صاحبخبر - «فادی بودیه» کارشناس سیاسی امور بین الملل و مدیر شبکه بینالمللی مرایا در لبنان در گفتوگو با خبرنگار حوزه بینالملل خبرگزاری تقریب در پاسخ به سئوالات و تردیدهایی که درباره توانمندی های مقاومت حزب الله به ویژه پس از نبرد أولي البأس (جنگ اخیر میان مقاومت و رژیم صهیونیستی) و شهادت بسیاری از رهبران و فرماندهانش و در راس آنها سید شهدای امت شهید سید حسن نصرالله مطرح شده بود، اظهار داشت: بدون شک مقاومت اسلامی در لبنان در معرض ضربات بزرگ و دردناکی قرار گرفت، ولی اکنون زمام امور را به دست گرفته و توانسته است قدرت و توانمندی خود را بازیابد و بار دیگر حضور خود در صحنه را اثبات کند.
وی افزود: به کسانی که گمان میکنند که نقش حزبالله به پایان رسیده، اعلام میکنیم که این حزب، بزرگترین حزب مردمی، بزرگترین حزب سیاسی، بزرگترین حزب نظامی، بزرگترین حزب فرهنگی و حزبی است است که بیشترین پیشاهنگان را در جهان دارد، به طوری که پیشاهنگان امام مهدی(عج) وابسته به حزبالله بزرگترین گروه پیشاهنگی در جهان است.
این کارشناس لبنانی ادامه داد: هر کس ادعا میکند که نقش حزبالله پایان یافته است، باید به سفرهای پیاپی مقامات خارجی به لبنان نگاه کند، اگر حزبالله پایان یافته، پس چرا این مقامات به لبنان میآیند؟ چرا آمریکا با تمام میانجیگرانش خواستار خلع سلاح مقاومت و پایان یافتن فکر و اندیشه حزبالله و تعامل با آن می شود؟
بودیه تصریح کرد: کسانی که در این زمینه تردید افکنی میکنند، باید گزارشهای اسرائیلی را که میگوید رژیم صهیونیستی در سرکوب حزبالله و نابودی مقاومت شکست مفتضحانهای متحمل شد را به خوبی و دقت بخوانند.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا به نفع حزبالله است که همچنان به خویشتن داری و عدم پاسخ به تجاوزات مستمر رژیم صهیونیستی و نقض مکرر آتش بس از سوی این رژیم پاسخ ندهد؟ اظهار داشت: خویشتن داری مقاومت، عاملی است که باید فرصتهای راه حلی را که دولت لبنان می خواهد، تقویت کند.
بودیه ادامه داد: مقاومت، توافق آتشبس را از طریق مذاکرات غیر مستقیم در دولت لبنان امضا کرد، بنابراین، دولت لبنان، این توافق را پس از مشورت با مقاومت و موافقت آن امضا نمود.
وی تصریح کرد: در حالی که مقاومت به مفاد توافق آتش بس پایبند بوده، رژیم صهیونیستی هرگز به آن پایبند نبوده است.
این کارشناس سیاسی لبنانی شکست میانجیگران یعنی آمریکا به عنوان اولین میانجی و فرانسه که دومین میانجیگر به شمار میرود را از دلایل ادامه نقض توافق آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی عنوان کرد و خاطر نشان نمود: «این طرفها در نظارت بر اجرای این توافق و ملزم کردن رژیم صهیونیستی به اجرای مفاد آن شکست خوردند، از سوی دیگر، دولت لبنان تاکید کرده که برای آزادسازی لبنان از طریق دیپلماتیک و در پیش گرفتن گزینه دیپلماسی آماده است و مقاومت هم با وجود تجاوزات هر روزه رژیم صهیونیستی به لبنان با آن موافقت کرده است.»
بودیه اظهار داشت: اما سئوال این است که آیا مقاومت برای مدت طولانی، این تجاوزات صهیونیستی را تحمل خواهد کرد؟ بدون شک، هرگز برای همیشه تحمل نخواهد کرد، مقاومت به نقطهای خواهد رسید تا بگوید انتظار دیگر فایدهای ندارد.
وی ادامه داد: ما نمی توانیم زمان آن (که صبر مقاومت به پایان می رسد) را مشخص کنیم، ولی میتوانیم بگوییم که شاید مقاومت اکنون عنوانی را با نام پایبندی به آتشبس مطرح کند، اما چه بسا در مرحله آینده خواهد گفت که به همان میزان که رژیم صهیونیستی به توافق پایبند باشد، به آن پایبند خواهد بود.
بودیه درباره سرنوشت سلاح مقاومت در سایه فشارهای آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و حتی عربی و موضع رسمی علنی(دولت لبنان) که میگوید سلاح باید در انحصار دولت باشد، به تقریب گفت: امروز نیاز به سلاح مقاومت بیش از هر زمانی است تا بازدارندگی در برابر رژیم صهیونیستی و دفاع از حاکمیت کشور به کار گرفته شود.
این کارشناس لبنانی درباره سرنوشت سلاح مقاومت لبنان در سایه فشارهای وارده از سوی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و حتی عربی و در سایه فشارهای رسمی داخلی که میگوید سلاح باید در انحصار دولت باشد، به تقریب گفت: امروز به این سلاح بیش از هر زمانی نیاز است تا برای بازدارندگی در برابر رژیم اشغالگر صهیونیستی و دفاع از حاکمیت کشور به کار گرفته شود.
وی خاطر نشان کرد: هر کس گمان می کند که رژیم صهیونیستی در صورت ورود به لبنان، فقط یک گروه یا طایفه خاص را هدف قرار میدهد (و کاری به دیگر طوایف ندارد)، سخت در اشتباه است، این افراد باید تجربهها را مورد توجه قرار دهند، یعنی رفتار رژیم صهیونیستی با ملتهای منطقه، آیا این رژیم هیچ طایفه یا گروهی از طیفها و طوایف عربی را از تجاوزات خود مستثنی کرده است؟، هرگز، به این خاطر که این رژیم طمعورزیهای استعماری جنایتکارانه در قبال همه ملتهای منطقه دارد، در نتیجه ما ملتهای منطقه باید دست در دست هم نهیم و با این طمع ورزی ها مقابله کنیم.
این کارشناس لبنانی در ادامه سخنان خود گفت: «هیچ پروژه مقاومتی نمیتواند در یک شبانه روز پیروز شود. پروژه مقاومت از نسلی به نسل بعد منتقل میشود. فرانسه چقدر زمان نیاز داشت تا خود را از چنگ آلمان نازی آزاد کند؟ کوبا چقدر زمان برای آزادسازی خود نیاز داشت؟ ویتنام چگونه بود؟ لذا مقاومت یک عمل مستمر است. امروز اگر بخواهیم از جمهوری اسلامی ایران صحبت کنیم، قیام امام خمینی (رض) چگونه آغاز شد و به کجا انجامید؟ ملت ایران چگونه این انقلاب را تحویل گرفتند و نسل به نسل منتقل کردند؟ اکنون به رهبری ولی فقیه امام علی خامنهای (حفظه الله) ملت ایران چگونه اصول این انقلاب را حفظ میکند؟ آیا ایران امروز مانند ایران زمان امام خمینی است؟ قطعا نه زیرا این جنبش به صورت سریع رشد کرد و توسعه یافت زیرا نتیجه مطالبه حق بود و هر چیزی که برای خدا باشد رشد میکند، همانگونه که دائما می گویند که خون شهید زمانی که ریخته میشود در دستان خداوند ریخته میشود و زمانی که به دست خداوند ریخته شود، رشد میکند و بزرگ میشود.
وی ادامه داد: زمانی که مقاومت در لبنان میجنگید، جوانان مقاومت جرأت نمیکردند این مسئله را در برابر خانواده و یا نزدیکان خود مطرح کنند. امروز صحنه تغییر کرده است. مادر، فرزندش را شهید میفرستاد و روی تابوتش برنج میپاشید؛ امروز پدر به پدر شهید بودن خود افتخار میکند. ببینید این آگاهی، این بصیرت، این فرهنگ - که رهبران مخلص و اصیل مقاومت، از امام موسی صدر (ان شاء الله او و یارانش را به سلامت برگرداند) تا سید حسن و همه رهبران، آن را پرورش دادند - چگونه متحول شده است.
بودیه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که ما در لبنان مفتخریم که جمهوری اسلامی ایران از این مقاومت برای محافظت از لبنان، آزادسازی و حمایت از آن با سلاح، پول، آموزش و هر چیز دیگری حمایت کرد، گفت: بله، ایران به خاطر تبدیل هویت لبنان از کشوری که توسط اسرائیل با یک گروه موسیقی اشغال شده بود به کشوری که سرزمین خود را از قدرتمندترین نیروی خاورمیانه، اسرائیل، آزاد کرد، شایسته تقدیر فراوان است. این حمایت تا به امروز بدون وقفه ادامه دارد. ایران همواره به این آرمان وفادار است و بهای بسیار سنگینی برای تعهد خود به آن پرداخته است.
وی در خصوص احتمال حمله مجدد اسرائیل به ایران، گفت: سه مسئله اصلی وجود دارد که اسرائیل و آمریکا را در منطقه در مورد نقش ایران وحشتزده میکند. اولا ایران با وجود اعلام صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود، آن را دنبال میکند، اما اسرائیل از آن میترسد، زیرا نمیخواهد هیچ کشور مسلح به سلاح هستهای در منطقه با او برابری کند. ایران کشوری است که با افتخار دشمنی خود را با اسرائیل حفظ کرده و اکنون نیز برنامه هستهای دارد.
دوم، سامانه موشکهای بالستیک که اسرائیل را شبها بیدار نگه میدارد و اثربخشی خود را در جنگ ۱۲ روزه ثابت کرد، موشکهای ایرانی که به تمام شهرکهای اسرائیلی رسیدند و توانستند شهرکنشینان صهیونیست اسرائیلی را وادار کنند که مانند موش در پناهگاهها پنهان شوند، آنها نتوانستند تکان بخورند و اسرائیل را مجبور کردند که برای درخواست آتشبس به آمریکا هجوم آورد.
سوم، کاری که ایران در حمایت از جنبشهای مقاومت در منطقه انجام میدهد غیرقابل انکار است. بله، ایران در کنار مظلومان این منطقه در برابر ظالمان ایستاده است و از کسانی که ایران را به این دلیل که به دنبال ایجاد هلال شیعی است، اهریمنی جلوه میدهند، میخواهم بپرسم: نظر شما در مورد حمایت ایران از مردم بوسنی در مواجهه با جنایاتی که متحمل شدند چیست؟ نظر شما در مورد حمایت ایران از افغانستان در مواجهه با جنایاتی که متحمل شد، چیست؟ نظر شما در مورد حمایت ایران از مقاومت فلسطین - حماس، جهاد اسلامی و هر مقاومت فلسطینی دیگر - که شیعه نیستند چیست؟ ایران، جمهوری اسلامی شیعه دوازده امامی، با تمام توان خود در حمایت از فلسطین، آرمان عمدتاً سنی عرب و اسلامی، در برابر تجاوز اسرائیل ایستاده است. این جمهوری ولایت فقیه است. بنابراین، این سه نهاد هستند که پروژه اسرائیل در منطقه را به وحشت انداخته و تضعیف میکنند. اگر از رهبران اسرائیل بپرسید که چه کسی بزرگترین تهدید برای اسرائیل است، بدون تردید به شما خواهند گفت: ایران.
وی در رابطه به وضعیت منطقه در صورت حمله مجدد اسرائیل به ایران اظهار داشت: من به شخصه فکر می کنم که منطقه در معرض موازنههای جدیدی است و اسرائیل هرگز نخواهد توانست که این فشار را متحمل کند، زیرا یک موجودیت مصنوعی است. برخی به اشتباه فکر میکنند، معتقدند که سلاحها اسرائیل را ایمن میکنند و زرادخانه نظامی از آن محافظت میکند، و این یک اشتباه است. اسرائیل یک موجودیت مصنوعی است و مردم آن مصنوعی هستند و در سرزمینی زندگی میکنند که مال آنها نیست. آنها آماده مردن یا تمایل به خطر انداختن جان خود در سرزمینی که مال آنها نیست و برای آیندهای که مال آنها نیست، نخواهند بود. آنها از آن فرار میکنند و برای زندگی به اروپا میروند و وقتی جنگ تمام شود، ممکن است تصمیم بگیرند که برگردند یا نه.
چنین ملتی و چنین موجودیتی را نمیتوان با مردمی مانند ملت ایران، یا با مقاومت لبنان، یا با مقاومت عراق یا یمن که آمادهاند خود، جان، فرزندان و هر آنچه دارند را در دفاع از کشورشان فدا کنند، مقایسه کرد، لذا این معادله نامتوازن است.
انتهای پیام/
∎