شناسهٔ خبر: 76204832 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

کارائیب در مسیر یک بحران چندلایه

اظهارنظر اخیر رئیس‌جمهور ایالات متحده مبنی بر بسته تلقی شدن حریم هوایی ونزوئلا و همزمانی آن با تقویت ظرفیت‌های دریایی و هوایی آمریکا در دریای کارائیب، نشانه‌ای از تغییر سطح تنش در یکی از حساس‌ترین نقاط جغرافیای سیاسی نیم‌کره غربی است.

صاحب‌خبر -

این اقدام، به‌جای آن‌که صرفا یک هشدار عملیاتی تلقی شود، در حال تبدیل شدن به بخشی از یک الگوی فشرده فشار مستقیم است که شامل محدودیت‌های پروازی، حضور نظامی و فشار اقتصادی بر ونزوئلا می‌شود؛ الگویی که پیامد‌های حقوقی، امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیک آن فراتر از مرز‌های ونزوئلا قابل تصور است.

چارچوب حقوق بین‌الملل و محدودیت‌های اقدام یک‌جانبه

مطابق ماده ۱ کنوانسیون شیکاگو ۱۹۴۴، دولت‌ها بر فضای هوایی قلمرو خود حاکمیت انحصاری دارند. از این منظر، اعلام یک منطقه «پرخطر» یا «ممنوعه» از سوی یک دولت خارجی، بدون تکیه بر قطعنامه شورای امنیت یا استناد معتبر به دفاع مشروع، می‌تواند نوعی اقدام یک‌جانبه تلقی شود که جایگاه آن در حقوق بین‌الملل بحث‌برانگیز است.

در مقابل، واشنگتن تلاش دارد اقدام اخیر را بر پایه سه استدلال توجیه کند:
۱. مقابله با جرایم فراملی در حوزه مواد مخدر و قاچاق انسان؛
۲. حفاظت پیشگیرانه از مرز‌های جنوبی آمریکا در برابر بازیگران غیردولتی؛
۳. اختیار اجرایی رئیس‌جمهور بر اساس قوانین داخلی آمریکا.

با این حال، دیدگاه‌های حقوقی نهاد‌هایی مانند سازمان کشور‌های آمریکایی (OAS) یا گزارش‌های دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل (UNODC) نشان می‌دهد که این نوع استدلال‌ها، به‌ویژه هنگامی که ابعاد نظامی پیدا می‌کند، معمولا توان مشروعیت‌سازی بین‌المللی محدودی دارند. به همین دلیل، اقدام اخیر بیشتر در محدوده‌ای نامشخص میان حقوق بین‌الملل و امنیت قرار می‌گیرد که امکان بروز تنش را افزایش می‌دهد.

نقش انتخابات و تأثیر رأی لاتین‌تباران

تبیین اقدام آمریکا بدون توجه به زمینه سیاست داخلی این کشور کامل نیست. تجربه انتخابات ۲۰۰۸، ۲۰۱۲، ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ نشان می‌دهد که سیاستمداران آمریکایی، چه جمهوریخواه و چه دموکرات، معمولا در آستانه انتخابات با اتخاذ مواضع سختگیرانه علیه دولت‌های کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه تلاش می‌کنند رأی لاتین‌تباران مخالف این حکومت‌ها را به‌ویژه در ایالت کلیدی فلوریدا به‌سوی خود جلب کنند. علاوه‌بر این، چند عامل داخلی و نهادی در واشنگتن به تقویت سیاست سختگیرانه علیه ونزوئلا کمک می‌کنند:

•    کنگره اخیرا با تصویب قوانین و بیانیه‌ها، فشار بر دولت مادورو را تشدید کرده و بر استفاده از ابزار‌های اقتصادی و دیپلماتیک پافشاری می‌کند.
•    وزارت دفاع آمریکا با استناد به داده‌های فرماندهی جنوبی (SOUTHCOM) از افزایش فعالیت‌های فراملی و تهدیدات منطقه‌ای خبر داده است که بر ضرورت اقدامات پیشگیرانه تأکید می‌کند.
•    لابی‌های کوبایی–ونزوئلایی در واشنگتن، پیوندی آشکار میان سیاست خارجی سختگیرانه و منافع امنیت داخلی آمریکا ایجاد کرده و زمینه حمایت سیاسی و رسانه‌ای از اقدامات شدیدتر را فراهم می‌کنند.

در چنین فضایی، بسته تلقی‌کردن حریم هوایی، تنها بخشی از یک راهبرد چندوجهی به نظر می‌رسد که شامل فشار اقتصادی، تقویت بازدارندگی نظامی و محدودسازی حداکثری ظرفیت حرکت ونزوئلا در محیط منطقه‌ای است.

تحول بحران دوجانبه به رقابت ژئوپلیتیک گسترده

اقدام آمریکا در خلأ رخ نمی‌دهد و باید در چارچوب رقابت‌های رو به افزایش در کارائیب و آمریکای لاتین تحلیل شود.
•    کوبا نگران است که حضور نظامی آمریکا در منطقه، الگوی محاصره امنیتی دهه‌های گذشته را احیا کند.
•    کلمبیا و برزیل با وجود انتقاد از دولت مادورو، نسبت به هرگونه درگیری نظامی در مرز‌های خود محتاط‌اند؛ زیرا پیامد‌های آن می‌تواند به بی‌ثباتی مرزی و موج جدید مهاجرت منجر شود.
•    روسیه طی سال‌های اخیر همکاری‌های فنی و اطلاعاتی خود با ونزوئلا را تقویت کرده و احتمالا تلاش خواهد کرد هزینه اقدام نظامی آمریکا را افزایش دهد.
•    چین که یکی از بزرگ‌ترین طلبکاران ونزوئلاست، ثبات این کشور را برای امنیت انرژی و سرمایه‌گذاری‌های خود حیاتی می‌داند.
این آرایش، بحران را از سطح رویارویی «واشنگتن–کاراکاس» به سطح رقابت ژئوپلیتیکی بزرگ‌تر ارتقا می‌دهد؛ رقابتی که بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را ناگزیر به موضع‌گیری خواهد کرد.

پیامد‌های اقتصادی و شکنندگی داخلی ونزوئلا

بستن عملی فضای هوایی می‌تواند فشار داخلی بر ونزوئلا را به چند شکل تشدید کند: محدود شدن واردات کالا‌های حیاتی مانند قطعات صنعتی و تجهیزات پزشکی، کند شدن فعالیت‌های شرکت نفت ونزوئلا (PDVSA) به دلیل وابستگی به متخصصان و تجهیزات خارجی، کاهش خطوط پروازی منطقه‌ای و افزایش هزینه حمل‌ونقل، و محدود شدن سفر‌های دیپلماتیک که تحرک نخبگان سیاسی را کاهش می‌دهد.

در اقتصادی که بدهی خارجی سنگین، تورم مزمن و کاهش ظرفیت صنعتی ویژگی‌های آن است، هر محدودیت تازه در حوزه لجستیک می‌تواند نارضایتی اجتماعی را تشدید و شکاف در میان نخبگان امنیتی و سیاسی را فعال کند. این مجموعه محدودیت‌ها نشان می‌دهد که اقدام آمریکا می‌تواند ثبات داخلی ونزوئلا را به چالش بکشد.

سناریو‌های آینده ونزوئلا: فشار، مقاومت یا تنش محدود
در شرایط کنونی، سه مسیر احتمالی برای تحولات ونزوئلا قابل تصور است:

الف. تشدید فشار و فرسایش تدریجی قدرت مادورو
ترکیب محدودیت‌های هوایی، فشار اقتصادی و انزوای سیاسی می‌تواند شکاف‌های داخلی میان نخبگان قدرت را افزایش دهد و توان تصمیم‌گیری دولت مادورو را محدود کند. این مسیر، مشابه تجربه بولیوی (۲۰۱۹) و اکوادور (۲۰۰۰)، احتمال دارد نارضایتی اجتماعی را تشدید کرده و فشار برای تغییر سیاست‌ها یا سازگاری با الزامات بین‌المللی را افزایش دهد، بدون آن‌که لزوما به سقوط دولت منجر شود.

ب. مقاومت نسبی و مدیریت فشار
در این سناریو، مادورو با بهره‌گیری از حمایت کشور‌های هم‌سو مانند روسیه و چین، و استفاده از ظرفیت‌های داخلی، فشار‌های خارجی را مدیریت می‌کند. اقدامات دیپلماتیک و اقتصادی می‌تواند باعث کاهش اثرات محدودیت‌ها شود، خطوط پروازی و واردات کالا‌های حیاتی تا حدی حفظ شوند، و انسجام داخلی میان نخبگان سیاسی و امنیتی نسبتا پایدار بماند. این مسیر نشان می‌دهد که فشار خارجی می‌تواند محدودیت‌هایی ایجاد کند، اما دولت همچنان قادر به ادامه فعالیت و حفظ کنترل نسبی است.

ج. حادثه نظامی محدود یا بن‌بست مدیریت‌شده
تراکم نیرو‌های نظامی آمریکا و ونزوئلا احتمال بروز حادثه‌ای ناخواسته مانند رهگیری خطرناک یا نقض تصادفی حریم هوایی را افزایش می‌دهد. در صورت وقوع، این نوع حادثه می‌تواند به درگیری محدود علیه زیرساخت‌های دفاعی ونزوئلا منجر شود. همزمان، بازیگرانی مانند مکزیک، برزیل و اتحادیه اروپا ممکن است نقش میانجی‌گری در جهت کاهش تنش را ایفا کنند و وضعیت مشابه «مهار دوطرفه» کوبا ایجاد شود: پرتنش، اما بدون برخورد نظامی مستقیم و با امکان ادامه فعالیت دولت و کاهش اثرات فشار خارجی بر طولانی‌مدت.

بحران در حال گذار به یک مرحله ساختاری

تصمیم آمریکا برای بسته تلقی کردن حریم هوایی ونزوئلا را باید نقطه‌ای از یک روند گسترده‌تر دانست؛ روندی که هدف آن بازتعریف موازنه قدرت در کارائیب، افزایش فشار ساختاری بر دولت مادورو و ارسال پیام بازدارندگی به سایر بازیگران منطقه‌ای است.

این اقدام در هم‌نشینی با عوامل ژئوپلیتیکی، رقابت قدرت‌های خارجی، شکنندگی اقتصادی داخلی و فضای انتخاباتی آمریکا، یک بحران چندلایه را شکل داده است.

آینده این بحران بیش از آن‌که محصول تصمیم واشنگتن یا کاراکاس باشد، به نحوه مدیریت تنش از سوی بازیگران منطقه‌ای، میزان تاب‌آوری داخلی ونزوئلا و توان جلوگیری از خطای محاسباتی در محیطی با سطح تنش بالا بستگی خواهد داشت.