این سفر روز یکشنبه، ۱ دسامبر ۲۰۲۵ انجام شد و تنها ۷۰ دقیقه به طول انجامید.
توماس باراک یک میلیاردر، تاجر برجسته آمریکایی و سرمایهگذار خصوصی در املاک است. او مؤسس، رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل شرکت Colony NorthStar است. باراک به عنوان یک دوست و متحد نزدیک دونالد ترامپ شناخته میشود و در بخشهای مختلف اخبار تلویزیونی نماینده او بوده است. وی همچنین ریاست کمیته مراسم تحلیف ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده را بر عهده داشت. لازم به ذکر است که باراک اصالتاً لبنانی است.
در دوران ریاستجمهوری ترامپ، دیپلماسی سنتی آمریکا به چیزی تغییر یافت که میتوان آن را «دیپلماسی منافع، قراردادها و سرمایهگذاریها» نامید. فعالیتهای دیپلماتیک به شخصیتهایی محول شد که در طول کمپین انتخاباتی به رئیسجمهور خدمات ارائه کرده بودند، و در چهارچوب این دیپلماسی جدید که بر منافع اقتصادی تمرکز دارد، اولویت این بود که مأموریت خود را در کشورهایی که اصالتشان به آنجا بازمیگردد، انجام دهند. همچنین باید یادآوری کرد که ایالات متحده سطح نمایندگی دیپلماتیک خود را در سراسر جهان کاهش داد، زیرا ترامپ این امر را «هزینهکرد بیمورد» میدانست.
اظهارات سیاسی که اغلب همراه با سفرهای این مقامات است، به مثابه برگهایی است که هدف آنها جلب رضایت سیاست عمومی آمریکا در داخل کشور است و ممکن است از هدف خاصی که به خاطر آن آمدهاند، فاصله بگیرند.
سفرهای مقامات غربی با دو نوع خبر همراه است:
اول: اخباری که مستقیماً از خود مقام صادر میشود و اغلب جنبه دیپلماتیک دارد.
دوم: اخباری که توسط رسانههای مرتبط با پروژه آمریکایی-اسرائیلی منتشر میشود، که اغلب اخبار و تحلیلها پیش از سفر برای آنها ارسال میشود.
به یاد میآوریم که چگونه هشت مقام آمریکایی و اروپایی در دوره تغییرات در سوریه از عراق بازدید کردند، و همه آنها تنها اظهار داشتند که «عراق باید مطمئن باشد و آنچه در جریان است، یک مسأله سوری است». در مقابل، رسانههایی که دیدگاههای دیگر را ترویج میکردند، تحلیلهای متفاوتی منتشر کردند که دیگران نیز به آن پیوستند، مبنی بر اینکه این مقامات به عراقیها لزوم «خلع سلاح مقاومت و انحلال حشدالشعبی» را ابلاغ کردهاند، تا جایی که ادعا میشد «تغییر عراق را نیز شامل خواهد شد»، و این اخبار «جعلی» توسط برخی سیاستمداران نیز حمایت میشد.
تمرکز سفر باراک به بغداد از پروندههای سوریه و لبنان فراتر نرفت. از آنجا که باراک یک تاجر است، دولت عراق را به افزایش حجم مبادلات تجاری با سوریه و واگذاری امور سوریه به مردم آن، و همچنین حمایت از اقتصاد لبنان، ترغیب کرد. اما «سایر اخباری» که به «منابع نزدیک» نسبت داده میشود، هیچ واقعیتی در صحنه عمل ندارد.
سفر باراک به سوریه با جزئیات مفصلی در مورد اقتصاد سوریه همراه بود؛ تا جایی که تلاشی برای متقاعد کردن اسرائیل به توقف مداخلاتش در سوریه صورت گرفت.
دیپلماسی کنونی آمریکا بر تبدیل منطقه خاورمیانه به مناطق سرمایهگذاری (محیط سرمایهگذاری) و دوری از شعلهور کردن جنگها متمرکز است. در این راستا، تحرکات نظامی آمریکا تنها به عنوان «برگهای فشار» تلقی میشود و هدف آن ورود به جنگهای مستقیم نیست.
حمله آمریکا - اسرائیل به ایران (جنگ ۱۲ روزه) با هدف «تغییر رژیم» بود. این برنامهریزی شکست خورد و «درگیر شدن» دوباره با ایران آسان نیست؛ زیرا این امر میتواند به معنای پایان اسرائیل و تضعیف اعتبار آمریکا در جهان باشد. بنابراین، هرگونه تحلیل از حمله به ایران با هدف القای این حس به جهان است که اسرائیل هنوز قوی است و همچنین جلوگیری از حمایت ایران از محورهای مقاومت، و کشاندن ایران به میز مذاکره در مورد پرونده هستهایاش بدون قید و شرط.
واقعیت دیپلماتیک آمریکا با حوادث «واقعبینانه» برخورد میکند و در حال حاضر برای برخورد با عراق به عنوان یک «منطقه سرمایهگذاری» برنامهریزی میکند. به همین دلیل، ایالات متحده در دوره دولت آقای سودانی سرمایهگذاریهای قابل توجهی در عراق به دست آورد.
ایالات متحده با علم الیقین میداند که اگر اسرائیل به لبنان حمله کند، بقیه محورهای مقاومت آماده خواهند بود که هرگونه حمایتی را مطابق با وضعیت نظامی ارائه دهند، بدون اینکه از کسی اجازه بگیرند.
..................................................
* مدیر مرکز مطالعات استراتژیک الاتحاد عراق