ساختاری مانند ناپایداری بودجهها، بروکراسی سنگین و ناکارآمدی نظام تخصیص منابع بهعنوان موانع اصلی توسعه پژوهش نام برد.
علی رضائیان با اشاره به جایگاه نامطلوب ایران در شاخصهای جهانی پژوهش، این وضعیت را نشانهای از ضعف نگرش کلان به علم و تولید دانش دانست و افزود: که این مشکلات در استانهایی مانند لرستان، شدت بیشتری پیدا میکند.
وی همچنین ضعف فرهنگ پژوهش در استان را عامل مهم دیگری در تداوم این وضعیت ارزیابی کرد و افزود: پژوهش هنوز بهعنوان یک ارزش بنیادین در نظام آموزشی و مدیریتی نهادینه نشده و همین امر باعث بیاعتنایی به یافتههای علمی شده است.
عضو شورای مدیریت انجمن جامعهشناسی لرستان واگرایی نهادهای پژوهشی، نبود شبکه ارتباطی میان پژوهشگران و جزیرهای عملکردن مراکز علمی را از موانع جدی همافزایی دانست و تاکید کرد: بدون تقویت شبکهسازی و همکاری نهادی، امکان عبور از بحران پژوهش در استان وجود ندارد.
مجموع دیدگاههای مطرحشده از سوی پژوهشگران اجتماعی در لرستان نشان میدهد که پژوهش در لرستان با مجموعهای از چالشهای درهمتنیده ساختاری، فرهنگی و نهادی مواجه است که از ضعف آموزش و روشمندی آغاز میشود و تا ناکارآمدی سازوکارهای اجرایی و گسست میان علم، جامعه و سیاستگذاری امتداد مییابد.
این آسیبها سبب شده پژوهش، با وجود ظرفیت های انسانی و علمی موجود، نقش واقعی خود را در شناخت مسائل استان و هدایت فرآیندهای تصمیمگیری ایفا نکند، همزمانی برگزاری این نشست با فرارسیدن هفته پژوهش، یادآور ضرورت بازنگری جدی در نگرشها، سازوکارها و اولویتهای پژوهشی در سطح ملی و استانی است؛ بازنگری که بتواند پژوهش را از وضعیت نمادین و مقطعی خارج کرده و آن را به نیرویی موثر، انباشتی و پاسخگو در مسیر توسعه لرستان تبدیل کند.