
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فاطمه پارسایی، مطالعات جمعیتی در ایران نشان از رشد جمعیت سالمند و ابرچالش سالمندی با افزایش امید به زندگی و کاهش نرخ باروری درکشور دارد.
براساس آخرین سرشماری، در حال حاضر ۱۲ الی ۱۴ درصد از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل میدهند، در ۴۰ سال گذشته درصد جمعیت افراد بالای ۶۵ سال دو برابر شده است، اما در آینده دو برابر شدن جمعیت سالمندان، در ۲۰ سال اتفاق میافتد و انتظارمیرود، سهم سالمندان از جمعیت کشور در سال ۱۴۳۰، به بیش از ۳۰ درصد برسد.
کشورهایی که جمعیت بالای ۶۰ سال آنها در رده ۷ تا ۱۴ درصد جامعه هستند، در حال ورود به سالمندی به حساب میآیند و جوامعی که ۱۴ تا ۲۱ درصد جمعیت آنها سن بالای ۶۰ سال دارند، جامعه سالمند خطاب شده و در صورتی که ۲۱ تا ۲۷ درصد جمعیت کشوری بالای ۶۰ سال باشند، سالخورده و بالای ۲۷ درصد جامعه ((به شدت سالخورده)) لقب گرفته میشوند.
بررسی آمارهای جمعیتی کشور نه تنها هشدار جدیای در زمینه روبه سالمندی رفتن جامعه ایران دارد بلکه حکایت از آیندهای بشدت سالخورده برای جامعه دارد. پدیدهای که در صورت اصلاح نشدن سیاستهای اجرایی جاری، با کاهش نیروی فعال و قدرت بازار کار و بحران صندوقهای بازنشستگی و فقر جدی سالمندان همراه خواهد بود.
وقتی تعادل جمعیتی بهم میخورد؛ از کاهش نرخ باروری تا سالخورده شدن سالمندان
مرضیه وحید دستجردی، دبیر ستاد ملی جوانی جمعیت در شهریورماه سال جاری در نشستی مطرح کرد: ((درحالی که سطح جایگزینی جمعیت حدود ۲.۱ فرزند است، نرخ فعلی باروری در کشور به حدود ۱.۴۴ رسیده و اگر به کمتر از ۱.۳ برسیم با خطرات جدی مواجه خواهیم شد.))
هرگاه نرخ زاد و ولد کاهش مییابدتعداد کودکان کم میشود و تعادل جمعیتی بین گروههای سنی مختلف (مثل کودکان و سالمندان) بههم میخورد و در ادامه، با افزایش تعداد سالمندان، فشار اقتصادی زیادی به کشور وارد میشود؛ بنابراین موفقیت در حفظ و افزایش نرخ باروری در کشور و همچنین پیشگیری از کاهش آن، علاوه بر افزایش نیروی موثر و کارآمد در بازار کار، فشار اقتصادی ناشی از جمعیت سالمند را کاهش خواهد داد چراکه این فشار بر نظام اقتصادی کشور به علت افزایش تقاضای دریافت خدمات درمانی، رفاهی و برداشت از صندوقهای بیمه و مستمری به وجود خواهد آمد.
از سوی دیگر با افزایش امید به زندگی، خود سالمندان نیز پیرتر میشوند. یعنی نهتنها تعداد افراد بالای ۶۵ سال زیاد میشوند، بلکه میانگین سن آنها نیز بالاتر میرود که این پدیده را ((سالخورده شدن سالمندان)) مینامند و این مسئله، با افزایش نیاز به مراقبت بیشتر در افراد مسن، هزینههای بیشتری را برای نظام بازنشستگی کشور به همراه دارد.
اگر هزینههای زندگی بیشتر از درآمد باشد، به آن ((کسری چرخه عمر)) میگویند که بیشتر این مورد در دورهی کودکی و سالمندی صورت میگیرد. در جوامع جوان، منابع زیادی صرف کودکان میشود و این باعث کاهش پسانداز برای دوران سالمندی میگردد.
اتفاقی که با تغییر ساختار جمعیتی کشور از جمعیت جوان به سمت سالمندی افتاده است و بسیاری از سالمندان بهدلیل نداشتن پسانداز کافی، دچار فقر مزمن شدهاند و به کمکهای دولتی مانند یارانه و مستمری وابستهاند.
احمد دلبری، مشاور عالی سازمان بهزیستی در امور سالمندان نیز در فروردین ماه سال جاری گفت: ((میزان فقر در دوره سالمندی دو برابر دوران غیرسالمندی است. آمارها نشان میدهد ۶۵ درصد سالمندان کشور زیر خط فقر زندگی میکنند.))
بازنشستگی زود هنگام و مشارکت پایین زنان؛ دو مسئله هزینه ساز
با پایان یافتن ((سود جمعیتی اول)) یعنی دورهای که نیروی در سن کاربه نسبت جمعیت وابسته بیشتر است، در دهه ۱۴۱۰ و رشد سریع جمعیت سالمندان، ایران با چالشهای جدیدی روبهرو میشود. اما فرصتهایی مانند سود جمعیتی دوم، (افزایش سالمندان دارای دارایی) و سود جمعیتی سوم، (افزایش سن کار و پسانداز) وجود دارد که با سیاستگذاری درست قابل بهرهبرداریاند.
برای این کار باید منابع از نسل جوان به سالمندان منتقل شود. همچنین، کاهش مشارکت مردان و اشتغال پایین زنان مانع استفاده از سود جمعیتی شده است. اگر موانع بازار کار رفع شود، مشارکت اقتصادی زنان میتواند به تعادل نظام بازنشستگی کمک کند.
سلیمان پاکسرشت، رئیس مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی هشدار داده است که ایران با چالشهای بزرگی در بازار کار و نظام بازنشستگی روبهروست به طوری که مردان ایرانی بهطور میانگین فقط ۳۶ سال از عمر خود را در بازار کار فعال هستند، در حالی که این عدد در کشورهای پیشرفته مانند هلند و ژاپن بیش از ۴۴ سال است. برای زنان ایرانی این عدد تنها ۷ سال است که در مقایسه با کشورهای دیگر بسیار پایین و نگرانکننده است.
همچنین در بسیاری از کشورها، افراد حتی پس از سن قانونی نیز به کار ادامه میدهند. مثلاً مردان در ژاپن و کره جنوبی حدود ۱۰ سال دیرتر از ایرانیها بازنشسته میشوند. این تفاوت در کشورهای اروپایی مانند آلمان و ایتالیا نیز حدود ۵ سال است.
وی تاکید کرده است: ((طول عمر کوتاه فعالیت اقتصادی هم برای مردان ایرانی و خصوصاً برای زنان میتواند پیامدهای اقتصادی و اجتماعی مهمی داشته باشد، از جمله این پیامدها می¬توان به اتلاف سرمایه انسانی، کاهش دوره بهرهوری، محدود شدن تولید، و افزایش فشار بر نظامهای تأمین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی به دلیل کوتاهی دوره کسورپردازی و طولانیتر شدن دوره دریافت مستمری، اشاره کرد.))
مثلث طلایی اصلاح؛ راه برون رفت از بحران صندوقهای بازنشستگی
در سال گذشته نزدیک ۱۷ درصد از مصارف بودجه عمومی کشور، به اعتبارات پرداخت تعهدات دولت نسبت به حقوق و صندوق بازنشستگان اختصاص داده شدهاست، میزانی که ضمن قابل توجه بودن و چالشهایی که در پرداخت آن وجود دارد، با افزایش جمعیت سالمند کشور در آینده نه چندان دور به طور چشمگیری بیشتر خواهد شد و صندوقهای بازنشستگی کشور را با بحرانهای بسیاری مواجه خواهد کرد.
سلیمان پاکسرشت، رئیس مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی در زمینه مسیر کاهش فشار بر نظام بازنشستگی کشور مطرح کردهاست: ((پنجره اصلاحات سیاستی زمانی باز میشود که هم مردم به درک آشکاری از بحران آتی در نظام بازنشستگی دست یافته باشند و هم شدت سالخوردگی به اندازهای نباشد که دیگر جز اصلاحات رادیکال چارهای وجود نداشته باشد. از سوی دیگر، نباید صرفا به اصلاحات نظام بازنشستگی تاکید کرد و از شاخصهای بازار کار غفلت کرد. تمرکز بر مشارکت اقتصادی و اشتغال زنان میتواند یکی از شاهکلیدهای عبور از فشار آتی سالمندی جمعیت بر نظام بازنشستگی باشد.))
بنابراین اجرای اصلاحات هم زمان در سه حوزه: صندوقهای بازنشستگی کشور، بازار کار و سیاستهای جمعیتی حیاتی خواهد بود.
اقداماتی همچون بهبود پوشش بیمهای، اصلاح ساختار سرمایهگذاری، و شفافسازی مالی است. همچنین، متناسبسازی سن قانونی بازنشستگی با امید به زندگی، در کنار اصلاحات بازار کار و ایجاد زیرساختهای رفاهی و بهداشتی، میتواند انگیزه و توانایی افراد برای ادامه فعالیت شغلی را افزایش دهد. تمرکز بر فراهمسازی بستر مناسب برای مشارکت بیشتر زنان و اجرای سیاستهای جمعیتی با تأکید بر جوانسازی جمعیت نیز از دیگر گامهای کلیدی برای عبور از بحرانهای پیشروی نظام بازنشستگی کشور بهشمار میرود.