دربی ۱۲؛ رازی مدفون در غبار (۱۶شهریور ۱۳۵۲)
این بازی شبیه یک «افسانه» است؛ همه از آن حرف میزنند اما هیچکس آن را ندیده. نبود دوربینهای تلویزیونی و ضبط شدن فقط تعدادی از گلهای بازی، آن ۶گل پرسپولیس را به خاطرهای ترسناک تبدیل کرد. روزی که سلیمانی و کلانی و بهزادی، استقلال را در بهت فرو بردند. این بازی یک زخم باز برای آبیها و یک غرور ابدی برای قرمزهاست؛ مسابقهای که تصویرش در تاریخ گم شد، اما سنگینیاش روی شانههای دو باشگاه تا ابد باقی ماند.
دربی ۳۸؛ نبرد مشتها و حسرتها (۳۰ دی ۱۳۷۳)
آن روز فوتبال در دقیقه۸۸ مرد. استقلال مقتدرانه ۲بر صفر پیش بود و پرسپولیس ناامید، ناگهان به بازی برگشت و نتیجه ۲-۲ شد. اما فشار این بازگشت بهقدری زیاد بود که اعصابها کشش آن را نداشت. درگیری مجتبی محرمی و امیر قلعهنویی جرقهای شد بر انبار باروت. تماشاگران به زمین ریختند، بازی نیمهکاره ماند و حکمی تلخ (۳ بر صفر به نفع استقلال) صادر شد. آن روز ورزشگاه آزادی بوی خون و خشم میداد نه بوی چمن.
دربی ۶۹؛ شکار لحظه در دقیقه۹۱ (۲۳ مهر ۱۳۸۹)
تساوی بدون گل داشت روی اسکوربورد حک میشد که ناگهان زمان ایستاد. یک پاس بلند، یک اشتباه محاسباتی از شیث رضایی و استارت انفجاری فرهاد مجیدی. کاپیتان آبیها انگار تمام زندگیاش را در آن کورس گذاشت. توپ که به تور رسید، ورزشگاه منفجر شد. این فقط یک گل نبود؛ تولد نماد۴ و آغاز سلطنت مجیدی در کریهای هواداری بود.
دربی ۷۱؛ ۱۰ دقیقه جنونآمیز (۱۳ بهمن ۱۳۹۰)
سرد، تلخ و ناامیدکننده برای سرخها. استقلال ۲بر صفر جلو بود و پرسپولیس ۱۰نفره شده بود. هواداران داشتند با بغض ورزشگاه را ترک میکردند که ناجی با لباس شماره۱۲ وارد شد. ایمون زائد در ۱۰دقیقه پایانی، ۳بار قلب استقلال را شکافت. اشکهای حسرت در کمتر از ۶۰۰ثانیه به اشکهای شوق تبدیل شد. این دراماتیکترین کامبک تاریخ فوتبال باشگاهی ایران بود.
دربی ۸۲؛ سمفونی زیر باران (۲۷ فروردین ۱۳۹۵)
آسمان تهران میبارید و پرسپولیس برانکو میتاخت. آن روز استقلال مظلومی حرفی برای گفتن نداشت. نتیجه ۴بر ۲روی تابلو، راوی یک تسلیم محض بود. طارمی درخشید و پرسپولیس بهقدری موقعیت داشت که میتوانست دربی ۱۳۵۲را تکرار کند. این بازی، شیرینترین خاطره نسل جدید پرسپولیس و تلخترین روزهای استقلال در دهه ۹۰ را رقم زد.