شناسهٔ خبر: 76106612 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

در مقاله‌ای بررسی شد

نیرو‌های نیابتی امارات در سودان و یمن/ آیا «لیبی‌سازی» سودان به سود اعراب خلیج فارس است؟

ابوظبی و ریاض که در مخالفت با عمر البشیر هم‌نظر بودند، پس از برکناری رئیس‌جمهور سابق در سال ۲۰۱۹ نفوذ قابل‌توجهی در سودان به دست آوردند. 

صاحب‌خبر -

افزایش شکاف میان عربستان و امارات متحده عربی، سودان را به میدان رقابت خارجی تبدیل کرده است.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «امواج میدیا» در مقاله‌ای به بررسی رویکرد اعراب خلیج فارس با مناقشه سودان پرداخته که در ادامه آمده است.

لازم به ذکر است انتشار مقالات خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.

پس از ۱۸ ماه محاصره، پایتخت ایالت شمال دارفور سودان به دست نیرو‌های شبه‌نظامی «نیرو‌های پشتیبانی سریع» (RSF) سقوط کرد. برای «نیرو‌های مسلح سودان» (SAF) که نماینده دولتِ به رسمیت شناخته‌شده بین‌المللی در خارطوم هستند، از دست دادن الفاشر به منزله پایان حضور آنها در غرب جنگ‌زده کشور است.

بازماندگان از خشونت‌های بی‌هدف در زمان غارت الفاشر گزارش داده‌اند. برآورد‌ها نشان می‌دهد که در ۴۸ ساعت پس از تصرف شهر در ۱۸ اکتبر، حدود ۳۰۰۰ غیرنظامی، سرباز و رزمنده سابق به دست RSF کشته شدند. 

بنا بر گزارش سازمان‌های وابسته به سازمان ملل، این تصرف موجب خروج تقریباً ۱۰۰ هزار نفر از ساکنان شده است، حتی با وجود اینکه RSF در ۲۴ نوامبر اعلام «آتش‌بس بشردوستانه» یک‌جانبه کرد.

ناظران اکنون در حال بررسی نقش ادعایی امارات در تأمین RSF و پیامد‌های گسترده‌تر تداوم درگیری هستند. پس از جدایی سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱، احتمال تقسیم سودان به دو اداره رقیب در شرق و غرب وجود دارد که هر یک توسط دولت‌های خارجی رقیب حمایت می‌شوند.

ابعاد خارجی جنگ داخلی

سودان از آوریل ۲۰۲۳ درگیر یک منازعه داخلی خشونت‌بار بوده که طی آن، نیرو‌های مسلح سودان (SAF) به‌تدریج کنترل بخش بزرگی از غرب کشور را به نیرو‌های پشتیبانی سریع (RSF) که روزبه‌روز مسلح‌تر می‌شوند، از دست داده‌اند. 

درگیری ابتدا در پی جدال قدرت میان محمد حمدان دقلو، معروف به حمدتی، رهبر RSF و ژنرال عبدالفتاح البرهان، فرمانده SAF آغاز شد. با این حال، جنگ به سرعت ابعاد گسترده‌تری پیدا کرد و به عرصه‌ای برای رقابت نفوذ میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی بدل شد.

ابوظبی و ریاض که در مخالفت با عمر البشیر هم‌نظر بودند، پس از برکناری رئیس‌جمهور سابق در سال ۲۰۱۹ نفوذ قابل‌توجهی در سودان به دست آوردند. اما افزایش شکاف میان این دو قدرت عرب خلیج فارس، سودان را به میدان رقابت خارجی تبدیل کرده است.

عربستان سعودی که اغلب با حمایت مصر همراه است، هرچه بیشتر از دولت البرهان پشتیبانی کرده است. در همین حال، امارات به‌منظور جلوگیری از کاهش نفوذ و دسترسی خود، حمایت مالی، سیاسی و نظامی از حمدتی را ادامه داده است. 

ناظران معتقدند انگیزه اصلی هر دو کشور عرب حوزه خلیج فارس، تلاش برای دسترسی به منابع طبیعی گسترده و متنوع سودان و همچنین بهره‌گیری از موقعیت ویژه آن به‌عنوان گذرگاهی مهم به آفریقاست.

زمانی که تنش فزاینده میان البرهان و حمدتی در سال ۲۰۲۳ به درگیری علنی تبدیل شد، ابوظبی و ریاض حمایت خود را از طرف‌های مقابل افزایش دادند. جنگ که اکنون وارد سومین سال خود شده، تاکنون حدود ۱۵۰ هزار کشته برجای گذاشته است. همچنین تخمین زده می‌شود بیش از ۱۲ میلیون سودانی آواره شده و بیش از ۲۱ میلیون نفر به گرسنگی حاد دچار شده‌اند.

دوستی که به کار آید

با طولانی شدن جنگ سودان، امارات بیش از پیش زیر ذره‌بین قرار گرفته است؛ به‌ویژه آن‌گونه که گروه‌های حقوق بشری آن را به «همدستی» در خشونت‌های RSF متهم می‌کنند. کامرون هادسون، رئیس پیشین دفتر چند نماینده ویژه آمریکا در امور سودان، حتی تداوم جنگ را به حمایت امارات از حمدتی مرتبط دانسته است. 

او در اکتبر به وال‌استریت ژورنال گفت: «اگر امارات نبود، جنگ پایان می‌یافت.» وی افزود: «تنها چیزی که RSF را در این جنگ نگه داشته، حجم عظیم حمایت نظامی است که از امارات دریافت می‌کند.»

آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا می‌گویند ابوظبی در ماه‌های منتهی به سقوط الفاشر میزان ارسال سلاح برای RSF را دو برابر کرده است. 

این مسئله پس از انتشار نامه‌ای در سال ۲۰۲۴ از سوی قانون‌گذاران آمریکایی خطاب به شیخ عبدالله بن‌زاید آل‌نهیان وزیر امور خارجه امارات صورت گرفت که در آن خواسته شده بود حمایت از RSF متوقف شود.

ورود امارات به سودان در پایتخت‌های غربی نیز با انتقاد مواجه شده است. امسال گزارش شد تجهیزات نظامی بریتانیایی که پیش‌تر توسط شرکت‌های انگلیسی به امارات فروخته شده بود، در میدان‌های نبرد سودان مشاهده شده است. 

سازمان‌های حقوق بشری غربی می‌گویند چنین حمایتی غیرمستقیم، می‌تواند ناقض تحریم تسلیحاتی شورای امنیت سازمان ملل در سال ۲۰۰۴ علیه گروه‌های غیردولتی فعال در دارفور باشد.

وقتی در این باره تحت فشار قرار گرفتند، تولیدکنندگان بریتانیایی هرگونه تخلف را رد کردند. وزارت خارجه، مشترک‌المنافع و توسعه بریتانیا نیز اعلام کرده تمام فروش‌ها از نظر «ریسک انحراف» ارزیابی می‌شود، اما انتظار دارد «همه کشور‌ها به تعهدات خود تحت تحریم‌های سازمان ملل پایبند باشند.»

گذشته کشوری دیگر است

روابط امارات و RSF به بیش از یک دهه قبل بازمی‌گردد و این پیوند ماهیتی پیچیده دارد که فراتر از حمایت مادی ساده است. نیروی پیشین RSF موسوم به جنجوید در حمایت از ائتلاف‌های پشتیبانی‌شده توسط امارات در چندین کشور منطقه ساحل مشابه، از جمله لیبی و یمن جنگیده است.

حمدتی، که سابقاً فرمانده جنجوید بود، به ادعای برخی، از این روابط برای حفظ شبکه مالی و تجاری RSF دور از نظارت جهانی بهره برده است. گفته می‌شود او این کار را از طریق مدیریت سرمایه‌گذاری‌های گروهش در امارات انجام داده است. بنا بر برخی تخمین‌ها، سرمایه‌گذاری امارات در شبکه تجاری گسترده RSF میلیارد‌ها دلار ارزش دارد.

به بعدی فرافرامرزی‌تر از جنگ، گزارش شده امارات مزدوران کلمبیایی را برای جنگ غرب سودان جذب و منتقل کرده است. آندریاس کریگ، استاد کالج کینگ لندن، مدعی شده ابوظبی همچنین از جنبش‌های جدایی‌طلب در لیبی، سومالی و یمن بهره‌برداری کرده است. 

او می‌گوید امارات در این مناطق با استفاده از بازیگران غیردولتی نیابتی مانند «اسب تروا»، عمق و نفوذ استراتژیک تولید کرده است.

با وجود انبوه اسناد مربوط به نقش احتمالی امارات در خشونت‌های RSF، پاسخگویی همچنان دشوار مانده است. مقام‌های اماراتی بار‌ها هرگونه ارتباط با شبه‌نظامیان سودانی را «بی‌اساس» و «فاقد شواهد مستند» خوانده‌اند. یک پرونده علیه امارات در دیوان بین‌المللی دادگستری در ماه مه به دلیل نکته‌ای حقوقی در صلاحیت رد شد.

نقشه لیبی

با سقوط الفاشر، RSF اکنون بخش قابل توجهی از خاک سودان را در اختیار دارد و همین مسئله چشم‌انداز پایان جنگ را مبهم‌تر کرده است. طرح صلح اخیر که از سوی مصر، عربستان سعودی، امارات و آمریکا ــ موسوم به «گروه چهارجانبه» (Quad) ــ ارائه شد از سوی SAF رد گردید و آن را دعوتی برای تسلیم شدن دانست. البرهان این طرح را «غیر بی‌طرفانه» توصیف کرد و فرستاده آمریکایی، مسعد بولوس، را متهم کرد که «با زبان امارات سخن می‌گوید.»

در نبود توافق صلح، مداخله امارات در لیبی می‌تواند نمونه‌ای از آینده سودان باشد. در سال ۲۰۱۴، ارتش ملی لیبی تحت فرماندهی خلیفه حفتر، با حمایت مالی روسیه و پشتیبانی نظامی امارات، شورشی مسلحانه علیه دولت مستقر در طرابلس آغاز کرد.

نیرو‌های حفتر هرچند نتوانستند دولت مورد حمایت سازمان ملل را ساقط کنند، اما موفق شدند شرق لیبی را تصرف و نگه دارند. زمانی که روشن شد پیروزی قاطع ممکن نیست، گفته می‌شود ابوظبی نفوذ خود را برای تثبیت موقعیت شریک لیبیایی خود به کار گرفت و عملاً به تثبیت تقسیم لیبی کمک کرد. 

هرچند حمایت امارات از حفتر پس از افزایش فشار‌های بین‌المللی کم‌رنگ شد، اما بازگرداندن وحدت لیبی تاکنون دشوار باقی مانده است.

سرنوشتی مشابه ممکن است در انتظار سودان باشد. در ژوئیه، ائتلافی از RSF و متحدانش تشکیل دولتی موازی در پایتخت دارفور جنوبی ـ نیالا ـ را اعلام کرد. این دولت نوپا با حمدتی در رأس آن، قرار است رقیب دولت مورد تأیید بین‌المللی البرهان باشد. جالب اینکه این اعلام تنها چند ماه پس از بازپس‌گیری خارطوم توسط SAF در مارس صورت گرفت؛ شهری که دو سال پیش به دست RSF افتاده بود.

حرکت آشکار RSF برای تثبیت تقسیم سودان را می‌توان «لیبی‌سازی» کشور دانست. همان‌طور که برخی فعالان و روزنامه‌نگاران اشاره کرده‌اند، این روند گذار از «سلطه مسلحانه به تقلید از حکومت‌داری» را نشان می‌دهد که هدف آن تقویت ادعای مشروعیت ملی است.

در پاسخ به رد طرح آتش‌بس چهارگانه از سوی البرهان، اعلام «آتش‌بس بشردوستانه» یک‌جانبه RSF در ۲۴ نوامبر می‌تواند تلاشی برای تثبیت و حفظ مناطق تحت کنترل خود باشد. 

با توجه به گشایش احتمالی جامعه جهانی به چنین وضعیتی، سناریوی تقسیم پایدار سودان به سبک لیبی کاملاً محتمل است. در این چشم‌انداز، و تا زمانی که دیپلماسی ناکام بماند، خطر آن وجود دارد که تجزیه یکی از بزرگ‌ترین کشور‌های آفریقا به‌سرعت به وضعیت تثبیت‌شده‌ای تبدیل شود که تغییر آن تقریباً ناممکن باشد.