خبرآنلاین - رسول سلیمی: رحمانالله لکنوال، جوان افغانستانیای که چهار سال پیش تحت برنامه «عملیات استقبال متحدان» دولت بایدن وارد آمریکا شده و به تازگی در آوریل ۲۰۲۵ موفق به دریافت پناهندگی شده بود، با اسلحهای گرم به سوی دو عضو گارد ملی آتش گشود. حاصل این حمله، مرگ سرباز ۲۰ ساله، سارا بکستروم، و زخمی شدن شدید استاف سرجنت ۲۴ ساله، اندرو ولف بود. رویترز در گزارش خود در ۲۷ نوامبر تأکید کرد که لکنوال سابقه همکاری با سازمان سیا علیه طالبان را در کارنامه داشت، اما انگیزه دقیق او از این اقدام خشونتبار هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بلافاصله پس از حادثه، این عمل را محکوم و آن را یک «حمله تروریستی» خواند. او در بیانیهای صریح اعلام کرد: «وقت آن است که وضعیت تمام افغانهایی که تحت دولت ضعیف بایدن وارد کشور شدند، بازبینی شود.» این سخنان، آغازی بر اعلام مجموعهای از سیاستهای جدید مهاجرتی بود که عملاً مسیر مهاجرت به آمریکا را برای پناهجویان، به ویژه از کشورهای موسوم به پرخطر، مسدود میکرد. این تصمیمات در بستری اتخاذ شد که دولت ترامپ با احیای ممنوعیتهای سفر از چندین کشور عمدتاً مسلماننشین، مسیر سختگیرانه خود را آغاز کرده بود.
حادثه تیراندازی واشنگتن و پاسخ سریع دولت ترامپ به آن، امواج تأثیر خود را در چهار محور اصلی و به هم پیوسته گسترده است. نخست، جزئیات خود حادثه و هویت متهم است که در مرکز این طوفان قرار دارد. پیشینه لکنوال به عنوان یک مهاجر تحت حمایت برنامه ویژه، همکار سابق سیا، و تازهواردی که موفق به دریافت پناهندگی شده، تمامی فرضیات قبلی درباره فرآیندهای غربالگری امنیتی را زیر سؤال برده است. دوم، سیاست جدید مهاجرتی ترامپ است که فراتر از یک واکنش مقطعی، به نظر میرسد نقشه راهی برای تحول اساسی در سیستم پناهندگی آمریکا ترسیم میکند. تصمیم به توقف صدور تصمیمات پناهندگی و بازنگری در وضعیت دهها هزار افغان، میتواند سرنوشت میلیونها متقاضی دیگر را نیز تحت تأثیر قرار دهد.
سوم، واکنشهای افکار عمومی و بازیگران سیاسی است که این حادثه را به میدانی برای تقابل گفتمانی تبدیل کرده است. از یک سو، ترامپ و متحدانش با برچسب زدن «تروریستی» به این عمل، پایگاه حامیان خود را بسیج و خواستار سختگیری بیشتر شدهاند. از سوی دیگر، نگرانیهایی درباره دامن زده شدن به اسلامهراسی و تنفر نژادی مطرح است. و چهارم، پیامدهای ژئوپلیتیک و امنیت ملی است که روابط آمریکا با افغانستان، همکاریهای امنیتی منطقهای و تصویر جهانی این کشور به عنوان پناهگاه امن را تحت الشعاع قرار داده است. این چهار محور در کنار هم، تصویری از یک آمریکای عمیقاً تقسیمشده و درگیر مسائل هویتی و امنیتی ترسیم میکنند.
جزئیات تیراندازی: معمای یک همکار سابق سیا
رحمانالله لکنوال، تبعه افغانستانی که گزارش رویترز در ۲۷ نوامبر سن او را ۲۹ سال اعلام کرد، در منطقهای امنیتی و حساس اقدام به تیراندازی کرد. قربانیان، دو عضو گارد ملی بودند که بخشی از مأموریت افزایش یافته این نیرو برای مقابله با جرائم در پایتخت، تحت دستور مستقیم ترامپ، محسوب میشدند. سرباز سارا بکستروم، تنها ۲۰ سال داشت و اندرو ولف، ۲۴ ساله، که هر دو از اعضای تازهکار این واحد بودند.
پیشینه لکنوال، لایههای پیچیدهای به این تراژدی افزوده است. بر اساس گزارشهای نیویورکتایمز و تأیید مقامات افبیآی، او در افغانستان با سازمان سیا به عنوان مترجم و همکار محلی همکاری داشته است. این همکاری، بلیط ورود او به آمریکا تحت برنامه «عملیات استقبال متحدان» در سال ۲۰۲۱ بود. برنامهای که با شتاب و تحت فشار حوادث سقوط کابل اجرا شد و نقدهایی درباره ضعف غربالگری امنیتی متقاضیان به همراه داشت. لکنوال موفق شده بود در آوریل ۲۰۲۵، یعنی تنها هفت ماه قبل از حادثه، وضعیت پناهندگی خود را دریافت کند. این موفقیت در حالی بود که طبق دادههای دانشگاه سیراکیوز، بیش از ۲.۲ میلیون پرونده پناهندگی دیگر در صف انتظار تصمیمگیری بودند.
انگیزه لکنوال همچنان بزرگترین معما است. آیا این عمل، نتیجه ناامیدی از روند ادغام در جامعه آمریکا بود؟ آیا نشانهای از رادیکالیزه شدن پس از ورود بود؟ یا عوامل شخصی و روانی دیگری در کار بودند؟ صرف نظر از انگیزه، این حادثه به شکلی اجتنابناپذیر، تمام تمرکز را به سمت سیستم مهاجرتی و پناهندگی آمریکا معطوف کرد. پرسشی که در اذهان عمومی و رسانهها طنینانداز شد این بود: چگونه فردی با چنین پیشینهای توانسته نه تنها وارد کشور شود، بلکه از تمام مراحل غربالگری عبور کرده و به اسلحه گرم دسترسی پیدا کند؟ این پرسش، مشروعیت و کارایی کل سیستم را هدف قرار داد.
سیاست جدید ترامپ: از واکنش تا تحول ساختاری
اما واکنش دولت دونالد ترامپ به این حادثه، سریع، قاطع و در راستای گفتمان انتخاباتی او بود. ترامپ در همان روز حادثه، این عمل را یک «حمله تروریستی» نامید و بلافاصله آن را به سیاستهای مهاجرتی «سست و خطرناک» دولت بایدن مرتبط ساخت. اما این تنها به سطح شعار محدود نماند. در روزهای پس از حادثه، یک بسته سیاستی جدید و گسترده رونمایی شد که هدف آن، به گفته نیویورکتایمز، «بستن کامل شکافهای امنیتی در سیستم مهاجرت» بود.
مهمترین بخش این بسته، دو اقدام کلیدی بود: اول، توقف فوری تمامی تصمیمگیریهای مربوط به درخواستهای پناهندگی توسط اداره خدمات شهروندی و مهاجرت آمریکا. این توقف که به گفته پیبیاس نیوز «تا زمان بازنگری کامل فرآیندها» ادامه خواهد داشت، عملاً زندگی میلیونها نفر را در ابهام و انتظار رها میکند. دوم، بازنگری امنیتی در وضعیت حدود ۷۶ هزار تبعه افغان که پس از سال ۲۰۲۱ وارد خاک آمریکا شدهاند. این اقدام بیسابقه، حتی کسانی که موفق به دریافت اقامت دائم شدهاند را نیز شامل میشود و ترس از اخراج دستهجمعی را در این جامعه ایجاد کرده است.
علاوه بر این، وزارت امور خارجه آمریکا صدور ویزا برای شهروندان افغانستانی را به حالت تعلیق درآورد و فهرست کشورهای تحت «ممنوعیت سفر» مورد بازنگری قرار گرفت. ترامپ در سخنرانیهای خود از مفهومی به نام «مهاجرتزدایی» سخن گفت که به معنای تسهیل فرآیند اخراج مهاجرانی است که مرتکب جرائم شدهاند. پیش از این نیز هشدار داده شده بود که این سیاستها میتواند به مهاجران قانونی که سالها در آمریکا زندگی کردهاند نیز گسترش یابد. به نظر میرسد ترامپ از این حادثه به عنوان «لحظه چراغ سبز» برای اجرای برنامههای رادیکال مهاجرتی خود استفاده کرده است؛ برنامههایی که پیش از این با موانع قانونی و اجتماعی مواجه بودند، اما اکنون در سایه ترس و خشم عمومی، مجال ظهور یافتهاند.
واکنشهای عمومی: قطبیسازی، ترس و سیاست هویت
حادثه واشنگتن، مانند سنگی که در برکه سیاست آمریکا افتاد، امواجی گسترده ایجاد کرد و عمق شکافهای جامعه این کشور را آشکار ساخت. خانواده سارا بکستروم در بیانیهای تلخ اعلام کردند: «دعا میکنیم این تراژدی تکرار نشود.»
دونالد ترامپ و متحدان محافظهکارش، از این حادثه به عنوان دلیلی محکم برای توجیه گفتمان ضد مهاجرتی خود استفاده کردند. ترامپ در سخنرانیهایش بارها بر عبارت «بازنگری در مورد همه افغانها» تأکید کرد. سناتور مارکو روبیو در پست پرطرفدار خود در شبکه ایکس نوشت: «زمان ممنوعیت موقت از افغانستان فرارسیده است.» این گفتمان، پایگاه سنتی حامیان ترامپ را بسیج کرد.آنچنان که نظرسنجی مرکز پیو در نوامبر ۲۰۲۵ نشان میدهد که حدود ۵۵ درصد از جمهوریخواهان از سیاستهای مهاجرتی سختگیرانهتر حمایت میکنند و این حادثه بر شدت این احساس افزوده است.
در سوی دیگر، نگرانیهای جدی درباره دامن زده شدن به اسلامهراسی و تبعیض نژادی مطرح شد. گروههای مدافع حقوق مهاجران و اقلیتهای مذهبی هشدار دادند که کلیسازی و نسبت دادن اقدام یک فرد به کل یک جامعه یا دین، ظلمی بزرگ و خطرناک است. آنها اشاره کردند که بسیاری از افغانهای مقیم آمریکا، همانند لکنوال سابقاً، همکاران وفادار آمریکا در جنگ علیه طالبان بودهاند و اکنون خود را قربانی جو روانی ایجاد شده میبینند. اندیشکده بروکینگز نیز در تحلیلی هشدار داد که این رویداد میتواند به افزایش موارد تبعیض و آزار و اذیت علیه مسلمانان و مهاجران افغان در آمریکا بینجامد. رسانههای جریان اصلی مانند سیانان سعی کردند با تمرکز بر پیشینه پیچیده لکنوال (همکاری با سیا) از سادهانگاری پرهیز کنند، اما رسانههای محافظهکار مانند فاکس نیوز، بر جنبه «مهاجر غیرقانونی» و «تهدید امنیتی» تأکید داشتند. این تقابل رسانهای، خود بازتابی از قطبیسازی عمیق جامعه آمریکاست.
پیامدهای ژئوپلیتیکی: اعتبار، امنیت و روابط بینالملل
در همین راستا تیراندازی واشنگتن و تبعات سیاستی آن، دامنه تأثیر خود را از مرزهای داخلی آمریکا فراتر برده و وارد عرصه پیچیده روابط بینالملل و امنیت ملی شده است. مهمترین تأثیر مستقیم، بر روابط با افغانستان تحت حکومت طالبان است. دولت طالبان، اگرچه به طور رسمی مسؤولیتی نپذیرفته، اما این حادثه را نتیجه «سیاستهای اشغالگرانه گذشته آمریکا» خوانده است. بازنگری گسترده در وضعیت افغانهای مقیم آمریکا و تهدید به اخراج، میتواند به ابزاری برای فشار سیاسی طالبان تبدیل شود. آنها ممکن است از این موضوع برای تحریک افکار عمومی در داخل افغانستان و تصویرکردن آمریکا به عنوان متحدی غیرقابل اعتماد استفاده کنند.
از منظر همکاریهای امنیتی منطقهای، این حادثه ضربهای به اعتبار برنامههای همکاری با متحدان محلی است. برنامههایی مانند «عملیات استقبال متحدان» مبتنی بر این وعده بود که به همکاران محلی آمریکا در جنگهایی مانند افغانستان و عراق پناهگاهی امن داده میشود. اگر افرادی مانند لکنوال که تحت این برنامه وارد شدهاند، به عنوان تهدید امنیتی شناخته شوند، اعتماد سایر متحدان بالقوه آمریکا در نقاط بحرانی جهان برای همکاریهای آینده به شدت کاهش خواهد یافت.
در سطح تصویر جهانی نیز، چرخش به سمت سیاستهای مبتنی بر انزوا و محدودیت، فضای رهبری را برای رقبایی مانند چین یا اتحادیه اروپا باز میکند تا خود را گزینههای جذابتری برای متحدان بالقوه نشان دهند.
در مجموع، حادثه تراژیک تیراندازی در واشنگتن دیسی و پاسخ گسترده سیاسی به آن، پرده از یک بحران چندبعدی در آمریکای معاصر برداشت؛ بحرانی که در تقاطع امنیت داخلی، هویت ملی، عدالت مهاجرتی و جایگاه جهانی این کشور قرار دارد. این رویداد تنها یک جنایت فردی نبود، بلکه به نماد و بهانهای برای تشدید جنگهای فرهنگی و سیاسی داخلی و بازتعریف رابطه آمریکا با جهان خارج تبدیل شد.
درس اصلی این حادثه شاید پارادوکس امنیت در عصر مهاجرت باشد: چگونه میتوان جامعهای باز و پذیرا داشت، در حالی که از شهروندان خود در برابر تهدیدات بالقوه محافظت کرد؟ پاسخ دولت ترامپ، متمایل به قطب «امنیت سخت» و «مرزهای بسته» بوده است. اما راهکارهای پایدارتر ممکن است در اصلاحات هوشمند و نه تعلیق کلی نهفته باشد.
پیشبینی میشود در ماههای آینده، دادگاه لکنوال به کانون توجه رسانهها تبدیل شود و احکام صادره تأثیر شدیدی بر گفتمان عمومی خواهد داشت. در عرصه سیاست، این موضوع به یکی از محورهای اصلی رقابتهای کنگره و انتخابات میانی ۲۰۲۶ تبدیل خواهد شد.
۲۱۳/۴۲