به گزارش اقتصادنیوز، انتشار سند استراتژی امنیت ملی از سوی دولت ترامپ، در اروپا زلزله به پا کرده است.
نقطه اشتعال جدید
به نوشته آکسیوس ، دولت ترامپ به شکلی آشکار درگیر تنشهای شدیدی با اتحادیه اروپا شده و اختلافات دیرینهاش با این بلوک بر سر آزادی بیان، اوکراین و مهاجرت گسترده را به سیاست رسمی ایالات متحده تبدیل کرده است.
اقتصادنیوز: رئیسجمهور آمریکا در حال رویگردانی از رقابت دیرینه بین ابرقدرتهای اقتصادی و هستهای است.
جریمه ۱۴۰ میلیون دلاری اتحادیه اروپا علیه پلتفرم ایکس، متعلق به ایلان ماسک، جرقه درگیریای را زد که دولت ترامپ از قبل برای آن آماده شده بود - و در سند استراتژی امنیت ملی جدید که اروپا را شروری ژئوپلیتیکی معرفی میکرد، به آن رسمیت بخشید. ترامپ در مصاحبه اخیر خود به پولیتیکو گفت: "آنها کشورهای خود را نابود میکنند."
او در این گفتوگو کشورهای اروپایی را "در حال زوال" و "ضعیف" خواند. جدیدترین نقطه اشتعال در روابط دو طرف در حالی رخ داده که ایالات متحده و متحدان اروپاییاش بر سر اوکراین و آینده امنیت اروپا با هم اختلاف دارند.
به مریخ بروید
اتحادیه اروپا روز جمعه پس از گزارش نهادهای ناظران در مورد اطلاعات گمراه کننده، تبلیغات و محدودیت دسترسی محققان به دادههای عمومی از سوی شبکه اجتماعی ایکس، این پلتفرم را جریمه کرد.

ماسک خشمگینانه با متهم کردن اتحادیه اروپا به سرکوب آزادی بیان از طریق «استبداد بوروکراتیک»، رهبران راست رادیکال و میلیونها دنبالکننده را با هشتگ #AbolishTheEU بسیج کرد. رادوسلاو سیکورسکی، وزیر امور خارجه لهستان، از مدافعان سرسخت اتحادیه اروپا، در واکنش به طوفان توییتری ماسک گفت: «به مریخ بروید. در آنجا سلامهای نازی سانسور نمیشود».
مقامات ارشد ایالات متحده به سرعت در آتش این نزاع دمیدند. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، این جریمه را «حملهای به تمام پلتفرمهای فناوری آمریکایی و مردم آمریکا» خواند. جی.دی ونس، معاون رئیس جمهور، که به عنوان صریحترین منتقد اروپا در دولت شناخته میشود، این جریمه را «زباله» و محصول امتناع ایکس از پذیرش «سانسور» اتحادیه اروپا خواند. سناتور جمهوریخواه تگزاس، تد کروز، هم از ترامپ خواست «تا زمان لغو این هجویه» تحریمهایی را علیه اتحادیه اروپا اعمال کند - واکنش فوقالعاده تندی که معمولا علیه دشمنان ایالات متحده اعمال میشود.
اعلام جنگ سیاسی علیه اتحادیه اروپا؛ ترامپ دشمن ماست!
دعوا بر سر ایکس از جهانبینی تصریحشده در استراتژی امنیت ملی ترامپ نشات میگیرد، که اتحادیه اروپا را به «خفقان نظارتی» و «تخریب فرآیندهای دموکراتیک» متهم میکند. در قلب این اتهامات، مهاجرت گسترده قرار دارد: کاخ سفید استدلال میکند که نخبگان اروپایی از طریق مرزهای باز، تغییرات جمعیتی را آغاز کردهاند، و منتقدانی را که نسبت به پیامدهای آن هشدار میدهند، مجبور به سکوت میکنند.

ماسک و ونس - که پیش از این از بسیاری از این استدلالها در سخنرانی تندی در کنفرانس امنیتی مونیخ رونمایی کرده بودند - از احزاب راست رادیکال در اروپا، از جمله حزب AfD آلمان، حمایت کردهاند. چنین نوع دخالت در سیاست داخلی اکنون در استراتژی امنیت ملی ترامپ مدون شده است، که خواستار «پرورش مقاومت» در کشورهای عضو اتحادیه اروپا به عنوان راهحلی برای «محو تمدنی» اروپا است.
به گفته آنتونیو کاستا، رئیس شورای اروپا: «اروپاییها در مورد مسائل مختلف، دیدگاه یکسانی با آمریکاییها ندارند. این طبیعی است. چیزی که ما نمیتوانیم بپذیریم، تهدید دخالت در زندگی دموکراتیک اروپا است.» دیگران حتی تندتر واکنش نشان دادند. جوزپ بورل، دیپلمات ارشد سابق اروپایی گفت: «این یک اعلام جنگ سیاسی علیه اتحادیه اروپا است. [ترامپ] خواهان یک اروپای سفیدپوست است که به ملتها تقسیم شده و تابع خواستهها و ترجیحات او باشد.». او از رهبران اروپایی خواست «از تظاهر به اینکه ترامپ دشمن ما نیست، دست بردارند.»
رویدادهای اخیر، نشاندهنده یک شکاف عمیق در نظم پس از جنگ است. برای اروپا، زمانبندی سر باز کردن اختلاافات نمیتوانست بدتر از این باشد. رهبران فرانسه، آلمان و بریتانیا روز دوشنبه در لندن با ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، دیدار کردند و نگران بودند که ترامپ توافق صلحی را که مورد پذیرش اروپا نیست، به کییف تحمیل کند.
تعامل بیرحمانه و معاملهگرایانه با اروپا
در همین رابطه، گئورگ ریکلس و وارگ فولکمن، در گاردین ، با اشاره به انتشار سند استراتژی امنیت ملی جدید دولت ترامپ نوشتند همه باید پس از ارائه طرح تحقیرآمیز ۲۸ مادهای واشنگتن برای جنگ اوکراین، این وضعیت را پیشبینی میکردند. تکاندهنده جی. دی. ونس در مونیخ در ماه فوریه، که در آن اظهار داشت دموکراسیهای اروپا ارزش دفاع ندارند، یک کارت قرمز اولیه بود.

اما عبارات جدید تصریح شده در سند استراتژیک هنوز هم به عنوان یک شوک تلقی میشوند. این سند امنیتی، تاکنون واضحترین نشانه از این است که واشنگتن چقدر بیرحمانه و معاملهگرانه میخواهد با این قاره تعامل کند. این سند، مرحله دیگری از تلاش ترامپ برای تغییر شکل اروپا مطابق تصویر ایدئولوژیک خود و در عین حال رها کردن نظامی آن را نشان میدهد.
قلب استراتژیک آمریکا؛ خداحافظ اروپا
خروج نیروهای آمریکایی از اروپا، بهویژه از خواستههای سرسختانه جناح راست ماگا بوده است. چهرههایی مانند استیو بنن آشکارا از «دفاع نیمکرهای» - دفاع از قاره آمریکا، نه اروپا - حمایت میکنند. بنن در پادکست اتاق جنگ خود، به صراحت گفت: «ما یک کشور اقیانوس آرام هستیم... محور، قلب استراتژیک آمریکا، در واقع اقیانوس آرام است.»

البریج کولبی، چهره کلیدی پنتاگون هم معتقدست «ایالات متحده توانایی جنگیدن و پیروزی همزمان در جنگهای بزرگ در اروپا و آسیا را ندارد و قصد ندارد آن را توسعه دهد». او استدلال میکند که چین صحنه تعیینکننده است، نه اروپا، و توجه و داراییهای ایالات متحده باید بر این اساس تغییر کند. در واقع، واشنگتن بیش از یک دهه است که به نوعی این چرخش را کلید زده است. با این حال، دولتهای اروپایی این ایده را که ایالات متحده ممکن است در واقع امنیت این قاره را از اولویت خارج کند، به طرز چشمگیری منکر بودهاند. جنگ در اوکراین این تنش را تشدید کرده است: تفکر اروپا این است که خروج ایالات متحده یا یک صلح تحمیلی و نابرابر، و یا هرج و مرج در اوکراین و حتی بیثباتی در سراسر اروپا ایجاد میکند.
در واقع، سند استراتژی امنیتی جدید ایالات متحده تأیید میکند که واشنگتن به طور فزایندهای بر «نیمکره غربی» خود متمرکز شده است. دولت ترامپ قصد دارد مسائل و مأموریتهای خارج از کشور - از جمله تا حدودی چین - را اولویتزدایی کند تا بر امنیت داخلی و همسایگان نزدیک خود تمرکز کند. افزایش نیروی دریایی ایالات متحده در کارائیب، که بزرگترین حضور طی سه دهه اخیر است، این تغییر را برجسته میکند.
لحظ بیداری و دوراهی استراتژیک اروپا
جیسون هویزون، تحلیلگر نیویورکتایمز هم در این رابطه نوشت، ماهیت صریح، قاطع و رسمی این سند، به همراه توهینهای بیوقفه ترامپ و حلقه نزدیکانش، برای رهبران جریان اصلی اروپا روشن ساخت که بر سر یک دوراهی استراتژیک قرار دارند. در واقع، بر روی کاغذی که مهر رئیس جمهور بر آن خورده بود، اتحاد ترانس آتلانتیک آشکارا توسط ابرقدرت آن سوی اقیانوس که امنیت اروپا را در ۸۰ سال پس از جنگ جهانی دوم تضمین کرده، تحقیر شد.

به گفته چارلز ای. کوپچان، که مدیر ارشد امور اروپا در شورای امنیت ملی در دولت اوباما بود: «در واقع سند از پنجره کاخ سفید به جهان خیره شده است». کوپچان، که اکنون استاد امور بینالملل در دانشگاه جورج تاون است، افزود: «و این موضوع هضم آن را بسیار دشوار میکند. دیدگاه صریح کنونی مبنی بر لغو حمایت ایالات متحده از اروپا، چند روز پس از آن مطرح شد که روسیه هشدار داد آماده جنگ با اروپا است. این امر بحث در مورد این موضوع را داغ کرد که منافع بلندمدت اروپا در گرو ماندن در کنار آمریکا با وجود همه تحقیرها است، و یا در مواجهه با واقعیت جدید، مسلح شدن و به تنهایی عمل کردن.
به گفته ناتالی توچی، استاد دانشکده مطالعات پیشرفته بینالمللی در دانشگاه جانز هاپکینز، که به عنوان مشاور مقامات کلیدی اتحادیه اروپا کار کرده و یکی از گزارشهای استراتژی آن را نوشته: «آیا این لحظه بیداری اروپا خواهد بود؟»
دوری آرام از بزرگترین متحد
دولتهای اروپایی با پیشبینی شکاف در روابط فراآتلانتیکی، در سالهای اخیر سعی کردهاند با افزایش هزینههای دفاعی و همکاری نظامی فرامرزی، استقلال از قدرت نظامی آمریکا را کلید بزنند. چندین کشور، خدمت نظامی را احیا یا گسترش دادهاند، و اتحادیه اروپا اکنون یک کمیسر دفاعی دارد که وظیفه اصلی آن تقویت تولید و همکاری تسلیحاتی منطقهای است.
اما واقعیت همچنان پابرجاست: اروپایی که فاقد یکپارچگی نظامی واقعی، قابلیتهای کلیدی و مهمات است، به شدت به ایالات متحده و دولتی وابسته است که هیچ گاه انزجارش از اروپا را کتمان نمیکند.
کاجا کالاس، دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا، روز شنبه گفت که ایالات متحده «هنوز بزرگترین متحد ما» است. به باور کوپچان، رهبران اروپا درک کردهاند که عدم اتکا به ترامپ هوشمندانهترین و شاید تنها راه حل بلندمدت است. این سند، تحمل تحقیر برای کسب امتیازات لازم برای نزدیک نگه داشتن ترامپ به موضع آنها در مورد مسائل مهم روز -از سیاست تجاری گرفته تا دفاع اروپا از اوکراین- را برای آنها دشوارتر کرده است. اما، برای جلوگیری از فروپاشی اتحاد ترانس آتلانتیک، «تملق گفتن از ترامپ و نگه داشتن او در کنار خود» کاری بود که آنها باید انجام میدادند.
پیش به سوی تجزیه اروپا؟
تحلیلگران باور دارند حفظ روند اتحاد و ادغامی که اروپا را ثروتمند و صلحآمیز کرده، و همچنین پوشش امنیتی آمریکایی که آن را ایمن نگه داشته، بزرگترین چالش اتحادیه است. به تعببیر کوپچان گفت، در ۸۰ سال پس از جنگ جهانی دوم، ادغام اروپا که تا حد زیادی برای مهار آلمان دنبال میشد، «یکی از دستاوردهای بزرگ دوران مدرن» بود و «هر کسی که میخواهد اروپا را تجزیه کند، باید سری به کتابهای تاریخ قرن بیستم و قبل از جنگهای جهانی بزند».

اما تحلیلگران متذکر شدهاند که به نظر میرسد تجزیه دقیقاً همان کاری است که دولت ترامپ میخواهد آن را انجام دهد. به گفته خانم توچی، حمایت از احزاب راستگرای مخالف اتحادیه اروپا، این قاره را تجزیه و تضعیف میکند و «اروپایی از هم پاشیده باقی میگذارد که به راحتی توسط قدرتهای بزرگ جهان قابل استعمار است».
تلاش برای تجزیه اروپا چیز جدیدی نیست. روسیه بیش از یک دهه است که این کار را انجام میدهد و احزاب مخالف اتحادیه اروپا و اغلب راست افراطی را که میخواهند اتحادیه اروپا را تضعیف کنند، تقویت میکند و دست مسکو را بازتر میکند.
برخی از کارشناسان استراتژی امنیت ملی ایالات متحده را کپی از دستورالعمل روسیه میدانند. به گفته تیموتی دی. اسنایدر، محقق برجسته در حوزههای توتالسیتاریسم و روسیه: «این موضوع قابل توجه است زیرا بسیار شبیه به زبانی است که روسها از آن استفادده میکتند.» اسنایدر افزود این که سیاست خارجی به دنبال ایجاد موازنه بین ابرقدرتها باشد و نه حفظ حاکمیت قانون، بدان معناسا که «سند امنیت ملی ایالات متحده اکنون در جهت ایدئولوژی اساسی سند روسیه متمایل شده است.» او همچنین گفت که این ادعا که اکثر اروپاییها میخواهند جنگ در اوکراین به هر قیمتی پایان یابد و حاکمان احمقشان آن را ادامه میدهند، شبیه به «تبلیغات صریح روسیه» به نظر میرسد. آقای اسنایدر همچنین با تکرار سخنان دیگر تحلیلگران گفت که گمان میکند هدف پنهان دولت ترامپ از تضعیف اروپا، رهایی شرکتهای فناوری آمریکایی از مقررات دست و پاگیر اروپایی است.
∎