به گزارش خبرنگارسیاسی خبرگزاری دانشجو ؛ حامیان دیروزکمپین انتخاباتی پزشکیان که با هیاهوی بسیار به او رای دادند و پس از انتخابات نیز وی را «رئیسجمهور پیروز» مینامیدند، اکنون از کارنامه دولت وفاق روی گردانده و حتی دولت چهاردهم را اصلاحطلب نیز نمیدانند!
نمونه بارز آن اظهارات مرد پرحاشیهای به نام مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری است که یک روز به عنوان «نماینده ستاد پزشکیان» در مناظره حاضر میشد، اما امروز دولت چهاردهم را دولتی «غیراصلاحطلب» میخواند!
در همین ارتباط کواکبیان بیان کرده: «در عمل طوری اتفاق افتاده که وقتی به دولت نگاه میکنیم با دولتی کاملاً غیر اصلاح طلب مواجهیم و اصلاً نمیشود به این دولت بگوییم دولت برآمده از اصلاحات؛ خودشان هم این موضوع را قبول ندارند.»
وی دلیل این موضوع را تبدیل شدن دولت وفاق به نوعی شرکت سهامی سیاسی میداند که به تعبیر وی برخلاف شعار «دولت وفاق» است. استنباطهایی که تنها توجیه بچگانهای است بر ضعفهای «دولت اصلاحطلب چهاردهم».
صداقتتان را هم دیدهایم
کواکبیان که خود نامزد ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۳ بود، اما تایید صلاحیت نشد، در روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری ، دولت خود را «دولت مردمسالار» با شعار «صداقت با مردم» عنوان کرده بود.
او که بعدها در مناظرهای نیز گفته بود صداقت با مردم مهم است و عنوان کرده بود: «عنصر صداقت یکی از حلقههای مفقوده ادبیات سیاسی ما شده»، خود شاذگوییهای متعددی داشته که حتی با واکنش قوه قضائیه هم مواجه شده است.
حال وی در اظهاراتی جدید، دولت پزشکیان را دولتی «غیراصلاحطلب» خوانده که عملا خلاف واقع است. او معتقد است که دولت حاضر به شرکتی سهامی تبدیل شده، اما مسئله اینجاست که بر فرض صحت این موضوع که باز هم محل مناقشه است، آیا پزشکیان به عنوان رئیسجمهور اصلاحطلب و کاندیدای مورد حمایت صریح محمد خاتمی، از این موضوع بیاطلاع میباشد؟
اگر بنا بر این است که به دلیل وجود چند غیر همجناحی در کابینه و مسئولیتهای اجرایی، دولت را تهی از جناحهای سیاسی بدانیم، پس باید اذعان کرد که اساسا هیچ دولت جناحیای در ایران وجود نداشته است! در واقع از اول انقلاب نه دولت اصولگرا داشتهایم و نه دولتی اصلاحطلب! و آیا این موضوع با عقل حتی غیرسیاسیترین افراد جامعه همخوان خواهد بود؟
بالاخص که اساسا شعار «دولت وفاق» شعاری بود که دواطلبانه و خودانگیخته توسط پزشکیان و اصلاحطلبان در دوره انتخابات مطرح شد و حتی خود کواکبیان نیز سال گذشته گفته بود: «به نظر من، آقای دکتر پزشکیان سعی کردهاند که تقریباً از همه جناحها افرادی را در دولت قرار دهند. هدف ایشان این بوده که بدون گرایش خاصی به همه ملت خدمت کنند و در راستای وفاق ملی قدم بردارند.» خب پس اگر بنا بر وفاق بوده است، این عقبنشینیها و جاخالیدادنها به چه معنایی خواهد بود؟
اصلا بگویید «اصلاحطلب» تمام کردهایم!
نکته حائز اهمیت دیگر نیز این است که کواکبیان و طیفی از اصلاحطلبان تمایل شدیدی دارند که «گردننگیری» خود را به ماجراهای شورای راهبری ظریف و عدم موفقیت آن ارتباط دهند و همانند کواکبیان بگویند: «شورای راهبری موفق نبود و به اهداف خود نرسید.» در نتیجهی این موضوع، با عدم شکلگیری کابینه مطلوب و آرمانی اصلاحطلبان، دولت کنونی «غیراصلاحطلب» است. اما باید اذعان کرد که این مغلطهای بیش نیست.
در واقع اگر بنا بود که گفته شود که دولت چهاردهم به دلیل موضوع مذکور، غیراصلاحطلب است، پس چرا این سخن پس از تعیین وزرای پیشنهادی توسط پزشکیان مطرح نشد؟ و حال نیز که ضعفها و ناتوانی برخی وزارتخانهها عیان شده اصلاحطلبان یاد ایام شورای راهبری افتادهاند؟ این چیزی جز سیاستبازی و عدم صداقت نیست؟
بگذریم از آنکه برخی وزرای با عملکرد ضعیف همانند وزیر مسکن که زمزمههای استیضاح یا عدم استیضاح آن هم تاکنون بارها مطرح شده، از خود اصلاحطلبان بوده و بیانات پزشکیان درباره وی در جلسه رای اعتمادی که در مجلس تشکیل شد، هنوز از حافظه جمعی فراموش نشده است.
از سویی دیگر اتفاقا شورای راهبری و ظریف هم باید پاسخ دهند که ملغمهای که سال گذشته اجرا کردند، اکنون نتیجهاش چه شده است؟ اگر نارضایتی وجود داشته بود، میبایست همان موقع حل میشد و نه آنکه یا استعفا داد و یا همانند اکنون غرزدن را پیشه کرد. زندگی ملت ابزاری برای بازیهای سیاسی نیست که یک روز با گرفتن رای اعتماد همه وزرا سکوت کرد و روزی دیگر، با نمایان شدن ضعفها گردننگیری.
همانطور که ابطحی، رئیس دفتر رئیسجمهور در دوره خاتمی خطاب به ظریف گفته: «جناب آقای ظریف عزیز. بعد از گذشت یکسال و وضعیتی که میبینید، شما که قاعده دموکراسی را برای انتخاب وزرا پیشنهاد دادید و کلی جلسه گذاشتید تا کابینه را شکل دهید، وقتش نرسیده که از آقای پزشکیان و مردم عذرخواهی کنید برای این کابینه؟ به خاطر پیر بودن، ابتکار عمل نداشتن، محافظهکاری، وفاق یک طرفه با مخالفانتان و بقیه چیزها که خودتان بهتر میدانید.»
دست آخر اینکه از شواهد آنچه مشخص است به واقع، در منطق اصلاحطلبان همه چیز تقصیر دیگری است، حتی اگر متهم ردیف اول ماجرا خودشان بوده باشند!