به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، مراسم بزرگداشت مرحوم «مهدی مسعودشاهی» مدیر با سابقه مرگز گسترش سینمای مستند، با حضور جمعی از پیشکسوتان سینمای مستند ایران در پردیس ملت برگزار شد.
وامدار آن نگاه ژرف و رو به جلوی آقای مسعودشاهی هستیم
محمد حمیدیمقدم، دبیر جشنواره سینماحقیقت، در آغاز این مراسم، با خوشامدگویی به حاضران و تسلیت به خانواده آن مرحوم، نقش بیبدیل «مهدی مسعودشاهی» را در پایهگذاری سینمای مستند و تجربی ایران یادآور شد.

دبیر جشنواره سینماحقیقت با اشاره به همزمانی این مراسم با «نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران سینما حقیقت»، اظهار داشت: امروز با افتخار میتوانیم جشنواره بینالمللی سینماحقیقت را برگزار کنیم. به نظر من، ما وامدار آن نگاه ژرف و رو به جلوی مسعودشاهی هستیم. هنرمندانی که در مجموعه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی همراهی کردند، کمک کردند این راه به سوی سینمای متعالی ایران گشوده شود.
وی با قدردانی از زندهیاد مسعودشاهی افزود: کمی بیش از ۴۰ سال از تأسیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی میگذرد. اگر امروز اینجا ایستادهایم، به پاس تلاشها و نگاه آیندهساز ایشان است. آقای مسعودشاهی، بسیار از شما سپاسگزاریم.
میراث مدیریتی مسعودشاهی در بستر سینمای تجربی تداوم دارد
در ادامه این مراسم یکی از همکاران قدیمی وی، هوشنگ صدفی، با بیان خاطراتی از چهل سال همکاری، به تبیین ویژگیهای این مدیر فرهنگی پرداخت و با اشاره به آغاز همکاری خود با مسعودشاهی در سال ۱۳۶۴ در «سینمای تجربی»، گفت: اولین بار بود که با یک مدیر فرهنگی بعد از مرکز آموزش مواجه میشدیم. مرکزی که ما را تربیت کرده بود که تقریباً بعد از سینمای پس از انقلاب اسلامی بتوانیم نقشآفرینی کنیم.
صدفی با اشاره به رویکرد متفاوت مسعودشاهی در انتخاب نیرو خاطرنشان کرد: در شرایط موجود اغلب مدیران دوست دارند تعداد نیروهایشان بیشتر باشد. اما ایشان دقیقاً سینمای تجربی را با هشت نفر شروع کرد. یک مدیر و هفت نفر دیگر.

وی در ادامه به برخی ویژگیهای مسعودشاهی اشاره کرد و گفت: او به دنبال جوانگرایی بود، آقای مسعود شاهی واقعاً به جوانان علاقه وافری داشتند و فرصت و میدان را به آنان میدادند که بتوانند نقشآفرینی کنند. هیچوقت تعارض منافع نداشت و در طول مدت همکاری، هیچگاه ندیدم ایشان منافع خود را در مسائل کاری تقدم بدهد. ایشان ارتباط ساده و صریح داشت، درهای دفتر ایشان همیشه به روی همکاران و جوانان علاقهمند باز بود. سختکوشی و نظم دیگر ویژگی ایشان بود، اولین نفری بود که وارد مجموعه میشد و آخرین نفری بود که از آنجا خارج میشد.
وی تصریح کرد: تقوا و پرهیزکاری جزو ویژگیهای مهم ایشان بود، به رغم نقدهایی که از سوی سینماگران مطرح میشد، هیچگاه غیبت دوستان را نمیپذیرفت و در مقابلش موضع میگرفت. انساندوستی ایشان زبانزد بود و برای ایشان انسان مهم بود. برای جوانان با تفکرات و تیپهای مختلف شرایط فعالیت فراهم میکرد. آن مرحوم مدیریت مشارکتی داشت، در تصمیمگیریها، نظرات کارشناسان را ملاک قرار میداد و عقیدهای را تحمیل نمیکرد. ایشان تواضع و فروتنی داشت و اهل تبلیغ و خودنمایی نبود. در سال ۱۳۷۸ داور بینالمللی جشنواره انسی فرانسه در زمینه پویانمایی بود، اما این موضوع را انعکاس نداده بود. ارتباط صمیمی ایشان با کارکنان باعث شده حتی بعد از سالها، میراث مدیریتی وی در بستر سینمای تجربی تداوم داشته باشد.
مسعودشاهی ساختارهای جدیدی را برای سینمای ایران فراهم آورد
در ادامه مراسم نکوداشت زندهیاد مهدی مسعودشاهی، رسول بابارضا از دیگر دوستان و همکاران قدیمی وی، به بیان خصایص مدیریتی و هنری این چهره فرهنگی پرداخت و با تأکید بر جنبه عملگرایانه مسعودشاهی گفت: ای کاش بشود هنرگردانی و تصویرگری فرهنگی را در عمل زیست. اگر خلاقیت را ارائه ایدههای ناب تعریف کنیم، الحق که آقای مسعودشاهی این ایدههای ناب را تبدیل به عمل و نتیجه میکرد. در واقع نوآورانه و این نوآوری خاص ایشان در مباحث مدیریت فرهنگی بود.
بابارضا به نقش بنیانگذارانه مسعودشاهی اشاره کرد و گفت: آقای مسعودشاهی علاوه بر بنیانگذاری در ساخت و ایجاد سازمانهای کارآمد، ساختارهای جدیدی را برای سینمای ایران فراهم آورد.
وی فلسفه مدیریتی مسعودشاهی را اینگونه تشریح کرد: او از درگیر کردن حداکثر توان سازمانش برای کنترل کمی و کیفی تولید پرهیز میکرد و به ساخت بستر برای تولید حداکثر وقت و منابع میگذاشت. او همواره فضا میساخت تا دیگران جهان داستان و جهان فیلم و اثر هنری خود را بسازند.
به گفته بابارضا، مسعودشاهی با ایجاد فرصت، هنرمند را از مجری صرف دستورالعمل به موجودی خلاق تبدیل میکرد. او با ایجاد فرصت و امکان در یک فرایند هنر، شرایطی فراهم میکرد تا هنرمندان و فیلمسازان نه فقط مجری سیاست در دستورالعملها باشند بلکه هنرمند طی یک فرایند تبدیل به فاعل خلاق میشد و پروژه و ایده فیلمساز شکل میگرفت و به نتیجه میرسید.
بابارضا در بخش دیگری از سخنان خود به باورهای قلبی مسعودشاهی اشاره کرد و افزود: مهدی مسعودشاهی فردی ولایتمدار، معتقد و متعهد با ارادت خاص به حضرت فاطمه زهرا (س) و به معنای واقعی، باورمند و معتقد قلبی به رهبر معظم انقلاب اسلامی بود.
پایههای کار مسعودشاهی بر کشف و پرورش جوانان بود
ارد عطارپور، کارگردان و تهیهکننده مستند، در ادامه مراسم نکوداشت زندهیاد مهدی مسعودشاهی، با بیان خاطراتی از نحوه مدیریت و دغدغههای این چهره فرهنگی، تصویری ملموس و انسانی از او ترسیم کرد.

عطارپور با اشاره به فضای کاری غیررسمی و بیمنیت مسعودشاهی گفت: آقای مسعودشاهی مدیرِی بود که از منیت خودش گذشته بود. در مرکزی که دوستان اشاره کردند، او حتی اتاق جداگانهای نداشت؛ فقط یک سالن و یک میز گرد بود. حتی گاهی فیلمسازان تازهوارد، مسعودشاهی را نمیشناختند و از او به عنوان منشی کمک میخواستند تا درخواست خود را بنویسند.
وی با بیان دو مثال عینی، به روحیه کشف و حمایت مسعودشاهی از استعدادهای غیرمتعارف پرداخت و گفت: خاطرم هست پسر جوانی یک اثر خام دستانه انیماتوری اما تأثیرگذار درباره «بمباران هوایی تهران» ساخته بود. مسعودشاهی از این کار تجربی و عجیب حمایت کرد.
این کارگردان در مورد شهرام شیرزادی و پیدا کردن این استعداد یادآور شد: یک روز یک نامه همکاری از یک نوجوان به مرکز آمد و آقای مسعودشاهی با دیدن نامهای از یک علاقمند به انیمیشن، شخصاً از من خواست برای پیدا کردن او به یک «هنرستان ناشنوایان» برویم و این فرد را که مشکلی در شنوایی داشت، پیدا و دعوت به کار کنیم. شیرزادی بعدها به یکی از چهرههای تأثیرگذار انیمیشن ایران تبدیل شد.
عطارپور با اشاره به ویژگی مسعودشاهی که همواره پیگیر سرنوشت هنرمندانی بود که با آنها کار کرده بود، تصریح کرد: همیشه نگران بچههایی بود که رشد کرده بودند و میخواستند افقهای جدیدی را درک کنند.
عطارپور تاثیرگذارترین خاطره خود را از آخرین روزهای زندگی مسعودشاهی روایت کرد و گفت: زمانی که مسعودشاهی در بستر بیماری بود و پس از سکته مغزی به سختی تکلم میکرد، به بیمارستان رفتم و ایشان با شرایط سخت از من خواست به خانم سوهانی و آقای ملایمی (برندگان اولین اسکار برای انیمیشن کوتاه ایرانی) تبریک بگویم.
وی در پایان با تأکید بر این که مسعودشاهی «حتی در حالتی که با مرگ مبارزه میکرد، به فکر بچههایی بود که با آنها کار کرده»، او را مدیر و بنیانگذاری توصیف کرد که پایههای کارش را بر کشف و پرورش جوانان گذاشت.
نقش فیلمهای مستند در جلب کمکهای مردمی برای بازسازی روستاها و پشتیبانی از جنگ
پس از آن در ادامه مراسم نکوداشت زندهیاد «مهدی مسعودشاهی»، محمدعلی حسیننژاد از مدیران سابق مرکز گسترش، با بیان خاطراتی از دوران همکاری و تأکید بر شرایط دشوار فعالیتهای فرهنگی در دهه ۶۰، به واکاری بخشی کمتر گفته شده از زندگی این مدیر پیشکسوت پرداخت.
حسیننژاد با اشاره به صحبتهای پیشین درباره نوآوریها و زحمات مسعودشاهی، بر جنبه مغفولی از زندگی او تأکید کرد: همه از تلاشهای مسعودشاهی سخن گفتند اما گفته نشد ایشان در چه شرایطی این کارها را انجام میداد. اصلاً اینطور نبود که همه چیز آماده باشد و ایشان در راحتی و آزادی کامل اقدام کنند.
حسیننژاد با مرور خاطرات خود از همکاری در «جهاد سازندگی» و نقش فیلمهای مستند در جلب کمکهای مردمی برای بازسازی روستاها و پشتیبانی از جنگ، به نقطه آغاز آشنایی خود با «سینمای تجربی» و نقش مسعودشاهی در گشودن درهای سینمای حرفهای به روی نیروهای جوان اشاره کرد. او مثالی از فیلم «در کوچههای عشق» را ذکر کرد که حاصل این حمایت بود.

وی به صراحت به فضای ضدسینمایی آن دوران پرداخت و گفت: تلاشهای مسعودشاهی در شرایطی بود که در آن زمان عدهای سینما را حرام میدانستند، فیلمسازی را جرم میشمردند و میخواستند سینما را جمع کنند.
وی افزود: پس شما تصور کنید در زمانی، عدهای که صاحب قدرت – چه سیاسی و چه ایدئولوژیک – بودند، در پی این بودند که اساساً در اسلام نباید سینما باشد. در چنان شرایط سختی بود که گاهی مسئولین و فعالان سینمایی تحت فشارهای زیاد بودند. ایشان در آن شرایط اقدامات خیلی اساسی کرد.
حسیننژاد از آخرین دیدار و گفتوگوی خود با مسعودشاهی درباره وضعیت نامناسب مدیریت نوآور و زمانشناس در سینمای امروز گفت.
به گفته وی، آنها به این نتیجه مشترک رسیدند که «سینمای ایران اگر بخواهد ادامه پیدا کند، ماندگار باشد و به اقتدار بازگردد، یکی از راهکارها «جهانی کردن سینمای ایران» است. منظور جهانی کردن، نه با خارجیها فیلم ساختن، بلکه با پشتوانه فرهنگ، تمدن و ارزشهای ایرانی است. اگر سینما به این مفاهیم بپردازد و با بیانی اصیل بتواند نقش جهانی بازی کند.
حسیننژاد در پایان با ابراز امیدواری به بحث درباره این ایده در کارگاههای جشنواره، خطاب به حضار گفت: امیدوارم همه دوستان همت کنند تا این ایده به نتیجه عملی برسد.»
«قهرمانی واقعی» در سینمای حقیقت زندگی
در ادامه مراسم نکوداشت زندهیاد مهدی مسعودشاهی، عطیه مسعودشاهی، دختر وی، با بیانی احساسی و استعاری، پدر را نه تنها الگوی زندگی خود، بلکه «قهرمانی واقعی» در سینمای حقیقت زندگی توصیف کرد که روایت او را مستندسازان این مراسم به تصویر کشیدند.
وی سخن را با قدردانی از حاضران و دوستان قدیمی پدر آغاز کرد و گفت: قدردان حضورتان هستم. مردی که برای من نه تنها یک پدر، که در تمامی لحظات زندگی الگو و استاد بود. او این را ارزشمندترین میراث پدر دانست.

عطیه مسعودشاهی با ایجاد تمایز میان سینمای داستانی و مستند، پدر را در زمره «قهرمانهای واقعی» قرار داد که سینمای حقیقت به دنبال آن است.
وی با ابراز تأسف از این که نسل جوان امروز درگیر قهرمانان غیرواقعی سینماست، گفت: ما چه قهرمانهای حقیقی، زلال و شفافی داریم که آنطور که شما روایت کردید، مهدی مسعودشاهی بود. من شهادت میدهم همه آن چیزهایی که در مورد مهدی مسعودشاهی گفتید، در مورد پدر من در خانه صادق بود: همینقدر زلال، همینقدر حامی، همینقدر دغدغهمند مردم و جامعه.
وی به نمونههای عینی این باور اشاره کرد و گفت: پدرم از ادامه تحصیل در سوئیس پس از انقلاب انصراف داد، تنها به خاطر احساس عدم امکان تحقق باورهایش در آنجا. برای او سینما به مثابه مسجد بود، نگاه ابزاری قدرتمند به سینما برای تبلیغ باورها، به گونهای که مجله [سینمایی] برای او حکم مسجد داشت.
دختر مسعودشاهی عنوان کرد: پیروی از نگاه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری نسبت به سینما در روزگاری که حمایت از سینما برای بسیاری قابل درک نبود جزو برنامههای پدرم بود.
وی از دیگر ویژگیهای پدر به «شنوای محض بودن» برای نظرات مخالف و موافق، و باور به «دادن فرصت به انسانها برای آنچه میخواهند باشند» یاد کرد.
عطیه مسعودشاهی به حضور پدر در جشنواره «سینماحقیقت» در سال گذشته، با وجود از دستدادن بینایی، اشاره کرد و گفت: پیام این حضور «امید» بود، امید داشتن به سینمای حقیقت و روایتگری صادقانه مستندسازان ایران برای خدمت به مردم و اعتلای فرهنگ این کشور.
در پایان این مراسم با حضور فخرالدین انوار، محمدرضا جعفری جلوه، ارد عطارپور، رسول بابارضا، برادر مرحوم مسعودشاهی و... نشان فیروزه جشنواره سینماحقیقت توسط محمد حمیدیمقدم به همسر آن زندهیاد اهدا شد.
نوزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت از ۱۹ تا ۲۵ آذر در پردیس سینمایی ملت در حال برگزاری است.
انتهای پیام/ 121
∎