رضا رئیسی در هممیهن نوشت: اگر بخواهیم روابط قوای سهگانه، بهخصوص قبضوبسطها میان پاستور و بهارستان را طی چند دهه اخیر، مروری فهرستوار کنیم، یکی از نقاط عطف و پرفروغی که چشمها و ذهنها را معطوف به خود کرد و فرازی بیتکرار رقم زد، روز برگزاری جلسه استیضاح سیدعطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ دولت خاتمی، در مجلس پنجم بود.
اتفاقات آن روز و هنرنمایی مهاجرانی در صحن علنی مجلسی که اکثریت آن از طیف مخالف دولت بود، علاوه بر تعدیل روابط میان دولت و مجلس در آن روزها و آرامشبخشی به فضای سپهر سیاسی، دستمایهای مطلوب برای الگوبرداری در شرایط مشابه که این روزها نیز با آن دست به گریبان هستیم، به دست میدهد.
دولت چهاردهم فارغ از فشارهای داخلی و خارجی بیسابقهای که از اولین روز آغاز به کارش با آن دستوپنجه نرم کرده، در رتقوفتق بهینه امور کشور با معضلات و مشکلات درونساختاری نیز مواجه است و در شماری از حوزهها، خروجی حاصله با لحاظ فاکتورهای بیرونی هم، توجیهپذیر و هم قابلقبول نیست.
در این شرایط و اوضاع، چند ماهی است که زمزمه استیصاح شماری از وزرای دولت چهاردهم در راهروهای مجلس طنینانداز است و بالاخره به طور رسمی، محمدباقر قالیباف در نشست خبری اخیر خود از وجود طرح استیضاح برای چهار وزیر دولت، سخن گفت و مهر تایید بر شایعات غیررسمی زد.
البته او در ادامه گفتار خود، به دولت و در واقع شخص رئیسجمهوری گوشزد کرد که خودشان در مسیر اصلاحات درونساختاری گام بردارند تا نیازی به دخالت مجلس و در دستور کار قرار گرفتن استیضاح در صحن و سرای مجلس نباشد. این تهدید ضمنی که در لفافه خیرخواهی و دلسوزی برای دولت، کادوپیچ شده؛ میتواند بهمثابه خودکشی از ترس مرگ برای دولت باشد.
اگر دولت در برخی ارکان و اضلاع خود دچار ضعف و خلل و ناکارآمدی است که استیضاح نمایندگان مجلس، میتواند بار بزرگی را از دوش دولت بردارد و حسب اختیارات قانونی این وظیفه مجلس است که وظیفه ذاتی نظارتی خود را اعمال کند و اگر چنین نکرده و یا نمیکند، این عدول از وظایف بدیهی و ذاتی آن است که هیچ توجیه شرعی و قانونی ندارد.
طبعاً، هیچکس همانند رئیسجمهوری با بهرهگیری از بازوهای اجرایی و نظارتی، نباید و نمیتواند به ساختارهای درونتشکیلاتی دولت و کابینه، اشراف و تسلط داشته باشد و اگر ضعف و کاستی و ناکارآمدی در جریان است، وی بیش از همگان در منظر افکارعمومی بازخواست و نکوهش میشود و تغییر و اصلاح و عزلونصبها را انجام میدهد و نیازی به گوشزد مجلس و رئیس آن نیست.
از منظری دیگر، باید در دستور کار قرار گرفتن استیضاح را بهمثابه یک فرصت ویژه و ایدهآل دید. هرچند گفته میشود هر استیضاح چندصباحی آن حوزه مدیریتی و وزارتی را پادرهوا نگه میدارد، اما این بسیار بهتر از آن است که شمشیر داموکلس استیضاح چند سال بر سر وزیری نگه داشته شود و او از هر اقدام اصلاحی و خلاقانه بیم و پروا داشته باشد و نتواند آنچه مدنظر دارد، به بوته اجرا درآورد.
از طرف دیگر، وزیر مربوطه میتواند از فرصت استیضاح بهره گیرد و شفاف و بیپرده، گزارش کار به مردم و ناظران بیرونی ارائه دهد تا مشخص شود که بیلان عملکردی او چه بوده و حوزه تخصصی و مدیریتیاش چگونه طی دوران تصدیگری وی به انجام رسیده و تابع چه متغیرهای داخلی و خارجی وضعیت کنونی رقم خورده و به شرایط فعلی رسیده است. اینگونه مردم هم متوجه میشوند که در وضعیت موجود، چه عواملی موثر و تاثیرگذار هستند و بار روانی علیه دولت نیز تلطیف میشود و فشار از روی دوش دولت برداشته میشود.
اگر وزیر و مجموعه دستاندرکار حوزه وزارتی، دچار ضعف و خلل باشد، تکلیف مشخص میشود و استیضاح موضوعیت دارد و اگر نه، که توضیحات شفاف و صریح و بیپرده وزیر، فارغ از هر آنچه نتیجه استیضاح و رای نهایی نمایندگان باشد، فضا را شفاف و قضاوت را برای مردم مشخص و سهل و آسان خواهد کرد و در نهایت، منجر به شفافسازی روابط میان مجلس و دولت در منظر افکارعمومی خواهد شد.
بدینترتیب، مردم بیش از پیش به ماهیت گفتارها و عملکردها و نقدها پی میبرند و فارغ از هر صحنهآرایی و لفاظیهای کلامی، قوه تشخیص سره از ناسره را در دو نهاد عالی و دو رکن اساسی حاکمیتی، خواهند یافت.