به گزارش اقتصادنیوز، زنی را تصور کنید که با عصبانیت تمام به صفحه لپتاپ خود خیره شده است. او یکی از اساتید دانشگاه است که باید در جلسات دفاع دانشجویان حضور فعال داشته باشد. او برای جلسه دفاع امروز یکی از دانشجویان، از مدتها قبل برنامهریزی کرده بود تا در میان دغدغههای خود به عنوان مادر یک نوزاد دوماهه و یک استاد دانشگاه، و همچنین وظایف خانه، یک ساعتی را برای شرکت در جلسه آنلاین دفاع خالی بگذارد.
اکنون در روز جلسه، یکی دیگر از اساتید این پیام را داد که: آیا امکانش هست که جلسه را نیم ساعت زودتر شروع کنیم؟
فیث هیل در آتلانتیک نوشت: این اتفاقی بود که برای کلر ام مهتا، استاد روانشناسی کالج امانوئل افتاد. او به شدت به خاطر این تغییر ساعت عصبانی بود و مجبور شد تا درحالی که نوزاد خود را در آغوش گرفته بود، وارد جلسه تصویری آنلاین شود. همکاران او در واکنش به این تصویر، خندهای همدلانه به او تحویل دادند. آنها مقاله جدید مارتا را خوانده بودند، مقالهای که او جریان زندگی در بازه ۳۰ تا ۴۵ سالگی را به طوفانی از تغییرات و مسئولیتها تشبیه کرده بود. این مقاله توضیح میداد که در این دوره، آدمها با حجم زیادی از مسئولیتها و تحولات مواجه هستند؛ از جمله پیشرفت شغلی، ازدواج، فرزندآوری، صاحبخانه شدن و مراقبت از والدین سالمند.
حالا خود مهتا، دقیقا در میانه این طوفان قرار گرفته بود.
اقتصادنیوز: گرفتار شدن در الگوهای تکرار شونده مالی که به راحتی حساب بانکیتان را خالی میکند، به سادگی اتفاق میافتد و باعث می شود که به اهداف مالی مهم تر خود نرسید. برای مدیریت چنین پیامدهایی، لازم تا این موارد را شناسایی کنید.
سی سالگی آغاز دوران بزرگسالی تثبیت شده است
دکتر مهتا زمانی که خود در اواسط دهه ۳۰ زندگی بود، متوجه شد که گروه سنی 30 تا 45 سالگی اغلب در تحقیقات روانشناسی مورد غفلت قرار گرفتهاند و بسیاری از روانشناسان، تنها به بررسی جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله میپردازند، یا نگاهی به وضعیت افراد میانسال ۵۰ تا ۶۰ ساله دارند. این درحالی است که زندگی افراد ۳۰ تا ۴۵ ساله، پر از تغییرات و چالشهای بزرگ است. دکتر مهتا این مرحله را بزرگسالی تثبیتشده نامید.
زنان فشار بیشتری را تحمل میکنند
او سالها به مصاحبه با افراد در این سنین پرداخت. بهباور او، زندگی در این دوره، به ویژه برای زنان، هر روز پرمشغلهتر از دیروز میشود.
یکی از اصلی ترین دلیلها این است که امروزه مردان بیشتر از قبل در نقش والدگری فعال هستند، و زنان نیز بیش از گذشته بیرون از خانه کار میکنند.

انتخابهایی مهم زندگی به تعویق افتادهاند
در مقایسه با نسلهای گذشته، امروزه افراد بسیار دیرتر از گذشته به مراحل کلاسیک زندگی میرسند؛ ازدواج، بچهدار شدن، خرید خانه و شروع مسئولیتهای حرفهای و خانوادگی همگی در مدت فشردهتری رخ میدهند.
پرآشوبترین دهه زندگی کدام است؟
برای درک بهتر، باید به دوران ۱۸ تا ۲۹ سالگی، یا جوانی نوظهور که جفری آرنت آن را پرآشوبترین دهه زندگی مینامد، توجه کنیم.
در این دوره، زندگی افراد پر از تغییرات مداوم است. از تغییر در روابط عاطفی و امتحان کردن مشاغل مختلف گرفته تا تغییر مسیر حرفهای و تصمیمگیریهای گذشته. افراد در این بازه سنی در حال کشف مفهومی از زندگی هستند که هم میخواهند و هم میتوانند داشته باشند.
اما امروزه، این مرحله طولانیتر شده است؛ بدهیهای دوران دانشجویی، بازار کار راکد و قیمت بالای خانه باعث شده تا جوانان دیرتر به استقلال واقعی برسند در نتیجه، ورود به بزرگسالی تثبیتشده به تعویق افتاده و فشردگی آن بیشتر میشود.
احساس امنیت وجودی
در دوران بزرگسالی تثبیت شده، افراد کمکم به این درک میرسد که چه مسیر شغلی و چه روابطی برایشان مناسب است. آنها با آزمون و خطا و یا تجربه چندین شکست، انتخابهای آگاهانهتر و بهتری میکند و این موجب احساس امنیت وجودی در آنها میشود. آنها اکنون میدانند که زندگیشان قابل پیشبینی است و میتوانند زمان و انرژی خود را بهتر مدیریت کنند.
اما زمانی که این مرحله فشرده و پرمشغله میشود، حتی همین امنیت نسبی نیز میتواند با فشارهای زیاد همراه باشد.
این روانشناس خود را نمونه زنده این وضعیت معرفی میکند. او تصمیم گرفت دیرتر مادر شود تا بتواند به مسئولیتهای کاری خود رسیدگی کند، اما زمانی که مادر شد، همه چیز با هم اتفاق افتاد. پیدا کردن زمان مناسب برای کار، برنامهریزی جلسات ، رسیدگی به امور خانه و مراقبت از کودک، همگی بر شانههای او سنگینی میکردند.
او در ادامه مینویسد: سعی میکنم تا کارم را ادامه بدهم، چرا که احساس میکنم هنوز خیلی برای توقف در مسیر شغلی و کمکردن سرعت زندگی جوان هستم.
تاثیر فشارهای زندگی بر احساس شادی
افراد در اواسط ۴۰ سالگی کمترین میزان از خوشبختی را گزارش میدهند، اما این به معنای یک بحران میانسالی اجتنابناپذیر نیست. در واقع، این دوره معمولا زمانی است که آدمها بیش از هر زمان دیگری به حمایت نیاز دارند. تحقیقات نشان میدهد که در کشورهایی که شرایط منعطفتری برای دادن مرخصی والدین و یارانه مراقبت از کودک دارند، تفاوت میزان شادی میان کسانی که فرزند دارند با کسانی که ندارند کمتر است. در آمریکا، این تفاوت به بیشترین میزان خود رسیده است، عاملی که نشاندهنده تاثیر فشار زندگی بر احساس شادی است.

سختیها به زندگی ما معنا میدهند
با این حال، نکته جالب این است که آنچه زندگی را سخت و طاقتفرسا میکند، اغلب همان چیزی است که به آن معنا میدهد. افراد زیادی معتقدند که همین مسئولیتها و تعهدات هستند که با وجود ایجاد فشار، منجر به احساس رضایت از زندگی و معناداری آن میشوند. پژوهشها نشان دادهاند که میزان خوشبختی در این مرحله از زندگی، میتواند حتی نسبت به دهه ۲۰ زندگی هم بیشتر باشد، چرا که آدمها به ثبات و کنترل بیشتری بر زندگی خود رسیدهاند.
هیچ انتخابی بدون دردسر نیست
البته همه ۳۰ و ۴۰ سالهها از انتخابهای خود مطمئن نیستند. اما بسیاری یاد گرفتهاند که دیگر دنبال گزینههای کامل و بینقص نباشند. همانطور که دکتر مهتا اشاره میکند، هیچ انتخابی بدون دردسر نیست: چه ازدواج کنید یا نکنید، چه بچه داشته باشید یا نه، همیشه بخشی از زندگی چالشبرانگیز خواهد بود. نکته مهم این است که آدمها یاد میگیرند تا با شرایط کنار بیایند و از مسیر زندگی رضایت داشته باشند، حتی اگر همه چیز طبق برنامه پیش نرفته باشد.
آرامش با تجربه و کنترل بیشتر
بنابراین، هرچند این مرحله پرمشغله است، اما به مرور بهتر میشود؛ بچهها بزرگتر میشوند، مسیرهای شغلی به ثمر مینشینند و شبکه اجتماعی و مهارتهای افراد گستردهتر میشود.
افراد با تجربه و صبر، کنترل بیشتری بر زندگی پیدا میکنند و میتوانند چالشها و فرصتها را بهتر مدیریت کنند. هرچند رسیدن به چند نقطه عطف آرامش کامل نمیآورد، اما کسانی که به ثبات نسبی دست مییابند، ارزش زمان و فرصتها را بیشتر درک میکنند و راحتتر تصمیمگیری میکنند، تجربهای که هم امیدبخش است و هم واقعبینانه.
∎