گزارش مشرق؛
راهبرد امنیت ملی آمریکا/ دستورکار دولت ترامپ برای سلطه یکجانبه بر جهان/ «فقط آمریکا» به جای «اول آمریکا»
مؤلفه سند راهبرد امنیت ملی دولت دوم ترامپ «تناقض» است: سلطهطلبانه است، اما از سلطهطلبی «نخبگان گذشته آمریکا» انتقاد میکند؛ دم از احترام به کشورهای دیگر میزند، اما به بمباران ایران افتخار میکند...
صاحبخبر - سرویس جهان مشرق - دونالد ترامپ ۴ دسامبر ۲۰۲۵ (۱۳ آذر ۱۴۰۴) از سند «راهبرد امنیت ملی[۱]» دولت خود رونمایی کرد؛ سندی که مانند بسیاری از جنبههای دیگر دولت او، کاملاً منحصربهفرد است[۲]. این راهبرد بهوضوح بر مبنای دکترین «اول، آمریکا[۳]» ترسیم شده و بر واقعگرایی جغراسیاسی، بهکارگیری اهرمهای فشار اقتصادی، و اجتناب از درگیریهای نظامی طولانیمدت متمرکز است[۴]. یکی از عناصر کلیدی این سند، اولویت چشمگیری است که دولت آمریکا برای نیمکرهی غربی قائل شده؛ سیاستی که از آن تحت عنوان «استنباط ترامپی» از دکترین مونرو یاد شده است. این استنباط شامل مقابله با مهاجرت گسترده، کارتلهای مواد مخدر (از جمله با استفاده از نیروی مرگبار)، و نفوذ خصمانهی خارجی میشود[۵]. این راهبرد همچنین بهشدت بر تضمین زنجیرههای تأمین، پیشبرد سلطهی آمریکا بر حوزهی فناوری (هوش مصنوعی، زیستفناوری و...) و تقویت اقتصاد داخلی ایالات متحده تأکید دارد[۶]. «دونالد ترامپ» (وسط) رئیسجمهور آمریکا، ۲ دسامبر ۲۰۲۵، طی نشست کابینه در واشینگتن صحبت میکند، در حالی که «مارکو روبیو» (چپ) وزیر خارجه، و «پیت هگست» وزیر جنگ ایالات متحده، دو طرف او نشستهاند. سند «راهبرد امنیت ملی» آمریکا بیش از هر چیز بر سیاست خارجی و راهبرد نظامی این کشور تمرکز دارد. (+) شاید بتوان قابلتوجهترین نکته در سند راهبرد امنیت ملی دولت دوم ترامپ را تفاوت معنادار آن با اسناد مشابه دولتهای قبلی طی سالهای اخیر، بهویژه اسناد راهبرد امنیت ملی دولتهای اوباما و بایدن، دانست[۷]. بر خلاف اسناد قبلی که بر اتحاد آمریکا با کشورهای دیگر، چندجانبهگرایی، و ترویج نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین تأکید داشتند، سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ رویکردی بهشدت معاملهگرانه در قبال کشورهای دیگر، حتی متحدان ایالات متحده[۸]، دارد و یکجانبهگراییای که مؤلفهی هر دو دولت ترامپ بوده، در آن بسیار پررنگ است[۹]. این سند راهبردی صراحتاً طرزفکر بینالمللگرایانه را رد میکند و در عوض، تمرکز ویژهای روی منافع ملی محوری (حاکمیت، دفاع از میهن، و خوداتکایی) و تغییر آرایش نظامی ارتش آمریکا در سطح جهانی و عقبنشینی از مناطقی دارد که از دید دولت ترامپ اهمیت آنها نسبت به نقاط دیگر کاهش پیدا کرده است[۱۰]. این راهبرد، سیاست خارجی را ابزاری برای پیگیری سازشناپذیر برتری راهبردی و اقتصادی آمریکا تعریف میکند و دیدگاهی را در این زمینه ارائه میدهد که اغلب نسبت به اتحادهای سنتی و نهادهای فراملی بدبین است. مشرق قصد دارد ترجمهی سند راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ را در چند قسمت منتشر نماید. آنچه در ادامه میخوانید، بخش اول از این مجموعه است که شامل پیشگفتاری از شخص ترامپ، بیان اهداف سند، و برخی تعریفهای کلی و پرسشهای کلیدی است. بخشهای بعدی این مجموعه بهزودی در مشرق منتشر خواهند شد. متن کامل سند راهبرد امنیت ملی دولت دوم ترامپ را میتوانید به زبان انگلیس از اینجا بخوانید. جلد سند راهبرد امنیت ملی سال ۲۰۲۵ دولت ترامپ. اگرچه انتشار سند راهبرد امنیت ملی چارچوب یا زمانبندی خاصی ندارد، اما معمولاً هر دولتی در آمریکا یک بار چنین سندی را منتشر میکند. متن کامل این سند را میتوانید به زبان انگلیسی از اینجا بخوانید. (+) کاخ سفید واشینگتن هممیهنان آمریکاییام: طی نُه ماه گذشته، ما کشورمان (و جهان) را از لبهی پرتگاه فاجعه و بلا به عقب بازگرداندیم. پس از چهار سال ضعف، افراطگرایی، و شکستهای مرگبار [در دوران بایدن]، دولت من با فوریت و سرعتی تاریخی برای احیای قدرت آمریکا در داخل و خارج از کشور، و به ارمغان آوردن صلح و ثبات برای جهانمان اقدام کرده است. هیچ دولتی در تاریخ، چنین چرخش چشمگیری را در چنین مدت کوتاهی رقم نزده است. ما، از همان روز اول شروع به کار من، مرزهای مستقل آمریکا را احیا کردیم و ارتش آمریکا را برای توقف تهاجم به کشورمان اعزام نمودیم. ایدئولوژی رادیکال جنسیتی [تراجنسیت، همجنسگرایی، و...] و جنون «بیداری» [هشیاری اجتماعی نسبت به بیعدالتی، نژادپرستی، و...] را از نیروهای مسلحمان خارج کردیم، و با یک تریلیون دلار سرمایهگذاری، شروع به تقویت ارتشمان نمودیم. اتحادهایمان را بازسازی کردیم و متحدانمان را وادار نمودیم سهم بیشتری از دفاع مشترکمان را به عهده بگیرند؛ از جمله تعهد تاریخی کشورهای ناتو به افزایش هزینههای دفاعیشان از ۲ درصد به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی. ما ظرفیت تولید انرژی آمریکا را آزاد کردیم تا استقلالمان را پس گیریم، و تعرفههای تاریخیای وضع کردیم تا صنایع حیاتی را به خانهیمان بازگردانیم. ما، در عملیات «چکش نیمهشب»، ظرفیت غنیسازی هستهای ایران را منهدم کردیم. من کارتلهای مواد مخدر و باندهای خارجی وحشی فعال در منطقهیمان را «سازمان تروریستی خارجی» اعلام کردم. به علاوه، ظرف تنها هشت ماه، به هشت درگیری شعلهور پایان دادیم: از جمله میان کامبوج و تایلند، کوزوو و صربستان، جمهوری دموکراتیک کنگو و رواندا، پاکستان و هند، اسرائیل و ایران، مصر و اتیوپی، ارمنستان و آذربایجان، و پایان دادن به جنگ در غزه به همراه بازگشت تمام گروگانهای زنده به خانوادههایشان. تصویر ماهوارهای از تأسیسات هستهای ایران در فردو. آثار حملات رژیم صهیونیستی به تأسیسات سطحی در نیمهی سمت چپ تصویر، و آثار نفوذ بمبهای سنگرشکن آمریکا در نیمهی سمت راست تصویر برای حمله به بخش زیرزمینی تأسیسات دیده میشود. هنوز حجم خسارت در نتیجهی حملهی آمریکا مشخص نیست. «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا ادعا میکند این تأسیسات به طور کامل از بین رفته، در حالی که شماری از رسانههای آمریکایی به نقل از گزارشهای اطلاعاتی میگویند برنامهی هستهای ایران صرفاً چند ماه به تأخیر افتاده است. (+) در همینباره بخوانید: ›› حمله آمریکا به حقوق بینالملل با بمبهای سنگرشکن آمریکا دوباره قوی و مورداحترام است؛ و به همین دلیل، ما داریم در سراسر جهان صلح برقرار میکنیم. در تمام اقداماتی که انجام میدهیم، داریم «اول، آمریکا» را لحاظ میکنیم. آنچه در ادامه میآید، یک «راهبرد امنیت ملی» برای توصیف و توسعه بر اساس گامهای فوقالعادهای است که برداشتهایم. این سند، نقشهی راهی است برای تضمین اینکه آمریکا عالیترین و موفقترین کشور در تاریخ بشر و خانهی آزادی بر روی زمین باقی خواهد ماند. طی سالهای پیش رو، به توسعهی تمام ابعاد قدرت ملیمان ادامه خواهیم داد؛ و آمریکا را امنتر، ثروتمندتر، آزادتر، عالیتر، و قدرتمندتر از هر زمان دیگری خواهیم ساخت. رئیسجمهورْ دونالد جِی. ترامپ/کاخ سفید/نوامبر ۲۰۲۵ سند راهبرد امنیت ملی دولت دوم «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، بهصراحت از دولتهای گذشته و «نخبگان سیاست خارجی» قبلی ایالات متحده انتقاد میکند و روشی جدید را بر مبنای سیاست «اول، آمریکا» و رویکرد یکجانبهگرایی معرفی مینماید. (+) اول) مقدمه: راهبرد آمریکایی چیست؟ ۱. «راهبرد» آمریکایی چگونه به بیراهه رفت برای تضمین اینکه آمریکا طی دهههای آتی قویترین، ثروتمندترین، قدرتمندترین، و موفقترین کشور جهان باقی خواهد ماند، کشور ما به یک راهبرد منسجم و متمرکز دربارهی نحوهی تعامل با جهان نیاز دارد. و برای دستیابی به این هدف، همهی آمریکاییها باید دقیقاً بدانند ما میخواهیم چه کار کنیم و چرا. «راهبرد» یک نقشهی ملموس و واقعبینانه است که «پیوند اساسی میان هدفها و وسیلهها» را توضیح میدهد: این برنامه با ارزیابی دقیقی آغاز میشود از آنچه که مطلوب است و ابزارهایی که برای دستیابی به نتایج مطلوب در دسترس هستند، یا به شکلی واقعبینانه میتوان آنها را ایجاد کرد. راهبرد باید ارزیابی، مرتبسازی، و اولویتبندی کند. هر کشور، منطقه، موضوع، یا آرمانی (هر اندازه ارزشمند) نمیتواند در کانون تمرکز راهبرد آمریکا باشد. هدف سیاست خارجی، حفاظت از منافع ملی محوری است؛ تنها نقطهی تمرکز این راهبرد نیز همین است. راهبردهای آمریکا از پایان جنگ سرد تا کنون ناکام بودهاند: این راهبردها صرفاً فهرستی بلندبالا از آرزوها یا نتایج نهاییِ مطلوب بودهاند؛ «آنچه را که میخواهیم، بهوضوح تعریف نکردهاند»، و به جای آن، کلیشههای مبهم را بازگو کردهاند؛ و اغلب دربارهی آنچه که «باید» بخواهیم دچار تشخیص اشتباه شدهاند. نخبگان سیاست خارجی آمریکا، پس از پایان جنگ سرد، این اعتقاد را پیدا کردند که سلطهی دائمی آمریکا بر کل جهان به نفع کشورمان است. این در حالی است که امور سایر کشورها تنها زمانی دغدغهی ما هستند که فعالیتهای آنها مستقیماً منافع ما را تهدید کند. نخبگان ما در محاسباتشان دربارهی تمایل آمریکا به به دوش کشیدن بار مسئولیتهای جهانی تا ابد بهشدت دچار اشتباه شدند؛ بهویژه اگرچه مردم آمریکا هیچ ارتباطی میان این مسئولیتها و منافع ملی نمیدیدند. این نخبگان، توانایی آمریکا در تأمین مالیِ همزمانِ یک نظام عظیم رفاهی-نظارتی-اداری و یک مجموعهی عظیم نظامی، دیپلماتیک، اطلاعاتی، و کمک خارجی را بهشدت دستبالا گرفتند. تکیهی آنها بر جهانیسازی و بهاصطلاح «تجارت آزاد» بیاندازه اشتباه و مخرب بود؛ مفاهیمی که دقیقاً همان طبقهی متوسط و بنیان صنعتیای را از میان بردند که برتری اقتصادی و نظامی آمریکا بر آنها استوار است. نخبگان آمریکایی به متحدان و شرکای آمریکا اجازه دادند هزینههای دفاع از خودشان را به مردم کشور ما تحمیل کنند، و گاهی اوقات پای ما را به درگیریها و مناقشههایی بکشانند که برای منافع خودشان حیاتی، اما برای منافع ما حاشیهای یا بیاهمیت بودند. به علاوه، سیاستهای آمریکا را به شبکهای از نهادهای بینالمللی گره زدند که بعضی از آنها حول محور آمریکاییستیزی آشکار، و بسیاری از آنها بر اساس فراملیگراییای رهبری میشوند که صراحتاً به دنبال انحلال حاکمیت انفرادی دولتهاست. به طور خلاصه، نخبگان ما نهتنها هدفی اساساً نامطلوب و غیرممکن را دنبال کردند، بلکه به این ترتیب، اتفاقاً ابزارهای ضروری برای دستیابی به همان هدف را نیز تضعیف نمودند: شخصیت کشور ما، یعنی سنگ بنای قدرت، ثروت، و نجابت آن. ۲. اصلاحات ضروری و مطلوب توسط رئیسجمهورْ ترامپ هیچیک از اینها اجتنابناپذیر نبودند. دولت اول رئیسجمهورْ ترامپ ثابت کرد که با برخورداری از رهبران درستی که تصمیمهای درست اتخاذ کنند، چهبسا (و باید) از همهی موارد بالا اجتناب میکردیم و دستاوردهای فراوان دیگری به دست میآوردیم. او و تیمش با موفقیت، نقاط قوت بزرگ آمریکا را برای اصلاح مسیر و آغاز یک عصر طلایی جدید برای کشورمان بسیج کردند. باقی ماندن آمریکا در این مسیر، هدف کلی دولت دوم رئیسجمهورْ ترامپ و این سند است. سؤالات پیش روی ما اکنون اینها هستند: ۱) آمریکا چه چیزی «باید» بخواهد؟ ۲) وسیلههای موجود ما برای دستیابی به آن چیست؟ و ۳) چگونه میتوانیم اهداف و وسیلهها را در چارچوب یک «راهبرد امنیت ملی» عملی به یکدیگر پیوند دهیم؟ «هدایة المطوق» مادر فلسطینی ساکن غزه، ۲۱ جولای ۲۰۲۵، کودک ۱۸ ماههاش «محمد زکریا ایوب المطوق» را که از سوءتغذیهی شدید رنج میبرد و در معرض خطر مرگ قرار دارد، در آغوش گرفته است. این تصویر، تنها یکی از تصاویری است که از جنایت رژیم صهیونیستی علیه مردم نوار غزه ثبت شده است، اما انتشار آن جهان را تکان داد. دولت ترامپ در حالی از اشتباهات گذشتهی این کشور در به راه انداختن جنگهای بیهدف و بینتیجه در انتقاد میکند که حمایت بیقیدوشرطش از رژیم صهیونیستی بزرگترین عامل تداوم جنایات این رژیم در سراسر خاورمیانه و ادامهی بحران در این منطقه بوده است. (+) در همینباره بخوانید: ›› فارنپالسی: رژیم اسرائیل حق موجودیت ندارد ›› اندیشکده آمریکایی: هدف اسرائیل از جنگ، تجزیه ایران بود دوم) آمریکا چه چیزی «باید» بخواهد؟ ۱. به طور کلی چه میخواهیم؟ اول و مهمتر از همه، ما خواهان بقا و ایمنی مستمر آمریکا به عنوان جمهوری مستقل و دارای حاکمیتی هستیم که دولتش حقوق طبیعی خداداد به شهروندانش را محقق میکند و رفاه و منافع آنها را در اولویت قرار میدهد. میخواهیم از این کشور، مردمش، قلمروش، اقتصادش، و شیوهی زندگیاش در برابر حملات نظامی و نفوذ خصمانهی خارجی، خواه جاسوسی، رویههای تجاری غارتگرانه، قاچاق مواد مخدر و انسان، تبلیغات مخرب و عملیات نفوذ، براندازی فرهنگی، یا هر تهدید دیگری علیه ملتمان، محافظت کنیم. میخواهیم بر مرزهایمان، بر نظام مهاجرتیمان، و بر شبکههای حملونقلی که مردم از طریق آنها (قانونی یا غیرقانونی) وارد کشورمان میشوند، کنترل کامل داشته باشیم. دنیایی میخواهیم که در آن مهاجرت صرفاً «منظم» نباشد، بلکه کشوهای دارای حاکمیت به جای تسهیل، برای توقف جریانهای جمعیتی بیثباتکننده با یکدیگر همکاری کنند و بر اینکه چه کسی را میپذیرند و چه کسی را نمیپذیرند، کنترل کامل داشته باشند. میخواهیم زیرساختهای ملی مقاومی داشته باشیم که بتوانند در برابر بلایای طبیعی مقاومت کنند؛ تهدیدات خارجی را دفع و خنثی کنند؛ و از وقوع هر رویدادی که ممکن باشد به مردم آمریکا آسیب برساند یا اقتصاد آمریکا را مختل کند، جلوگیری نماید یا تأثیرات آن را کاهش دهد. هیچ دشمن یا خطری نباید بتواند آمریکا را در معرض خطر قرار دهد. میخواهیم با استخدام، آموزش، تجهیز، و اعزام قویترین، مرگبارترین، و پیشرفتهترین ارتش جهان به میدان نبرد، از منافعمان محافظت کنیم و جلوی جنگ را بگیریم؛ یا (در صورت لزوم) به سریعترین و قاطعانهترین شکل، و با کمترین تلفات ممکن برای نیروهایمان، در آن پیروز شویم. و ارتشی میخواهیم که در آن تکتک نیروها به کشورشان افتخار کنند و به [درستی] مأموریتشان اطمینان داشته باشند. میخواهیم قویترین، معتبرترین، و بهروزترین [نیروی] بازدارندگی هستهای جهان را به علاوهی پدافند موشکی نسل بعدی (شامل یک «گنبد طلایی» برای خاک آمریکا) برای محافظت از مردم آمریکا، داراییهای آمریکا در خارج از کشور، و متحدان آمریکا داشته باشیم. میخواهیم قویترین، پویاترین، نوآورترین، و پیشرفتهترین اقتصاد جهان را داشته باشیم. اقتصاد آمریکا سنگ بنای شیوهی زندگی آمریکایی است، که نویدبخش و محققکنندهی رفاه گسترده و همهشمول است، موجب حرکت صعودی [و رشد جایگاه اجتماعی-اقتصادی] میشود، و پاداش سختکوشی را میدهد. اقتصاد ما همچنین سنگ بنای جایگاه جهانی ما و زیربنای ضروری ارتش ماست. میخواهیم قویترین بنیان صنعتی جهان را داشته باشیم. قدرت ملی آمریکا وابسته به برخورداری از یک بخش صنعتی قوی است که قادر به برآورده کردن تقاضاهای حوزهی تولید، هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ، باشد. این امر نهتنها مستلزم ظرفیت مستقیم تولید صنعتی دفاعی، بلکه نیازمند ظرفیت تولید در زمینههای مرتبط با دفاع است. پرورش قدرت صنعتی آمریکا باید به بالاترین اولویت سیاست اقتصادی ملی تبدیل شود. میخواهیم قویترین، پربازدهترین، و نوآورترین بخش انرژی جهان را داشته باشیم؛ که نهتنها قادر به تأمین نیازهای رشد اقتصادی آمریکا، بلکه بهخودیخود یکی از صنایع صادراتی پیشروی آمریکا باشد. میخواهیم نوآورترین و پیشرفتهترین کشور جهان در زمینهی علم و فناوری باقی بمانیم و این نقاط قوت را تقویت کنیم. و میخواهیم از مالکیت فکریمان در برابر سرقت خارجی محافظت کنیم. روحیهی پیشگامی آمریکا یکی از ستونهای کلیدی تداوم سلطهی اقتصادی و برتری نظامی ماست؛ باید آن را حفظ کنیم. میخواهیم «قدرت نرم» بیرقیب آمریکا را حفظ کنیم؛ قدرتی که از طریق آن نفوذ مثبتی را در سراسر جهان اِعمال میکنیم که منافع ما را پیش میبرد. از این منظر، ما دربارهی گذشته و حال کشورمان ابراز شرمندگی نخواهیم کرد، و در عین حال به ادیان، فرهنگها، و نظامهای حکومتی متفاوت سایر کشورها احترام میگذاریم. «قدرت نرمی» که در خدمت منافع ملی واقعی آمریکا باشد، تنها در صورتی مؤثر است که ما به عظمت و نجابت ذاتی کشورمان اعتقاد داشته باشیم. «جوزف نای» دانشمند سیاسی آمریکایی و مبدع اصطلاح «قدرت نرم»، میگوید: «ترامپ قدرت نرم را نمیفهمد.» [دانلود] در همینباره بخوانید: ›› عدو شود سبب خیر/ ترامپ جیره کدام معارضان ضدانقلاب را قطع کرد؟ ›› پایان «جوزف نای»، مبدع اصطلاح «قدرت نرم»/ نئولیبرالها در دوران افول آمریکا یتیم شدند و در نهایت، میخواهیم سلامت معنوی و فرهنگی آمریکا را احیا و بازتقویت کنیم؛ سلامتی که بدون آن امنیت بلندمدت غیرممکن است. میخواهیم آمریکایی داشته باشیم که شکوه گذشتهاش و قهرمانانش را ارج نهد و برای ورود به یک عصر طلایی جدید لحظهشماری کند. میخواهیم مردمی سربلند و شاد داشته باشیم که خوشبین باشند که کشورشان را بهتر از آنچه از نسل قبل تحویل گرفتهاند، به دست نسل بعد خواهند سپرد. میخواهیم شهروندانی شاغل با درآمد مناسب (بدون آنکه کسی در حاشیه نشسته باشد) داشته باشیم که لذت ببرند از اینکه کارشان برای رونق کشور ما و رفاه افراد و خانوادهها ضروری است. این امر بدون افزایش تعداد خانوادههای قوی و سنتیای که فرزندان سالمی تربیت میکنند، قابلدستیابی نیست. ۲. «در» و «از» جهان چه میخواهیم؟ دستیابی به این اهداف مستلزم بسیج تمام منبع قدرت ملیمان است. با این حال، تمرکز این راهبرد، بر سیاست خارجی است. اما منافع اصلی سیاست خارجی آمریکا چیست؟ ما «در» و «از» جهان چه میخواهیم؟ میخواهیم مطمئن شویم که نیمکرهی غربی به اندازهی منطقی باثبات میماند و آنقدر خوب اداره میشود که جلوی مهاجرت انبوه به آمریکا گرفته شود و افراد از انجام این کار منصرف شوند؛ نیمکرهای میخواهیم که دولتهایش با ما مقابل نارکو-تروریستها، کارتلها، و سایر سازمانهای جنایتکار فراملی همکاری کنند؛ نیمکرهای میخواهیم که عاری از تجاوز یا مالکیت داراییهای کلیدی توسط بازیگران متخاصم خارجی باشد و از زنجیرههای تأمین حیاتی حمایت کند؛ و میخواهیم دسترسی مستمرمان به مناطق راهبردی کلیدی را تضمین کنیم. به عبارت دیگر، «استنباط ترامپی» از دکترین مونرو را اعمال و اجرا خواهیم نمود؛ میخواهیم خسارات ادامهداری را که بازیگران خارجی به اقتصاد آمریکا وارد میکنند، متوقف و معکوس کنیم؛ و همزمان، هند-اقیانوسیه را آزاد و باز نگه داریم؛ از آزادی کشتیرانی در تمام آبراههای حیاتی حفاظت کنیم؛ و زنجیرههای تأمین امن و قابلاعتماد و همچنین دسترسی به مواد حیاتی را حفظ نماییم؛ میخواهیم از متحدانمان حمایت کنیم تا آزادی و امنیت اروپا را حفظ کنند، و همزمان، اعتمادبهنفس تمدنی و هویت غربی اروپا را احیا کنیم؛ میخواهیم از تسلط یک قدرت متخاصم بر خاورمیانه، ذخایر نفت و گاز آن، و گلوگاههایی که این ذخایر از آنها عبور میکنند، جلوگیری کنیم، و همزمان، از «جنگهای بیپایانی» که ما را در آن منطقه با هزینهی گزاف زمینگیر کردند، اجتناب نماییم؛ و میخواهیم اطمینان حاصل کنیم که فناوری آمریکایی و معیارهای آمریکا (بهویژه در هوش مصنوعی، زیستفناوری، و رایانش کوانتومی) جهان را به جلو میبرند. اینها منافع ملی «محوری» و «حیاتی» آمریکا هستند. اگرچه منافع دیگری نیز داریم، اما اینها منافعی هستند که باید بیش از هر چیز دیگری بر آنها تمرکز کنیم، و نادیده گرفتن یا غفلت از آنها برای ما خطرناک است. «یوهان وادفول» (تصویر بالا) وزیر خارجهی آلمان، در واکنش به انتشار سند راهبرد امنیت ملی دولت دوم «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، میگوید اگرچه ایالات متحده همچنان یک متحد حیاتی در حوزهی امنیتی است، اما «مسائل آزاد بیان یا سازماندهی جوامع آزاد ما» در این حوزه قرار نمیگیرد؛ «ما خودمان را قادر به بحث و گفتوگوی مستقل دربارهی این مسائل در آینده میدانیم و نیازی به نصیحت خارجی نداریم.» کشورهای غرب اروپا، که طی دهههای گذشته از مهمترین متحدان ایالات متحده بودهاند، از سند راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ که از آنها انتقاد و اروپا را «ضعیف» توصیف کرده، بهشدت عصبانی هستند. (+) سوم) وسیلههای در دسترس آمریکا برای دستیابی به آنچه میخواهیم، چیست؟ آمریکا همچنان مطلوبترین جایگاه جهان و بهترین داراییها، منابع، و مزایای دنیا را دارد؛ از جمله: نظام سیاسیای که همچنان چابک است و میتواند مسیر خود را اصلاح کند؛ یگانه بزرگترین و نوآورترین اقتصاد جهان، که هم ثروت لازم برای سرمایهگذاری در منافع راهبردی را تولید میکند، و هم اهرمی در اختیار ما میگذارد در برابر کشورهایی که خواهان دسترسی به بازارهای ما هستند؛ بهترین نظام مالی و بازارهای سرمایهی جهان، شامل جایگاه دلار به عنوان ارز ذخیرهی جهانی؛ پیشرفتهترین، نوآورترین، و سودآورترین بخش فناوری بین کشورهای جهان؛ بخشی که زیربنای اقتصاد ما، عامل مزیت کیفی ارتشمان، و موجب تقویت نفوذ جهانی ماست؛ قدرتمندترین و توانمندترین ارتش جهان؛ شبکهی گستردهای از اتحادها، با برخورداری از شرکا و متحدانِ معاهدهای در مهمترین مناطق جهان از نظر راهبردی؛ جغرافیای مطلوب سرشار از منابع طبیعی، عدم حضور قدرتهای رقیب مسلط از نظر فیزیکی در نیمکرهیمان، مرزهایی که در معرض هیچگونه خطر تهاجم نظامیای نیستند، و اقیانوسهای وسیعی که بین ما و سایر قدرتهای بزرگ جدایی انداختهاند؛ «قدرت نرم» و نفوذ فرهنگی بیرقیب؛ و شجاعت، قدرت اراده، و میهنپرستی مردم آمریکا. علاوه بر این، به لطف دستورکار داخلی قویِ رئیسجمهورْ ترامپ، آمریکا دارد: به فرهنگ شایستگی [و شایستهسالاری] بازمیگردد، و بهاصطلاح «گوناگونی، انصاف، و شمول[۱۱]» و سایر رویههای تبعیضآمیز و ضدرقابتیای را ریشهکن میکند که نهادهای ما را تضعیف میکنند و مانع پیشرفت ما میشوند؛ ظرفیت عظیم تولید انرژی ما را به عنوان یک اولویت راهبردی برای تقویت رشد و نوآوری، و تقویت و بازسازی طبقهی متوسط آزاد میکند؛ اقتصادمان را بازصنعتیسازی میکند؛ باز هم برای حمایت بیشتر از طبقهی متوسط و کنترل زنجیرههای تأمین و ظرفیتهای تولیدی خودمان؛ از طریق اقدامات تاریخی در جهت کاهش مالیات و مقرراتزدایی، که آمریکا را به بهترین مکان برای تجارت و سرمایهگذاری تبدیل میکنند، آزادی اقتصادی را به شهروندانمان بازمیگرداند؛ و در فناوریهای نوظهور و علوم پایه سرمایهگذاری میکند تا رفاه مستمر، برتری رقابتی، و سلطهی نظامی ما را برای نسلهای آینده تضمین نماید. هدف این راهبرد این است که همهی این داراییهای برتر در سطح جهان و داراییهای دیگر ما را به هم پیوند دهد تا قدرت و برتری آمریکا را تقویت نماید و کشورمان را حتی از هر زمان دیگری در گذشته عالیتر کند. [۱] National Security Strategy (United States) Link [۲] Breaking down Trump’s ۲۰۲۵ National Security Strategy Link [۳] ‘America First’ Meets the National Security and Defense Strategies Link [۴] Experts React: The NSS and Washington’s New Approach to the Western Hemisphere Link [۵] The US is not just Europe’s unwilling ally, but an adversary steeped in far-right ideology Link [۶] Experts React: Trump Administration’s National Security Strategy Link [۷] JUST IN: New National Security Strategy Called Major Departure from Previous Trump Document Link [۸] ‘Cultivate resistance’: policy paper lays bare Trump support for Europe’s far right Link [۹] New Trump doctrine identifies ‘weak’ Europe’s problem: not enough racism Link [۱۰] White House Releases ۲۰۲۵ National Security Strategy Link [۱۱] گوناگونی، انصاف و شمول لینک∎