به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این امید همواره وجود داشته که تلویزیون ایران بتواند در قالبهایی چون «روایت فتح» بار دیگر آثاری خلق کند که علاوه بر جذابیت هنری، اصالت و تأثیر اجتماعی هم داشته باشند. با این حال، اگر صادقانه نگاه کنیم، هنوز چنین اتفاقی بهصورت جدی رخ نداده است. برنامهها و مستندهای متعددی با ادعای الهام از «روایت فتح» ساخته شدهاند، اما اغلب آنها تنها به سطح ظاهری یا ساختار بیرونی آن بسنده کردهاند؛ یعنی به فرم و نه به روح.
در حقیقت آنچه در آثار شهید آوینی معنا داشت، نوعی پیوند میان ایمان، واقعیت و زبان سینما بود. او روایتگر صرف یک جنگ نبود، بلکه به جنگ بهمثابه میدانی برای کشف حقیقت و معنای انسان در مواجهه با مرگ و ایمان مینگریست. شاید به همین دلیل است که «روایت فتح» نه فقط سندی تصویری از دوران دفاع مقدس، بلکه متنی زنده و قابل تفسیر برای همه زمانها مانده است. هنوز هم اگر پس از سالها به آن تصاویر بازگردیم، درمییابیم که چقدر نگاه آوینی از زمان خود جلوتر بوده است.
امروز، در دورهای که رسانه درگیر سرعت، هیجان و سطحینگری است، بازگشت به «دستفرمان درستِ روایت فتح» ضرورتی فرهنگی و حتی اخلاقی بهنظر میرسد. جنگ هشتساله هنوز رازهای ناگفته بسیار دارد و دربارهی جنگهای تازهتر مانند جنگ 12 روزه، خطر تحریف و روایتهای جهتدار بیش از همیشه وجود دارد. اگر ما روایت نکنیم، دیگران روایت خواهند کرد؛ اما نه از موضع تجربه زیسته، بلکه از زاویه نفع و قدرت.
در همین چارچوب، برنامهی «اگر آوینی بود» کوشیده است تا از سطح کلیشه و تمجید فاصله بگیرد و به بازخوانی اندیشه و زیست حرفهای شهید آوینی بپردازد. رویکرد این برنامه تحلیلی و گفتوگومحور است؛ گفتوگو با پژوهشگران، هنرمندان و شاگردان آوینی برای جستجوی پاسخ به یک سؤال اصلی: اگر آوینی امروز در میان ما بود، در برابر مسائل فرهنگی، رسانهای و هنری عصر دیجیتال چه میگفت و چه مسیری را پیشنهاد میکرد؟
این پرسش، محور همه قسمتهای برنامه است و تلاش میشود از دل آثار و گفتارهای آوینی، راهی برای فهم بهتر نسبت امروز ما با حقیقت، جهاد فرهنگی و معنای روایت پیدا شود.
روحالله عقیقی، تهیهکننده برنامه، داستان ایده اولیه را چنین توضیح میدهد: در میانه جنگ 12روزه اخیر، بسیاری از فعالان رسانهای دچار حیرت بودند که چگونه باید از این رویداد روایت کنند. میان خبرنگاران و مستندسازان نوعی خلأ گفتمانی و نداشتن نقشه راه وجود داشت. از همانجا ایده «بازگشت به روایت فتح» مطرح شد یعنی رجوع به روشی که آوینی در دوران جنگ تحمیلی در پیش گرفته بود: روایت از دل انسان، نه از لنز سیاست.
به گفته عقیقی، برخی میپندارند روش آوینی دیگر متعلق به گذشته است و نمیتوان آن را در شرایط امروز به کار بست، اما تیم تولید معتقد بودهاند که اکنون بهترین زمان برای شکستن همین تصور است؛ اینکه نشان داده شود سبک روایت آوینی، بیش از آنکه وابسته به دوره جنگ باشد، بر پایه جهانبینی و رویکردی معنوی به حقیقت بنا شده است؛ بنابراین میتوان آن را با مسائل امروز سازگار کرد.
از نگاه منتقدان رسانه، ارزش اصلی این برنامه در همین نقطه نهفته است: در تلاشی که برای بازخوانی بدون بتسازی از آوینی صورت گرفته است.
برنامه تلاش میکند نه از «شهید آوینی» اسطورهای دستنیافتنی بسازد و نه صرفاً به نقل خاطرات و تصاویر تکراری بسنده کند؛ بلکه با بازگشت به مبانی فکری او، راهی برای گفتوگو دربارهی وضعیت فرهنگی امروز بگشاید.
از نظر ساختاری نیز «اگر آوینی بود» میکوشد میان مستند و گفتوگو تعادلی ایجاد کند. مخاطب در طول برنامه نه فقط ناظر بر روایت زندگی و اندیشه آوینی است، بلکه بهطور غیرمستقیم در معرض پرسشی اساسی قرار میگیرد: آیا رسانه امروز، هنوز میتواند همچون دهه شصت، حامل معنا و باور باشد یا تنها بازتابدهندهی مصرف و هیجان زودگذر است؟
عقیقی درباره بازخوردها میگوید نخستین نشانهها مثبت بوده، اما ارزیابی نهایی منوط به نظرسنجی پس از اتمام پخش است. او از مشکلات مالی، فنی و دشواری پیدا کردن مهمانان سخن گفته و تأکید کرده که برای ادامه مسیر، به گفتوگو با همراهان دیگر آوینی و چهرههای رسانهای معاصر فکر شده است.
در پایان، پیام این برنامه چیزی فراتر از یک مستند شخصیتی است: بازخوانی یک الگو ذهنی و اخلاقی از روایتگری. «اگر آوینی بود» به ما یادآوری میکند که روایت درست، بیش از آنکه به فناوری و بودجه وابسته باشد، به صداقت، درک، و ایمان راوی نیاز دارد.
در روزگاری که روایتهای جعلی و تحریفشده بهسادگی ذهن مخاطب را تسخیر میکنند، بازگشت به نگاه آوینی ــ نگاهی که روایت را مسئولیت میدانست، نه ابزار تبلیغ ــ شاید تنها راه حفظ حقیقت در رسانه باشد.
چنانکه خود آوینی زمانی گفته بود: جنگ ما برای ماندن حقیقت بود، نه فقط برای ماندن خاک.
انتهای پیام/