روشنک امیرزاده هروی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: شکسته نستعلیق یکی از زیباترین و پویاترین خطوط ایرانی است که از دل خط نستعلیق بیرون آمده و گاهی به اختصار «شکسته» هم خوانده میشود. این خط در اواخر دوره صفویه حدود قرن ۱۱ هجری توسط محمد شفیع هراتی ملقب به شفیعا ابداع شد و بعدها توسط درویش عبدالمجید طالقانی به اوج کمال و لطافت خود رسیده است.
وی ادامه داد: در آثار من، چند محور اصلی و تکرارشونده وجود دارد؛ اشعار شاعرانی چون حافظ، سعدی، مولانا، باباطاهر، خیام، عبید زاکانی، صائب تبریزی، هاتف اصفهانی، کلیم کاشانی و بهویژه اشعار عاشقانه و غزلهای روان. همچنین موضوعاتی چون عشق (عرفانی و زمینی)، عرفان، حکمت، نصیحت، شوخطبعی و طنز لطیف. به همین دلیل است که شکستهنستعلیق را «خط عاشقان و دلدادگان» هم مینامند. خطی سرشار از حس رقص و آهنگ که حروف در آن مثل موجهای رقصندهاند، پر از پیچ و خم و حرکت، گویی کلمات در حال دویدن، پریدن یا چرخیدن هستند. این خط، «موسیقیِ روی کاغذ» و «رقص حروف» نامیده شدهاست و واقعاً هم همین حس را منتقل میکند.
سفر به خلوتهایی عارفانه با خط شکسته نستعلیق
امیرزاده هروی درباره ویژگیهای این خط، مطرح کرد: مخاطب در برابر شکستهنستعلیق احساس میکند یک دل عاشق و بیقرار دارد با قلمش درد دل میکند، نه یک کاتب رسمی که قانونمند مینویسد. انگار کسی کنار گوش زمزمه میکند یا نامه عاشقانهای را با دستخط شتابزده و پراحساس نوشتهاست. همچنین احساس سبکی و رهایی، برخلاف نستعلیق که سنگین و باوقار است در آن دیده میشود. این خط بسیار سبکبال، بازیگوش و گاهی حتی شوخطبع به نظر میرسد. گاه آنقدر نرم و روان است که انگار با نفس کشیده شدهاست. حروف گاهی آنقدر باریک میشوند که در حال گسستن به نظر میرسند. همچنین فضای عاشقانه عارفانه آثار حتی اگر متن یک بیت ساده باشد، مخاطب را به خلوتهای عارفانه میبرد.
او با اشاره به چگونگی انتخاب مسیر خوشنویسی خود، اظهار کرد: از بین همه خطوط ممکن، عاشق شکستهنستعلیق شدم و این کاملاً شخصی و احساسی بود. این سبک، رواننویسترین خط ایرانی، سریع، بیپروا، عمیقاً احساسی، کمی شکسته و زخمی است. آزادی مطلق در ترکیب و شکل حروف که اگر ذرهای کنترل درونی نداشته باشید، خروجی کار را به خطخطیهای بیمعنی تبدیل میکند.
این هنرمند مشهدی، ادامه داد: کشیدگیها، دورها، پیچشها و سکوتهای بین حروف مثل نتهای موسیقیاند. یک سطر خوبِ شکسته را اگر با چشم دنبال کنی، انگار به یک قطعه موسیقی بیکلام گوش میدهی، گاهی تند و عصبی، گاهی آهسته و عاشقانه. این ریتم باعث میشود خواندنش هم لذتبخش باشد حتی اگر متن را نفهمی. اما خلق این ریتم نیاز به گوش فوقالعاده حساس دارد، یک میلیمتر جابهجایی، کل آهنگ را خراب میکند!

امیرزاده هروی با بیان اینکه قابلیت بیان احساسات شدید از جمله ویژگیهای سبک شکسته نستعلیق است، مطرح کرد: این تنها خطی است که میتواند روی کاغذ، گریه کند، عصبانی شود، عاشق باشد و یا دیوانه شود. نستعلیق باوقار است، نسخ و ثلث مقدس و رسمیاند اما شکسته، عریان و بیپروا است. وقتی درویش عبدالمجید مینویسد «دلبرا یک ساعت بی تو صد سال است» انگار واقعاً در حال ناله کردن است. این قدرت بیان عاطفی، چیزی است که هیچ خط دیگری ندارد.
وی با تاکید به اینکه شکسته نستعلیق هم خواناترین و هم ناخواناترین خط است، خاطرنشان کرد: برای کسی که یادگرفته، این خط از چاپی هم راحتتر خوانده میشود،زیرا حروف به هم وصلاند و چشم لغزش دارد اما برای کسی که نمیداند کاملاً رمزآلود و غیرقابل فهم است. این پارادوکس خودش یک زیبایی مضاعف میآفریند، خطی که هم عمومی و هم کاملاً خصوصی است. من گاهی حروف را آنقدر در هم میپیچانم که فقط کسی که واقعاً عاشق شکسته است میتواند بخواند. این کار من قرار نیست برای همه قابل فهم باشد؛ قرار است برای همفکرها و همدردها عیان شود.
«تکنیک» و «حالت»؛ دو مولفه مهم یک شکسته نستعلیق درجه یک
این خوشنویس مشهدی ادامه داد: برای نوشتن شکسته نستعلیق درجه یک، فقط تکنیک کافی نیست بلکه باید «حالت» داشته باشی. بیشتر استادان بزرگ شکسته، یا عارف بودند یا عاشقِ سینهچاک و یا هر دو. خطشان از عمق یک تنهایی بیرون میآمد. این باعث میشود شکسته هیچوقت «تولیدی» نشود چراکه نمیشود مثل نستعلیقِ تابلوهای تبلیغاتی، ماشینی و بیروح نوشت.

او افزود: در سیاهمشق شکسته، خوشنویس باید همزمان به چهار جهت کاغذ بنویسد، حروف را روی هم بیندازد، فضاهای سفید را مثل جواهر طراحی کند و در عین حال کل کار خوانا و موزون بماند. این کار مثل حل کردن یک پازل چهاربعدی در حال حرکت است. کمتر هنری اینقدر پیچیدگی فضایی دارد. شکستهنستعلیق، خطِ «آزادی در بند» است. آزادترین خطِ جهان است اما فقط در دست کسی زیبا میشود که خودش را کاملاً تسلیم قلم کردهباشد. به همین دلیل هم جاودانهاست. هر بار که یک سیاهمشق خوبِ شکسته میبینم، احساس میکنم دارم روح یک انسان چند قرن پیش را لمس میکنم که هنوز دارد روی کاغذ نفس میکشد؛ این چیزی است که هیچ خط دیگری نمیتواند به من بدهد.
لزوم توجه به متن و محتوا در زیبایی و اثرگذاری بیشتر شکستهنستعلیق
امیرزاده هروی درباره روند خلق آثار خود، توضیح داد: ابتدا متن را انتخاب میکنم. معمولاً شعرهای خیلی عمیقاً عارفانه یا تلخ و گاهی شعرهای معاصر یا حتی نوشتههای خودم. متن باید «درد» داشتهباشد، شکسته با متن سطحی زیبا نمیشود. سپس حال و هوای خودم را در یک «حالت» خاص قرار میدهم ، گاهی عصبی، گاهی عاشق و گاهی کاملاً خالی و تهی. این حالت روی ریتم، ضخامت قلم، طول کشیدهها و حتی رنگ جوهر تأثیر مستقیم میگذارد. در ادامه به طراحی اولیه در ذهن میرسیم که
کل ترکیب را یک دفعه در ذهنم میبینم، اینکه کجا خالی بماند، کجا پر شود، کدام کلمه چهار جهت کاغذ را اشغال کند، کجا یک حرف کوچک تنها وسط یک خلأ بایستد و در نهایت چندین بار تمرین میکنم تا تغییر زاویه، ضخامت، فاصله، ادغام حروف را به بهترین شکل ممکن بنویسم و دستم گرم شود.
وی ادامه داد: پس از آن به تنظیم دستی نهایی میرسیم که در این مرحله مثل یک خوشنویس واقعی وارد میشوم، تکتک حروف را جابهجا میکنم، کشیدهها را بلندتر یا کوتاهتر میکنم، جوهر را غلیظتر یا رقیقتر کرده و تا جایی که حس کنم «این کار دیگر نفس میکشد»، ادامه میدهم. اگر بعد از ساعتها کار هنوز حس کنم روح ندارد، از صفر شروع میکنم. در آخر همیشه با یک امضای خیلی کوچک و کشیده کار را تمام میکنم. انگار میگویم، این مالِ من است حتی اگر هیچکس نفهمد. تمامی آثار من، اهمیت احساسی یکسانی برایم دارند و مثل فرزندانم هستند.

این خوشنویس مشهدی درباره جایگاه خوشنویسی امروز در استان خراسان رضوی و چالشهای آن، اظهار کرد: خراسان رضوی سابقه تاریخی عمیقی از بایسنغر و سلطانعلی مشهدی تا به امروز دارد و هنوز هم استادان درجه یک زیادی از جمله محمدعلی فراستی، حسین خیامی، علیرضا کدخدایی در آن به هنرآفرینی مشغول هستند. در نستعلیق، مشهد کاملاً در سطح تهران و اصفهان است، اما در شکستهنستعلیق، مشهد استادان خیلی مطرح و صاحبسبک کمتری نسبت به تهران دارد و تهران هنوز قطب این سبک با حضور استادانی چون عطارچیان، کابلی، مشعشعی و غیره است.
او درباره نقش مشکلات زیرساختی و محدودیتهای بودجه در فضای هنری مشهد، گفت: مجتمع فرهنگی هنری امام رضا (ع) قبلاً بهطور کامل در اختیار انجمن بود، اما امروز بخشهایی از آن گرفته شده و کلاسها پراکنده شده است. بدین ترتیب علاقهمندان به خوشنویسی گاهی حتی نمیدانند که برای آموزش باید کجا بروند. بودجه برای شرکت در نمایشگاههای بزرگ، سفرهای آموزشی و اردوهایی با همراهی استادان نیز کم است. خوشنویسها نجیبترین و کمدرآمدترین هنرمندان هستند. فروش اثر سخت است و بازار بیشتر به نقاشیخط و کارهای تجاری گرایش دارد.
فضای معنوی مشهد و تقاضا برای خوشنویسی قرآنی و مذهبی
وی درباره نسل جدید و رقابت خطوط سنتی با هنرهای دیجیتال، مطرح کرد: جوانها کمتر سراغ قلم و دوات میآیند. اینستاگرام و فتوشاپ جایگزین این ابزارها و خیلی از ادوات هنری دیگر شدهاست. این در حالی است که در مشهد به دلیل وجود فضای مذهبی و زائرپذیر بودن، هنوز تقاضا برای تابلوهای قرآنی و مذهبی هست. البته باید اشاره کنم که برای سیاهمشقهای عمیق و هنری، مخاطب همچنان محدود است.
امیرزاده هروی با اشاره به کمبود استادان تخصصی برای تدریس برخی خطوط، خاطرنشان کرد: مخصوصاً در شکستهنستعلیق، تعداد این استادان ممتاز کم است؛ برخلاف تهران که چند نسل پشت سر هم از این استادان را در اختیار دارد. همچنین بیشتر جشنوارههای ملی، دوسالانهها و فرصتهای بینالمللی از تهران مدیریت میشود و استانها، حتی استانی با ظرفیتهای بالا مثل خراسان رضوی، گاهی دیده نمیشوند.
روح خوشنویسی خراسان با قلم و شکستگی عجین شده است
این هنرمند مشهدی با تاکید به اینکه انجمن خوشنویسی مشهد بسیار فعال و پرتلاش است، افزود: اگر حمایت استانداری و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی بیشتر شود «که اخیراً قولهایی هم دادهاند»، این شهر میتواند بار دیگر به یکی از قطبهای اصلی شکسته نستعلیق کشور تبدیل شود؛ چراکه هم استعداد و هم سابقهاش را دارد. امروز خوشنویسی مشهد، زنده و قوی است اما برای تبدیل شدن به «بیرقیب» نیاز به بودجه بیشتر، فضای اختصاصی و توجه ویژه به شکستهنستعلیق دارد. من به این رشد امیدوارم؛ چراکه روح خوشنویسی خراسان با قلم و شکستگی به شکل عجیبی، عجین است.
انتهای پیام