شناسهٔ خبر: 76120960 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

دینداری به‌سبک اردستانی؛ نقد یک قرائت نرم اما انحراف‌زا

بنا بر روایات اسلامی، دیدگاه سلیمانی اردستانی که «نیت خوب کفایت می‌کند و بحث تَبَری و تولّای آن مهم نیست»، یک توجیه نرم و سست برای فرار از مسئولیت اصلی ایمان است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: در منظومه‌ی فکری تشیع، دو اصل تولّا (دوستی و پیروی از اولیاء الهی) و تبرّا (بیزاری جستن از دشمنان آنان) نه صرفاً عملی اخلاقی، بلکه یک اصل بنیادین اعتقادی و معیار سنجش میزان دینداری معرفی شده‌اند. این دو مفهوم که از شاخه‌های عملی اصل امامت و ولایت به‌شمار می‌روند، هویت شیعی را از دیگر فِرَق اسلامی متمایز می‌کنند. نادیده انگاشتن یکی از این دو رکن، همواره مورد نقد جدی متفکران دینی بوده است، زیرا دینداری کامل بدون اعلام موضع شفاف در برابر حق و باطل، ناقص تلقی می‌شود.

اخیراً، دیدگاهی مطرح شده است که اظهار می‌دارد حتی شهادت شخصیت‌های محوری مانند حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام یا حضرت پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله، در جایگاه و میزان دینداری فردی تأثیری ندارد و این شخصیت‌ها همچنان الگو باقی می‌مانند. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی در بخشی از مناظره‌ی جنجالی خود با حامد کاشانی گفت: «چه حضرت زهرا به شهادت رسیده باشد و چه نرسیده باشد، در مقام ایشان و دینداری من اثری ندارد. حضرت زهرا الگو و اسوه و هادی و راهنماست. پیامبر اسلام چه به شهادت رسیده باشد و چه نرسیده باشد، در من تأثیری ندارد و تفاوتی ندارد.»

این دیدگاه که «نیت خوب کفایت می‌کند و اصلاً بحث تَبَرّی و تولّای آن مهم نیست»، یک توجیه نرم و سست برای فرار از مسئولیت اصلی ایمان است. اگر نیت خوب تنها معیار باشد، یعنی شما حاضرید در خفا خوب باشید اما در عمل، از موضع‌گیری شفاف در برابر حق و باطل شانه خالی کنید، این یک انفعال خطرناک است؛ چون تولی و تبری، صرفاً یک سری شعار یا عمل نمایشی نیستند، بلکه ستون فقرات تعریف هویتی یک مؤمن هستند. نیت خوب بدون اعلام موضع عملی و شفافیت در دوستی و دشمنی (در مسیر حق)، عملاً به بی‌تفاوتی مصلحت‌اندیشانه تبدیل می‌شود و در نهایت، اعتقاد شما را از یک مبنای محکم به یک احساس مبهم و محافظه‌کارانه تقلیل می‌دهد که در برابر جریان‌های فکری و عملی باطل، هیچ مقاومتی نخواهد داشت.

باید گفت اگرچه جایگاه اسوه‌ بودن ایشان همیشگی است، اما این نادیده گرفتن وجه مبارزاتی و مظلومیت تاریخی آنان، با روح دینداری فعال که مبتنی بر دفاع از حق است، در تضاد قرار می‌گیرد. شهادت، اوج مظلومیت و محکومیت ظالم است و تبری کردن از قاتل، بخشی از دفاع از مظلوم محسوب می‌شود.

یکی از مستندات محکم برای ضرورت تبری، کلام نورانی حضرت امام علی‌بن موسی الرضا علیهما السّلام است که فرموده‌اند: «کمال دین، ولایت ما و برائت از دشمنان ماست؛‌ کَمَالُ‏ الدِّینِ‏ وَلَایَتُنَا وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ عَدُوِّنَا.» (بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‏27، ص58) این حدیث به‌روشنی نشان می‌دهد که دینداری شیعه، یک مسیر دوطرفه است: پیوند با حق (تولی) و قطع رابطه با باطل (تبری). بدون بُعد دوم، پیوند اول به پایداری کافی نخواهد بود و در زمان فتنه‌ها، مرز میان دوست و دشمن مخدوش می‌شود.

از دیگر سو سیره‌ی حضرات ائمه معصومین علیهم السّلام، همواره بر ضرورت عمل به تمام ارکان دین با پیوست تولّا و تبرّا تأکید داشته است. حضرت امام موسی‌بن جعفر کاظم علیهما السّلام در توصیف شیعیان واقعی می‌فرمایند: «شیعیان ما کسانی هستند که نماز را برپا می‌دارند… و ولایت اهل‌بیت را دارند و از دشمنانشان تَبرّی و بیزاری می‌جویند؛ شِیعَتُنَا اَلَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَ یؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَ یحِجُّونَ الْبَیتَ الْحَرَامَ وَ یصُومُونَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ یوَالُونَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یتَبرَّؤُنَ مِن أَعدائِهِم.»، این روایت، تبری را کنار ارکان عملی اسلام چون نماز، زکات و روزه قرار می‌دهد و آن را یک عنصر فعال در تعریف هویت شیعه می‌داند. (صفات الشیعة، ص4)

اهمیت تبری در دوران غیبت حضرت امام مهدی صاحب‌الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف دوچندان می‌شود؛ زمانی که حفظ پیوند با اهل‌بیت نیازمند تلاش بیشتری است. امام کاظم علیه السّلام در این زمینه می‌فرمایند: «خوشا به حال شیعیان ما در زمان غیبت قائم ما که به ریسمان ما تمسّک جسته‌اند و بر موالات ما و بیزاری از دشمنان ما ثابت‌قدم مانده‌اند؛ طُوبی لِشیعَتِنا المُتَمَسِّکینَ بِحَبلِنا فِی غَیبَةِ قائِمِنا، الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَ البَراءَةِ مِن أَعدائِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم.» این ثبات قدم، نشان‌دهنده آن است که حفظ این بیزاری فعال، آزمونی حیاتی در دوران غیبت است. (کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص361)

سنت عملی خاندان رسالت نیز گواه دیگری بر این مدعاست، حضرت امام جعفربن محمّد الصادق علیهما السّلام می‌فرمایند: «ما جماعت بنی‌هاشم بزرگان و کوچک‌های خود را امر می‌کنیم به دشنام دادن و لعن و بیزاری جستن از آنها؛ نَحْنُ مَعَاشِرَ بَنِی‌هَاشِمٍ نَأْمُرُ کِبَارَنَا وَ صِغَارَنَا بِسَبِّهِمَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمَا.» (رجال الکشی ـ إختیار معرفة الرجال، ص207) این امر به بزرگان و صغار نشان می‌دهد که تبری یک آموزه پنهان یا انتخابی نیست، بلکه یک سنت جاری و ساری در تربیت دینی است که باید از نسل‌ها منتقل شود.

شهادت‌ها، به‌ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها که در روایات، تجسم مظلومیت پس از پیامبر اسلام است، صرفاً یک واقعه تاریخی نیستند، بلکه نمایش تقابل حق و باطل در هر زمان‌اند. اگر شهادت را از دینداری جدا کنیم، در واقع وجه جهادی و مبارزاتی اسلام را کمرنگ کرده و آن را به یک ساحت صرفاً فردی و شخصی تقلیل داده‌ایم، بنابراین، نقد جدی بر تفکری که تأثیر شهادت را در دینداری فردی صفر می‌داند، در این نکته نهفته است که این دیدگاه، بُعد اجتماعی و موضع‌گیری اعتقادی مبتنی بر تبری را نادیده می‌گیرد. دینداری کامل، همان طور که ائمه تأکید فرموده‌اند، نیازمند تمسک به ریسمان ولایت و قطع رابطه با هر عاملی است که در طول تاریخ، موجب انحراف از مسیر حق شده است.

تولا و تبرا، سنگ محک شناخت حق از باطل در هر دوران است. دفاع از جایگاه مظلومیت اهل‌بیت با بیزاری جستن از ستمگران، عین دینداری است و نادیده گرفتن این مظلومیت، تأیید ناخواسته ستم تاریخی محسوب می‌شود. گزارش‌های خبری باید این پیوند ناگسستنی میان تبعیت اعتقادی و موضع‌گیری عملی را برای مخاطبان تبیین کنند تا درک درستی از کمال دین در سایه ولایت و برائت حاصل شود.

انتهای پیام/+