به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه رای الیوم در تازهترین یادداشت خود نوشت که کشته شدن سه آمریکایی ـ که دو نفر از آنان نظامی و سومی مترجم بوده ــ و زخمی شدن سه نفر دیگر در شهر باستانی تدمر، فال بسیار بدی برای رئیسجمهور آمریکا دونالد ترامپ، دولت او و فرستاده «نابغه»اش تام باراک به شمار میرود؛ چه رسد به رئیسجمهور موقت سوریه، ابومحمد الجولانی و حاکمیت او که در روزهای گذشته در دو مناسبت جشن گرفته بود: نخست، سالگرد سقوط نظام پیشین و «آزادسازی» سوریه، و دوم، لغو تحریمهای اقتصادی کشور از سوی کنگره .
نکته طنزآمیز این است که این هیئت آمریکایی در نشستی «محرمانه» در شهر تدمر (استان حمص) شرکت داشت که ظاهراً با عنوان «مبارزه با تروریسم» برگزار میشد، اما هدف واقعی آن ایجاد چندین پایگاه نظامی آمریکا در بادیه سوریه بود. این حمله پیامی هشداردهنده داشت با این مضمون که این طرح اجرایی نخواهد شد، پایگاهها جایی در این منطقه ندارند و چه در نزدیکی مرزهای عراق باشند و چه در داخل سوریه، حتی اگر ساخته شوند، امن نخواهند بود.
نکته قابل توجه آن است که عامل این حمله که رکوردی بیسابقه از کشتهها و زخمیهای آمریکایی ــ افزون بر کشته شدن یک نیروی امنیتی سوری ــ بر جای گذاشت، تنها یک نفر بوده که در نهایت کشته شد. بعید است چنین حملهای که با حرفهایگری در رصد، برنامهریزی و اجرا انجام شده، اقدامی کاملاً فردی باشد. اغلب احتمالات نشان میدهد که یک طرف یا یک سازمان پشت آن قرار دارد؛ مسئلهای که پرسشی بسیار مهم را مطرح میکند: این طرف چه کسی است و چرا در این زمان؟
در حال حاضر انگشت اتهام به سوی چند طرف نشانه میرود:
نخست: احتمال اینکه «دولت اسلامی» پشت این حمله باشد، با توجه به حضورش در این منطقه و اینکه بیش از دو سال بر شهر تدمر مسلط بود تا اینکه نظام پیشین به حضورش پایان داد؛ امری که فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در خاورمیانه (سنتکام) بعدها آن را اعلام کرد.
دوم: احتمال اینکه «مقاومت اسلامی ملی سوریه» یا گروههایی متشکل از نظامیان و نیروهای امنیتی وابسته به نظام پیشین و وفادار به آن، تحرکات نظامی جدید خود را با هدف قرار دادن «سرِ افعی» یعنی نیروهای آمریکایی آغاز کرده باشند؛ همزمان با نیروهای اسرائیلی که در بیتجن و دامنههای جبلالشیخ به آنان حمله کردند و تعدادی را کشتند، اما آمریکا وجود چنین مقاومتی را به رسمیت نمیشناسد.
سوم: بعید نیست که یکی از گروههایی که پیشتر متحد «هیئت تحریر الشام» به رهبری ابومحمد الجولانی بوده و سپس از او جدا شده، این عملیات را انجام داده باشد. افشاگریهای متعددی به این احتمال اشاره میکند و گفته میشود عامل حمله به رئیسجمهور خودخوانده، جولانی نزدیک بوده و حتی عکسی از او در یکی از نشستهایی که جولانی ریاستش را بر عهده داشته منتشر شده است؛ با این حال، این نظریه از سوی هیچ منبع رسمی یا غیررسمی موثق تأیید نشده است.
حمله تدمر و سنگینی تلفات انسانی و سپس معنوی آمریکا در آن، تأیید میکند که سال دوم در «سوریه جدید» به هیچوجه شبیه سال اول نخواهد بود. این تحولات پیدرپی، تعدد جبههها، سازمانها، مقاومتها و ائتلافها ممکن است به «سوریه سوم» بینجامد؛ سوریهای با هویت عربی ـ اسلامی که نه فقط بخشی از محور مقاومت باشد، بلکه شاید رهبری آن را نیز بر عهده گیرد.
طرح آمریکاییِ حامیِ کشتارها و جنگهای نسلکشی اسرائیل ضربهای سخت دریافت کرد که معانی بسیاری دارد؛ از جمله اینکه پروژه آمریکا از شکستی به شکستی دیگر میافتد، بهدلیل ناآگاهی مشاوران و کارشناسانی که ترامپ به آنان تکیه کرده است؛ کسانی که تجربهشان به دلالی املاک محدود میشود یا با روابط صرفاً خانوادگی به قدرت رسیدهاند و منطقه عربی و تاریخ دهها هزار ساله آن را نمیشناسند. و ما خدا را شکر میکنیم که چنین جهلی وجود دارد.
آمریکا در افغانستان به دلیل افزایش تلفات انسانیاش شکست خورد، با وجود برتری نظامی و وفاداری اکثر ارتشهایی که خود ایجاد کرده و میلیاردها دلار صرف تسلیحشان کرده بود؛ زیرا در هیچ نقطهای از جهان اسلام مورد استقبال نیست. از همین رو، تعجب نکردیم وقتی برخی عناصر «ارتش جدید» سوریه شعار پیروزی برای غزه و «طوفان الاقصی» سر دادند؛ و تعجب نخواهیم کرد اگر عامل این عملیات علیه آمریکاییها یکی از جوانان سوری باشد که از بیهوشی ناشی از تبلیغات دروغین آمریکایی ــ که برخی شبکههای ماهوارهای عربی ترویج میکنند ــ بیدار شده است.
این عملیات، فارغ از اینکه چه طرفی پشت آن باشد، نقطه عطف مرحلهای جدید نه فقط در سوریه بلکه در سراسر منطقه است؛ مرحلهای که برجستهترین عنوانش این است: جایی برای آمریکا و اسرائیل و همه مزدورانشان در منطقه وجود ندارد.