طرفداری | هفته 14 لیگ برتر انگلیس پر از اتفاقهای جالب بود؛ ارلینگ هالند به صدمین گلش در لیگ برتر انگلیس رسید تا سریعتر از هر کسی این کار را کرده باشد، استون ویلا توانست هشتمین برد از نهمین بازی اخیرش را کسب کند اما چلسی در حالی که تصور میشد بتواند تعقیبکنندهای جدی برای آرسنال شود، به شکلی غیرمنتظره به لیدزیونایتد باخت.

نیوکاسل 2-2 تاتنهام هاتسپر؛ تساوی، باخت برای نیوکاسل و برد برای اسپرز بود!
توماس فرانک این یک امتیاز در تاینساید را طوری جشن گرفت که انگار سه امتیاز گرفته است، شاید به این دلیل که تیمش داشت به سمت چهارمین شکست پیاپی میرفت تا اینکه کریستین رومرو در دقیقه پنجم وقتهای اضافه با یک قیچی زیبا گل تساوی را زد. این دومین گل تساویبخش او در این شب بود. اما خبرِ بد برای توماس فرانک این است؛ تاتنهام شنبه دوباره در خانه بازی دارد!
گل اول رومرو در دقیقه ۷۹ با یک ضربهٔ سر شیرجهای با پاس محـمد کودوس به زیبایی تبدیل به گل شد، و چه گل قشنگی هم بود.
اما در برابر آنچه در آخرین لحظات بازی انجام داد، هیچچیز قابلمقایسه نبود؛ گلی که شاید جان تازهای به دوران مربیگری فرانک بدهد! حریف بعدی، باشگاه سابقِ مربی دانمارکی، برنتفورد است؛ و بازگشت به خانه، جاییکه اسپرز بعد از روز اول فصل دیگر در لیگ برتر برنده نشده است. شاید آنها از این بازگشتِ دراماتیک مقابل نیوکاسل روحیهٔ لازم را گرفته باشند.
برای نیوکاسل، نحوه و چگونگی گل تساوی ضربهٔ روحی سنگینی است، چون آنها تا آستانهٔ سومین برد پیاپیشان در لیگ پیش رفته بودند. این سومین باری است که آنها این فصل در وقتهای تلفشده در سنت جیمز پارک امتیاز از دست میدهند، و هیچ تیمی در لیگ برتر بیش از ۱۱ امتیازی که آنها از موقعیتِ پیشتازی از کف دادهاند، امتیاز هدر نداده است.
گل فوقالعاده کریستین رومرو برای نجات توماس فرانک
اورتون 1-0 بورنموث؛ پیروزی با دومین گل ستارۀ قرضی سیتی
گل دقیقه ۷۸ جک گریلیش در نیمهٔ دوم، برای اورتون به معنای سومین پیروزی در چهار بازی لیگ برتر بود.
ستارهٔ قرضی منچسترسیتی با شوت منحرفشدهاش، دومین گل او با پیراهن اورتون بود و همین گل نخستین بردِ شاگردان دیوید مویس در ورزشگاه وایتالیتی را از سال ۲۰۱۶ به اینطرف ثبت کرد.
بورنموث که از چهار بازی قبلی خود تنها یک امتیاز گرفته است، جوانترین ترکیب تاریخ باشگاه در لیگ برتر را به میدان فرستاد.
دیوید مویس از جک گریلیش تمجید کرد، در شبی که اورتون سرانجام طلسم ناکامی برابر بورنموث را با پیروزی در ورزشگاه وایتالیتی شکست. این هافبک که از زمان پیوستن قرضیاش از منچسترسیتی به یکی از محبوبترین بازیکنان میان هواداران تافیها تبدیل شده است.
جک گریلیش محبوب در میان طرفداران آبی مرسیساید
مویس گفت:
هواداران اورتون عاشق جک هستند، او واقعاً چیز متفاوتی به باشگاه اضافه کرده است. نمیخواهم او را یک سرگرمکنندهٔ صِرف بنامم، میخواهم بگویم او یک فوتبالیست طراز اول است؛ کسی که میتواند موقعیت خلق کند و گل بزند. میدانم که او پرشور است، از آن دسته نیست که بعد از شصت دقیقه درخواست تعویض کند. او اهل نمایش دادن و شوآف نیست، جک کارش را انجام میدهد.
فولام 4-5 منچسترسیتی؛ صدمین گل هالند و مبارزۀ فولام در دیداری دیوانهوار
وقتی ناتان آکه در آغوش یوشکو گواردیول فرو ریخت، بازیکنان فولام در میان تشویق ایستادهٔ تماشاگران زمین را ترک کردند. در همان حال که پپ گواردیولا به نظر میرسید ساوینیو را سرزنش میکند، هواداران میزبان روی صندلیهای چوبیشان بالا و پایین میپریدند. اگر میپرسید، بله، منچسترسیتی برنده شد. اما آنقدر بازی دیوانهوار بود که لازم بود یک نگاه سریع به تابلو نتایج کرِیوِن کاتج، تلویزیون یا گوشیِ دستی بیندازی تا مطمئن شوی حقیقت دارد.
قرار بود تمامی مطالب این شب تماماً دربارهٔ ارلینگ هالند نوشته شود؛ سریعترین کسی که در لیگ برتر به ۱۰۰ گل رسیده است!

اما یکی از دیوانهکنندهترین شبهای میانهفتهٔ دوران لیگ برتر، برنامهٔ دیگری در سر داشت؛ شبی از آن جنس که حقش این است صفحهٔ اختصاصی خودش را در ویکیپدیا داشته باشد!
منچسترسیتی پنج گل زد اما در عین حال بهسختی از مهلکه گریخت. وقتی در دقیقهٔ ۹۷ فولام شانس خود را توسط دفاعِ سیتی از روی خط از دست داد.گواردیولا مبهوت مانده بود. سیتی تا قبل از رسیدن بازی به دقیقهٔ شصت ۵-۱ جلو بود ولی خیلی نزدیک بود امتیاز اندوخته را از دست بدهد. این هفتمین بازی پرگل تاریخ لیگ برتر بود.
هواداران فولام در حالی که فریاد میزدند «به شما افتخار میکنیم اما دلشکستهایم»، از ورزشگاه به خیابانها سرازیر شدند تا راهی خانه شوند.
در این شب پرسشهای بزرگی دربارهٔ استحکام و قدرت ذهنی سیتی برای بررسی وجود دارد؛ چرا در نیمهٔ دوم بازیها افت میکنند؟ واکنشی که در برابر نمایش بسیار ضعیف مقابل لیدز یونایتد در روز شنبه، شجاعانه و سحرکننده به نظر میرسید، نتوانست تا انتهای این دیدار دوام بیاورد!
اینها موضوعاتی هستند که در ذهن گواردیولا وول میخورند، اما چیزی که مارکو سیلوا را شب تا صبح بیدار نگه میدارد، آن حس گزندهٔ حسرت است؛ تأسفی که از تکل قهرمانانهٔ گواردیول به جانش افتاد، وقتی در دقیقهٔ ۹۷ توپِ جاش کینگ در آستانهٔ تساوی را از روی خط دروازه بیرون کشید. یا این فکر که شاید اگر VAR در صحنهٔ یک پنالتی احتمالیِ دیرهنگام دخالت میکرد، که نکرد.
در لحظاتی که خط دفاعی سیتی نمیدانست به کدام سو برود، و چهرههای هراسان و شوکهشده دیده میشد و حقیقتاً معلوم نبود سرنوشت بازی چگونه رقم خواهد خورد.

این بازی سیتی خیلی بهتر از عملکرد مقابل لیدز بود، اما ناتوانی در حفظ کنترل مسابقهای که کاملاً در مشتشان بود، نگرانکننده بنظر میرسد.
اگر قرار است رقابت با آرسنال به یک کورس قهرمانی واقعی تبدیل شود، اینگونه نمایشها کاملاً غیرقابلقبول و غیرقابلپذیرش است.
با وجود همهٔ نکات، حالا سیتیِ گواردیولا فقط 5 امتیاز با تیم آرسنالِ میکل آرتتا فاصله دارد، و خاطرتان باشد آرسنال شنبه باید به مصاف استون ویلاِی امری برود که در شرایط مناسبی بسر میبرند.
خوردن سه گل در ۲۱ دقیقه کاری نیست که تیمهای قهرمان انجام میدهند. گل ایووبی در لحظهٔ خودش زیبا بود و روحیهٔ فولام را بالا آورد، اما در نگاه اول به نظر میرسید در تصویر کلی بازی بیاهمیت باشد. چه برداشت اشتباهی!
در حالی که نتیجه ۵-۲ بود، گواردیولا تصمیم گرفت نیکو گونزالس را بیرون بکشد تا به او استراحت بدهد؛ پاهای او احتمالاً روی نیمکت تا پایان این نمایش مثل ژله میلرزید.
سیتی در یکچهارم پایانی بازی به زحمت و با تمام وجود به نتیجه چسبید؛ ربع ساعتی که میتوانست سالها با لحظهای که هالند به گل صدمش در لیگ برتر رسید، فاصله داشته باشد.
بدیهی بود که برای این لحظه، هیچ شادیِ از پیش طراحیشدهای تمرین نشده بود. در باران سیلآسا، با دستان برافراشته، چیزی شبیه به یک صحنهٔ کتاب مقدسی در نحوهٔ جشن گرفتن هالند دیده میشد.

یکصد گل لیگ برتر در ۱۱۱ بازی. حقیقتاً خیرهکننده است و جای تعریف و تمجید دارد. در این زمینه او تنهاست، بر قلهای ایستاده است و از آن بالا به فهرستی طولانی از «بزرگانی» نگاه میکند که دیگر قادر به رسیدن به او نیستند، چون دورانشان گذشته است.
سیزده بازی سریعتر از آلن شیرر، سی بازی سریعتر از هری کین، سیوشش بازی سریعتر از سرخیو آگوئرو.
تیری آنری استثنایی برای رسیدن به همین عدد به ۱۶۰ بازی نیاز داشت.
هیچکس تا امروز سریعتر از این به ۱۰۰ گل نرسیده و اگر کسی در آینده بتواند این رکورد را جابهجا کند، تماشاگران با نمایشی حتی بزرگتر از این کلاسیک روبهرو خواهند شد. آنچه فوتبال انگلیس در سهونیم فصل اخیر از هالند دیده، ترکیبی است از نیروی محضِ غیرقابلکنترل و زیباییِ بیچونوچرا.
با این اوصاف، در پایان، این سیتی بود که دقیقهها را میشمرد تا این شکنجه شاید تمام شود.
پس از بازی، گواردیولا حتی از ضربهٔ هالند که در نتیجهٔ ۵۲ به تیر دروازه خورد هم انتقاد کرد و گفت: «همان توپ میتوانست کار را تمام کند.»
در نهایت او همهچیز را خیلی خوب جمعبندی کرد. «از بازی لذت بردید؟ بیشتر از خود بازی، داشتم ساعتم رو نگاه میکردم!»
او ادامه داد:
بازی سختی بود، اما با گذر زمان به این روز فکر میکنم و میگویم من آنجا بودم، در این ورزشگاه سنتیِ باشکوه، با این جو عجیبوغریب. این است لیگ برتر.
شاید هیچوقت تا این حد حق با گواردیولا نبوده است.

برایتون 3-4 استون ویلا؛ هشتمین پیروزی ویلا در 9 دیدار گذشته با یک نبرد فوقالعاده
در برخی دقایق، واقعاً نفس کشیدن هم ممکن نبود. استون ویلا ابتدا دو گل عقب افتاد، سپس دو گل جلو افتاد و در پایان برای حفظ پیروزی، با تمام وجود جنگید.
گفتن اینکه این بازی یک «هفتگلهٔ هیجانانگیز» بود، حق مطلب را ادا نمیکند؛ حتی نزدیک هم نیست. این مسابقه واقعاً همهچیز داشت. وقتی گرد و غبار فرو نشست، ویلا هشتمین پیروزی خود در نه بازی اخیر لیگ برتر را به دست آورده بود و از طرف دیگر برایتون فرصت صعود به جمع چهار تیم بالای جدول را از دست داد.
عجیب آن بود که در چنین بازی پرتبوتابی، یکی از دیدنیترین صحنهها کنار زمین بود؛ جاییکه اونای امری ایستاده بود. سرمربی اسپانیایی بیشتر نیمۀ اول را با صورتی سرخشده، دستهایی که به اینسو و آنسو حرکت میکرد و فریادهایی که بر سر بازیکنانش بهخاطر شروع پراشتباه میکشید، گذراند.

این بازی فرصتی برای اولی واتکینز هم بود. واتکینز مدتی است با مشکل زانو دستوپنجه نرم میکند و از ابتدای همین فصل تا قبل از این بازی تنها یک گل در ۱۹ بازی به ثمر رسانده بود و همیشه بهنظر میآید باید جایگاهش را نزد اونای امری ثابت کند، اما در این بازی بهخوبی نشان داد تواناییهایش چیست.
دروازهبان ویلا، مارکو بیزوت، پس از یک اشتباه فاحش در نیمۀ اول، با واکنش فوقالعادهاش در دقایق پایانی نجاتبخش بود. در پایان کسی به آن اشتباه فکر نمیکرد؛ چون مهار تماشایی و شیرجۀ یکدستی او روی شوت دنی ولبک در لحظۀ آخر، پیروزی شگفتانگیز ویلا را قطعی کرد.
وولوز 0-1 ناتینگهام فارست؛ گرگهای بی چنگ و دندان
فارست با ضربۀ سر ایگور ژسوس موفق شد بر وولورهمپتون غلبه کند و میزبان را به هشتمین شکست متوالی خود در لیگ برتر محکوم ساخت. ژسوس در دقیقهٔ ۷۲ با ضربۀ سر و با بهرهگیری از اشتباه سم جانستون، گل زد تا سه امتیاز کامل را به تیم شان دایچ بدهد. وولوز همچنان بدون برد در این فصل باقی مانده است و در قعر جدول لیگ برتر با انتصاب راب ادواردز هم موفق نشده تیمی که بهنظر میرسد بهسمت سقوط به چمپیونشیپ میرود، احیا کند.
ادواردز برای پیوستن به تیم محبوبش، از کورس صعود با میدلزبورو در چمپیونشیپ گذشت، حالا به کمک نیاز دارد. اگر در زمستان خریدهای مناسبی انجام نشود، وولوز حتی ممکن است کمتر از دربی کانتی در فصل ۰۸-۲۰۰۷ امتیاز بگیرد؛ رکورد پایینترین امتیاز تاریخ لیگ برتر که با ۱۱ امتیاز متعلق به دربی است حالا بهشدت در خطر شکستن توسط گرگهای بیچنگودندان قرار گرفته است.
کمی بیش از یک سال قبل، پیشنهاد وولوز برای کنار گذاشتن کامل VAR بهسرعت توسط سایر باشگاهها رد شد. با این حال میان هواداران علاقه چندانی به آن وجود ندارد و معدود کسانی هستند که ادعا کنند این سیستم تماشای فوتبال را بهتر و لذتبخشتر و عادلانهتر کرده است. پس اگر حذف کامل آن منتفی است، چطور است اگر راهحل دیگری را در این میانه پیش بگیریم و یک فصل بدون آن را تجربه کنیم؟
این سیستم حتی وقتی درست عمل میکند، باز هم موفق میشود همه را آزار بدهد، و شاید وقتش رسیده این فناوری یک فصل به مرخصی برود.ازاینرو همه از ابتدا تکلیف خود را میدانند و در پایان فصل، باشگاهها میتوانند دوباره رأی بدهند آیا با توجه به درصد تصمیمات درست و همچنین تجربۀ کلی، این سیستم را دوباره بازگردانند یا خیر.
البته مطمئن هستیم این اتفاق روی نخواهد داد. منافع زیادی پشت آن است و ظاهراً در ابتدای فصل بعد، مسئولان لیگ برتر آخرین پیشنهادات خود برای بهبود VAR را ارائه خواهند داد. و همانطور که بیشتر هواداران حاضر در ورزشگاهها میدانند، این تغییرات بعید است تفاوت چشمگیری ایجاد کند. ویایآر مانند فرد مزاحمی است که در سینما طی فیلم در پشت سر شما حرف میزند و لذت تماشا را برای بقیه خراب میکند.
بار دیگر وقتی ایگور ژسوس در نیمۀ اول با ضربۀ سر خود توپ ارسالی اوماری هاچینسون را وارد دروازه کرد، در بازبینیها معلوم بود که دان اندوی مانع دروازهبان وولوز، سم جانستون، شده است. پس چرا داوران نزدیک به پنج دقیقه طول دادند تا گل را مردود اعلام کنند؟

در نهایت ژسوس گل خود را زد؛ ضربۀ سر او در دقیقهٔ ۷۲ روی ارسال اوماری هاچینسون سه امتیاز کامل را به فارست داد و وولوز را پس از ۱۴ بازی همچنان بدون پیروزی باقی گذاشت، و این تیم در سه بازی زیر نظر سرمربی جدید، راب ادواردز، حتی یک گل هم نزده است. دستکم روی این گل، هیچ بحثی از سوی VAR نبود.
البته، نویسنده اشاره میکند که اجرای چنین چیزی بعید است، چرا که منافع بسیاری در ادامهٔ حضور VAR دخیل است و آغاز فصل بعد، مسئولان لیگ برتر فقط راهکارهای جدید برای بهبود VAR را ارائه میدهند، در حالیکه دیدگاه هواداران حاضر در ورزشگاه این است که هیچ تغییری نمیکند.
در ادامه، نویسنده VAR را مانند کسی تشبیه میکند که وسط سینما دائماً حرف میزند و لذت فیلم را برای بقیه خراب میکند. بهعنوان مثال وقتی ایگور ژسوس در نیمۀ اول روی ضربۀ کرنر اوماری هاچینسون گل زد، در تصاویر تکراری مشخص بود که دان اندوی جلوی دروازهبان وولوز (سم جانستون) را سد کرده، اما داوران نزدیک پنج دقیقه برای رد گل معطل بودند.
در نهایت هم ژسوس با ضربۀ سر دقیقهٔ ۷۲ گل را زد و فارست سه امتیاز کامل را گرفت و وولوز پس از ۱۴ بازی همچنان بدون برد و بدون گل در سه بازی اخیر تحت هدایت سرمربی جدید، راب ادواردز، باقی ماند. حداقل روی این گل، دیگر VAR حرفی برای گفتن نداشت.
برنلی 0-1 کریستال پالاس؛ دردسر بزرگ، برنلی مطلقاً گل نمیزند
با این شکست مقابل کریستال پالاس، زنگ خطر برای برنلی به صدا درآمده است؛ خشم هواداران از سکوها، و پنجمین شکست پیاپی در لیگ. مسئلۀ اساسی که احتمالاً برنلی را مستقیم به چمپیونشیپ بازمیگرداند، عدم موفقیت در گلزدن است.
برنلی آخرین گل خانگی خود را در تاریخ ۱۸ اکتبر مقابل لیدز به ثمر رسانده و از آن پس در سه بازی متوالی موفق به گلزنی در «ترف مور» نشده است. آنها مطلقاً گل نمیزنند، مخصوصاً در خانه؛ آمار نشان میدهد برنلی کمگلترین تیم خانگی لیگ با تنها پنج گل زده است.
در ۴۵ دقیقهٔ نخست این مسابقه و در هوای سرد، اشارهٔ گزارشگر بازی گویای واقعیت تلخ بود؛ xG (گل مورد انتظار) این تیم از بازی باز تنها ۰.۰۳ از دو شوت ساده در چارچوب بود.
مشکل برنلی این است که هرچقدر هم تلاش کنند، اصلاً شانس گلزنی ایجاد نمیکند؛ حالا ده شکست در لیگ و سومین بازی متوالی بدون گل خانگی. اگر این ضعف بهزودی اصلاح نشود، ماندن در لیگ برتر برای آنها بسیار دشوار بهنظر میرسد.
پالاس هم در بهترین حالت خود نبود و تیم الیور گلاسنر به همان رخوتی دچار بود که مقابل منچستریونایتد منجر به شکست تیم شد.

آرسنال 2-0 برنتفورد؛ لشکرکشی توپچیها، بیدردسر ادامه دارد
هیچکس دوست ندارد اولین پنجرهٔ تقویم کریسمسی لیگ برتر را با نام برنتفورد باز کند. حتی وقتی برنتفورد با ترکیبی ضعیفتر به میدان میآید، به سرسختی شهره است. آنها فیزیکی، قدرتمند در نبردهای هوایی و تشنۀ کسب نتایج بزرگ هستند.
در مقاطعی، میکل آرتتا حتماً از نگرانی بابت مصدومیتها به فکر فرو رفته بود. ابتدا کریستیان موسکرا در نیمۀ اول آسیب دید و سپس، بهطرز نگرانکنندهای، دکلان رایس در دقایق پایانی مصدوم شد، پای راستش را به فیزیوتراپ نشان داد و لنگلنگان زمین را ترک کرد.
آرسنال بدون آنکه ریتم همیشگیاش را پیدا کند، از آزمون تیم زنبورها عبور کرد و فاصلۀ پنج امتیازی صدر جدول لیگ برتر را دوباره برقرار کرد. برای آرتتا، سه امتیاز دیگر، دهمین پیروزی فصل در لیگ برتر و نشانههایی از قدرت ترکیب تیم و استحکام ذهنی بازیکنان برای عبور از این برهۀ دشوار فصل، رضایتبخش بود؛ زمانی که ممکن است همهچیز بهراحتی بههم بریزد.
میکل مرینو، علیرغم بازگشت ویکتور یوکرس به آمادگی کامل، همچنان در خط حمله باقی مانده بود، نقش کلیدی ایفا کرد: ابتدا با ضربۀ سری گل اول را به ثمر رساند و سپس پاس گل دیرهنگام را به بوکایو ساکا داد. ثبت اولین کلینشیت برای آرسنال طی یک ماه هم کمک بزرگی بود. توپچیها به لشکرکشی و مارش موفقیتآمیز خود بدون دردسر ادامه میدهند!

لیدزیونایتد 3-1 چلسی؛ رابینهود لیگ برتر، خام و ضعیف بود
کاملاً طبیعی است برای بازیهای پرزرقوبرق و دهانپرکن، مانند مقابله با تیمهایی مثل آرسنال و لیورپول، بارسلونا و پاریسنژرمن، انگیزه داشته باشی، و چلسی کاملاً نشان داده مهارت خوبی در درخشش مقابل بزرگان و بازیهای اسمورسمدار دارد؛ زمانی که حریفان، در ردهی تیمهای نخبه دستهبندی میشوند.
اما مشکل اینجاست اگر بازیکنان جوان انزو مارسکا اگر واقعاً میخواهند مدعی باشند، موردی که در این سیاههها و در رسانهها و بحثهای مختلف در این هفته بارها شنیدیم که باید نامشان را در بحث قهرمانی مطرح کرد، باید ثبات قهرمانان را نه تنها در بازیهای بزرگ، بلکه در دیدارهای بهظاهر کوچکتر هم به نمایش بگذارند.
تو نمیتوانی یک بار عملکردی درخشان نشان بدهی و دفعه بعد کاملاً ضعیف ظاهر شوی. نمیتوانی مثل رابینهود فوتبال باشی؛ از ثروتمندان بدزدی و به فقرا ببخشی! باید دوباره و دوباره ادامه بدهی؛ بیامان و مستحکم. برتری را به رخ بکشی و معیار تعیین کنی! متأسفانه برای هواداران چلسی که این راه طولانی را از لندن تا لیدز آمده بودند، آبیها هیچکدام از این ویژگیها را نشان ندادند.
هیچیک از بازیکنان، نشانی از عزم و اراده برای جنگیدن در النِد رود را نمایش ندادند؛ ذرهای از چیزی که در مقابل تلاش شدید آنها مقابل آرسنال در استمفوردبریج دیده بودیم. انزو مارسکا در انتخاب چرخش ترکیب و تاکتیکهایش کاملاً اشتباه کرد.
توسین آدارابیویو از آن شبهایی داشت که بهطور حتم آرزو میکرد زمین باز شود و او را در خودش فروبرد، مخصوصاً زمانی که مسابقه رو به پایان بود. لیام دلاپ بدون اینکه اثری در خط حمله بگذارد بازی کرد. ژائو پدرو خسته به نظر میرسید. حتی ورود کول پالمر در نیمهی دوم، که نخستین بازی او پس از سپتامبر بود، کمک چندانی نکرد و حتی یک موقعیت مسلم گل را از دست داد.
چلسی در شکست ۳-۱ برابر لیدز، نمایشی خجالتآور و کودکانه ارائه داد؛ تیم مارسکا درس سنگینی از لیدز گرفت و بازیکنانش در مقابل حریف، بهجای مردان، مانند پسران خام در میدان ظاهر شدند.

لیورپول 1-1 ساندرلند؛ لبخندی در آنفیلد به چشم نمیخورد!
در پایان چه کسی خوشحال بود؟
فلوریان ویرتس اینطور به نظر نمیرسید. انتظار طاقتفرسای او برای یک لحظهی تعیینکننده به پایان رسیده بود، و وقتی زمین را ترک میکرد و مؤدبانه به طرف سکوها و تماشاگران دست میزد، چهرهاش شبیه کسی بود که هیچ شوق و شوری در او دیده نمیشد.

مطمئناً محمد صلاح هم خوشحال نبود. او ۴۵ دقیقه را با دندانهای بههمفشرده و خونِ بهجوشآمده سپری کرده بود؛ برای نخستینبار در دوران حضورش در لیورپول، با این واقعیت دستوپنجه نرم میکرد که در دو بازی پیاپی در ترکیب اصلی قرار نگرفته است. بعداً به این موضوع خواهیم پرداخت، اما با وجود همهی اینها، باورکردنی نیست که او برخلاف انتظار، روایت اصلی ماجرا نبود.
دومینیک سوبوسلای و هوگو اکیتیکه تا جایی که میشود تصور کرد از شادی و رضایت فاصله داشتند؛ آنها با دستهایشان اشاره میکردند و با اخم حرف میزدند. شاید صحنهای از دقایق پایانی پرآشوب بازی را در ذهنشان مرور میکردند و حسرت میخوردند که این فرصت از دست رفته است.
اما برای ساندرلند مبارز و بلندپرواز حکایت دیگری بود، آنها با امتیاز آنفیلد را ترک کردند. رژی لُوبری و بازیکنانش تشویق کوبندهای از سوی بخش هواداران مهمان نثارشان میشد، این بازی واقعاً میتوانست و باید خیلی بیشتر از اینها برایشان امتیاز به همراه داشته باشد. همه این را میدانستند.

این اولین بار نبود. ساندرلند در این فصل درخشان، فوقالعاده بود. بسیاری انتظار داشتند که آنها اوایل دسامبر تقریباً از بقیه جدا شده و در قعر جدول گیر کرده باشند؛ درست مثل خیلی از تیمهایی که از راه پلیآف بالا آمده بودند. اما این گربههای سیاه میتوانند شانهبهشانهی رقبا بایستند و بهراحتی مشت ردوبدل کنند؛ چنگ بزنند و خراش و زخم وارد کنند.
آنها فاصلهای به باریکی یک تار مو تا فرودآوردنِ یک «هوکِ سنگین» داشتند و اگر لیورپول را نقش زمین میکردند، هیچکس نمیتوانست اعتراضی داشته باشد. همانطور که ماه گذشته آرسنال را به نفسنفس انداخته بودند، این بار هم در لیورپول ترس و وحشتی بهوجود آوردند که آمار مالکیت توپ به هیچوجه نمیتوانست آن را پنهان کند.
امروز وقتی آرنه اسلوت، همهچیز را مرور میکند، چه حسی خواهد داشت؟ قابل حدس زدن است؛ او نیازی به یادآوری ندارد تنها با یک ضربهی چپِ ویرتس بود که از فوران احتمالی یک آتشفشان در میان تماشاگران جلوگیری کرد. هواداران همیشه وفاداری که بین حیرتزدگی و خشم از فصل تیم محبوبشان معلق ماندهاند.
چه کسی فکرش را میکرد آنها بار دیگر بدون اینکه از صلاح حرف بزنند به خانه بازگردند؟
این سیصدوهجدهمین بازی لیورپول در لیگ برتر از زمان اولین حضور صلاح در ۱۲ اوت ۲۰۱۷ بود، و باورنمردنی است تنها ۱۷ تا از این بازیها بدون حضور او برگزار شده بود. دوام و ماندگاری او، بهسادگی، شبیه یک پدیدهی غیرعادی است.
اما ما وارد قلمروی تازهای شدهایم. او پیش از آغاز بازی با لبخندی اجباری و کمرنگ از تونل بیرون آمد؛ در حالی که با این واقعیت دستبهگریبان بود که برای نخستینبار در دوران بازیاش برای لیورپول، با وجود سلامت و آمادگی، در دو مسابقهی پیاپی در ترکیب اصلی قرار ندارد.
اگر دوست دارید، اسمش را بگذارید «خودخواهی»، اما این در حقیقت لحظهای بود که پادشاه مصری دریافت روزهایش بهعنوان یک «بازیکن تضمینیِ در ترکیب اصلی» به پایان رسیده است. احمقانه خواهد بود اگر این وضعیت را «آغازِ پایان» او بنامیم، چون او هنوز کیفیت بسیار بالا و عطش زیادی دارد؛ اما بهوضوح میبینیم شنها در ساعتشنی جابهجا شدن را به سرعت و بدون توقف شروع کردهاند.
آیا لیورپول بدون او تیم بهتری خواهد شد؟ قرار بود این را بفهمیم. اینکه در آخر هفته آنها تیم بیرمق وستهام را، در فضایی قابلدرک که بهدلیل درگذشت بیلی باندز غمانگیز بود، از سر راه برداشته بودند، یک چیز است؛ اما نمایش خوب و قابلقبول در آنفیلد، وقتی فشار روی تیم است، ماجرای کاملاً متفاوتی است.
لایهی دیگری هم به این داستان افزوده شده بود که حائز اهمیت است؛ ساندرلند بدون هیچگونه ترس و واهمهای پا به میدان گذاشته بود. میتوانیم هرچقدر میخواهید بحث کنیم که آیا ساندرلند میتواند این سطح را تا پایان فصل حفظ کند یا نه، اما در این مقطع، هیچ تردیدی نیست که رژی لُهبری تیمی ساخته که هواداران این تیم میتوانند به آن افتخار کنند.
ساندرلند در دوران لیگ برتر هرگز در آنفیلد برنده نشده بود؛ آخرین پیروزی آنها در این منطقه به اکتبر ۱۹۸۳ برمیگشت. با این حال، آنها بازی را با اعتمادبهنفس شروع کردند و طبق معمول، منسجم و خوبسازماندهیشده بودند؛ گرانیت ژاکا و نوا حدیکی دوندهها و رهبران خستگیناپذیر میانهی میدان بودند.
از سوی دیگر میتوانیم ساعتها در مورد لیورپول بحث کنیم، آیا قرمزها میتوانند در این سطح نازل تا پایان فصل ادامه دهند و حداقل سهمیهی لیگ قهرمانان را بهدست آورند؟
در این شرایط بسیاری از دوستداران لیورپول پاسخ خود را بدون هیچ لبخندی، با سکوتی طولانی همراه میکنند و همه میدانیم سکوت، بلندتر و گویاتر از واژهها است!
هفته چهاردهم لیگ برتر انگلیس با جدال منچستریونایتد و وستهم به پایان میرسد.