به گزارش شهرآرانیوز، در جهانی که برای کوچکترین مهارتها دوره و نقشه راه وجود دارد، پیچیدهترین پیوند انسانی یعنی ازدواج، همچنان بدون آموزش و آمادهسازی رها شده است. بسیاری از زوجها با سرمایهای به نام «عشق» وارد زندگی مشترک میشوند، اما در نخستین پیچهای مسیر، از اختلافهای شخصیتی تا فشارهای اقتصادی بدون مهارت، راهنمایی و قطبنما میمانند. گفتوگو با دکتر حسن حاجیپور، روانشناس بالینی و متخصص زوجدرمانی، نشان میدهد چگونه میتوان با یک مسیر علمی و مرحلهبهمرحله، احتمال شکست در روابط را کاهش داد.
ضرورت مشاوره پیش از ازدواج
بنیانهای علمی یک انتخاب آگاهانه
دکتر حاجیپور با تأکید بر اهمیت استحکام بنیانهای خانواده میگوید: هر فرد مجموعهای از نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی دارد و ارضای سالم این نیازها در چارچوب رابطه زوجی بهتر محقق میشود. بهگفته او، ارزیابیهای دقیقی که پیش از ازدواج انجام میشود، میتواند بسیاری از ازدواجهای نامتناسب را شناسایی کرده یا آگاهی لازم برای شروع یک زندگی سالم را فراهم کند. نتیجه هر دو حالت کاهش چشمگیر نرخ طلاق است، چراکه یکی از ریشههای اصلی طلاق، ازدواجهای ناسازگار و بدون شناخت کافی است.
پیمایش چرخههای زندگی
هنر مدیریت تعارضهای طبیعی
این روانشناس بالینی توضیح میدهد: زندگی مشترک مسیری خطی نیست، بلکه سفری چندمرحلهای است از آشنایی و نامزدی تا تشکیل خانواده، تولد فرزند، دوران مدرسه، نوجوانی و حتی ازدواج فرزندان. در این مسیر، دستکم هشت چرخه اصلی طی میشود و هر چرخه، تعارضها و مسائل خاص خود را دارد؛ تعارضهایی که یا ریشه در ویژگیهای فردی زوجین دارند، یا از نحوه ارتباط آنها ناشی میشوند، یا تحت فشار عوامل بیرونی مانند بیماری، مشکلات مالی یا بحرانهای شغلی شکل میگیرند.
او تأکید میکند: «مسئله اصلی، وقوع چالش نیست؛ نحوه مدیریت آن است.» زوجهای پخته، تعارض را طبیعی میدانند، در صورت نیاز کمک میگیرند و از چرخه عبور میکنند. اما اگر زوجین در یک مرحله متوقف بمانند، زمینه برای بحرانهای جدیتر—از اعتیاد و خیانت گرفته تا طلاق—ایجاد میشود. کیفیت عبور از هر مرحله نیز وابسته است به اینکه مرحله قبل چگونه مدیریت شده باشد.
یک بیراهه خطرناک
وقتی افراد غیرمتخصص وارد رابطه میشوند
دکتر حاجیپور تأکید میکند: «بازگو کردن مشکلات خصوصی برای دوستان و بستگان، یکی از خطرناکترین اشتباهات است. این افراد نه تخصص لازم دارند و نه بیطرف هستند؛ بنابراین اغلب بهجای حل مسئله، آن را پیچیدهتر میکنند.»
او همچنین نسبت به روانشناسی زرد در فضای مجازی هشدار میدهد: مقایسه ظاهر زندگی دیگران با باطن زندگی خود، و پیروی از توصیههای غیرعلمی افراد ناشناخته، به یکی از عوامل فروپاشی روابط تبدیل شده است.
آخرین حلقه نجات
ضرورت مداخله علمی پیش از طلاق
به گفته این متخصص، در مرحله بحران—زمانی که رابطه به مرز فروپاشی رسیده—باید پیش از ورود به فرآیندهای حقوقی یا دخالت خانوادهها، خدمات روانشناختی که توسط متخصصان ارائه میشود دریافت شود.
او میافزاید: «بر اساس تجربیات بالینی، بیش از یکسوم افرادی که طلاق میگیرند، پس از مدتی پشیمان میشوند. بسیاری از آنها در ازدواج دوم با چالشهای مشابه روبهرو میشوند و درمییابند که با مدیریت صحیح، ازدواج نخست قابل حفظ بود.»
دکتر حاجیپور قانون «مشاوره اجباری پیش از طلاق» را اقدامی مؤثر میداند و معتقد است این مداخله زودهنگام، میتواند از بخشی از آسیبهای اجتماعی جلوگیری کند.
یک پیوستار مراقبتی برای تحکیم خانواده
او در جمعبندی تأکید میکند: کاهش نرخ طلاق تنها زمانی ممکن است که یک پیوستار کامل مراقبتی اجرا شود—از پیشگیری اولیه با آموزش عمومی و آگاهیبخشی، تا آموزش مهارتهای زندگی در طول مسیر ازدواج، و نهایتاً مداخلات تخصصی در زمان بحران. بدون این زنجیره، روند صعودی طلاق ادامه خواهد داشت.
پیام پایانی او روشن است:برای تبدیل علاقه اولیه به رابطهای پایدار، باید روی مهارت سرمایهگذاری کرد و از متخصصان واقعی کمک گرفت؛ نه افراد غیرمتخصص و مروجان روانشناسی زرد.