در سالهای اخیر، واژه «الگوریتم» از یک اصطلاح فناورانه به مفهومی اقتصادی تبدیل شده است. اگر تا یک دهه پیش اقتصاددانان درباره «رفتار انسان» بحث میکردند، امروز بخش مهمی از رفتار اقتصادی را باید در «سیستمهای هوشمند» جستوجو کرد. الگوریتمها همان دستورالعملهای ماشینی هستند که با جمعآوری داده از رفتار مردم، الگوها را شناسایی میکنند و سپس با سرعت و دقتی بیشتر از انسان، به تصمیمسازی میپردازند. این روند پیامدهای گستردهای دارد: از تغییر در رفتار خرید مردم گرفته تا پیشبینی دقیقتر نوسان بازار، و از شکلدهی جریانهای رسانهای تا ایجاد الگوهای تازه مصرف محتوا.
در اقتصاد ایران نیز این تغییرات در حال رخدادن است؛ شاید آهستهتر از برخی کشورها، اما در مسیری قطعی. همین امروز قیمت برخی کالاها بر پایه تحلیل داده تنظیم میشود، بخش قابلتوجهی از تبلیغات دیجیتال توسط الگوریتمها هدفگذاری میشود و حتی رفتار سرمایهگذاران خرد تحت تأثیر الگوهای هوشمند شکل میگیرد. بنابراین پرسش مهم این است: «اقتصاد الگوریتمها» چگونه بر زندگی روزمره ما و آینده بازارهای ایران اثر میگذارد؟
بخش اول) اقتصاد الگوریتمها چیست و چرا اهمیت دارد؟
اقتصاد الگوریتمها به زبان ساده به وضعیتی گفته میشود که در آن تصمیمهای اقتصادی فقط حاصل تحلیل انسان نیست، بلکه ماشینها نیز در آن نقش دارند. این الگوریتمها با جمعآوری حجم وسیعی از دادهها – از خریدهای اینترنتی گرفته تا جستوجوهای روزانه، از رفتار کاربران در شبکههای اجتماعی تا نوسان قیمتها – الگوهایی را پیدا میکنند که برای چشم انسان نامرئی است.
به عنوان مثال، وقتی یک فروشگاه اینترنتی در ایران بر اساس تحلیل رفتار مشتری، قیمت یک کالا را بهطور هوشمند تنظیم میکند، این همان اقتصاد الگوریتمی است. وقتی شبکههای اجتماعی به کاربران پیشنهاد محتوای اقتصادی میدهند که احتمال بیشتری دارد بر تصمیم خرید آنها اثر بگذارد، این هم اقتصاد الگوریتمی است. یا زمانی که مدلهای هوش مصنوعی در بازار سرمایه روندهای محتمل آینده را پیشبینی میکنند، باز هم پای همین اقتصاد جدید در میان است.
اهمیت این تحول در این است که الگوریتمها معمولاً سریعتر، دقیقتر و ریزبینتر از انسان تصمیم میگیرند. همین ویژگی سبب میشود که ساختار بازار، رفتار رقبا و حتی نحوه ارتباط مردم با کالاها تغییر کند.
بخش دوم) چگونه الگوریتمها رفتار اقتصادی مردم را شکل میدهند؟
امروزه بخش قابلتوجهی از تصمیمهای خرید ما نه بر اساس نیاز واقعی، بلکه تحت تأثیر پیشنهادها و اولویتبندیهای الگوریتمی شکل میگیرد. برخلاف گذشته که تبلیغات یکطرفه عمل میکرد، حالا سیستمهای هوشمند مشخص میکنند شما چه محصولی را بیشتر ببینید، چه محتوایی را مصرف کنید و چه زمانی احتمال خریدتان بیشتر است.
در ایران نیز این روند در حال گسترش است. پلتفرمهای بزرگ خرید آنلاین از الگوریتمهای توصیهگر استفاده میکنند. یعنی اگر شما یک محصول خاص را تماشا کنید، الگوریتم تشخیص میدهد چه کالاهایی احتمالاً برایتان جذابتر است و آنها را در اولویت نمایش قرار میدهد. نتیجه این است که «تقاضا» دیگر یک پدیده صرفاً انسانی نیست؛ بخش مهمی از آن ساختهشده توسط الگوریتمهاست.
در حوزه محتوا نیز همین اتفاق رخ میدهد. شبکههای اجتماعی تشخیص میدهند چه خبر یا تحلیلی برای شما جذابتر است و همان را اول نشان میدهند. در نتیجه، تأثیر رسانهها نه فقط از طریق محتوای منتشرشده، بلکه از طریق «چگونگی توزیع محتوا» شکل میگیرد. همین موضوع میتواند در دوران بحرانهای اقتصادی، نوسان بازار را تشدید یا کاهش دهد.
بخش سوم) نقش الگوریتمها در بازارهای مالی
بازارهای مالی یکی از نخستین عرصههایی است که به شکل جدی تحت تأثیر الگوریتمها قرار گرفتهاند. در بسیاری از کشورها، بخشی از معاملات بورس توسط سیستمهای الگوریتمی انجام میشود که در چند میلیثانیه واکنش نشان میدهند.
هرچند در ایران این حوزه هنوز محدود است، اما اثرگذاری مدلهای تحلیل داده و سیگنالدهی هوشمند محسوس است.
الگوریتمها در بازار سرمایه چند کار انجام میدهند:
• تحلیل روندها
• پیشبینی نوسانها
• شناسایی الگوهای تکرارشونده
• مقایسه دادههای اقتصادی
• و تولید هشدارهای خرید و فروش
این تواناییها باعث شده بخش مهمی از رفتار معاملهگران خرد تحت تأثیر «سیگنالهای ماشینی» قرار گیرد. نکته مهم اینجاست که اگر داده ورودی اشتباه باشد، تصمیمسازی الگوریتمها نیز اشتباه خواهد بود و این موضوع میتواند پیامدهای جدی برای بازار به همراه داشته باشد. بنابراین اقتصاد الگوریتمها هم فرصت است و هم هشدار.
بخش چهارم) قدرت رسانه در عصر تصمیمسازی ماشینی
رسانهها امروز تنها نقش انتقال خبر را ندارند؛ آنها در کنار الگوریتمها نقش «شکلدهی به فضای روانی بازار» را ایفا میکنند. وقتی یک خبر اقتصادی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، سرعت انتشار آن به الگوریتمها بستگی دارد. این سرعت میتواند باعث شود برخی اخبار بیش از حد برجسته شوند و برخی دیگر اصلاً دیده نشوند.
برای مثال، بهدنبال انتشار یک شایعه اقتصادی در فضای مجازی، الگوریتمها آن را بهسرعت در میان کاربرانی پخش میکنند که پیشتر رفتار مشابهی داشتهاند. این اتفاق میتواند در کوتاهترین زمان بر تصمیمهای خرید مردم اثر بگذارد. در چنین شرایطی، رسانههای حرفهای نقش بسیار مهمی پیدا میکنند: آنها باید با ارائه تحلیلهای دقیق و دادهمحور، فضای روانی بازار را متعادل نگه دارند.
بخش پنجم) چالشهای پنهان اقتصاد الگوریتمی
هرچند الگوریتمها دقت و سرعت بالایی دارند، اما بینقص نیستند. یکی از چالشهای مهم، «تبعیض الگوریتمی» است؛ یعنی زمانی که سیستمهای هوشمند بهدلیل دادههای ناقص یا طبقهبندی اشتباه، برخی گروهها را نادیده میگیرند یا رفتار اقتصادی آنها را بهدرستی تحلیل نمیکنند.
چالش دیگر «خطای داده» است. اگر دادههای ورودی ناسالم باشد، نتیجه نیز غیرقابلاعتماد خواهد بود. این مسئله در اقتصاد ایران اهمیت بیشتری دارد، زیرا بخشی از دادهها ناقص، پراکنده یا غیرشفاف است.
بنابراین برای استفاده مسئولانه از اقتصاد الگوریتمها، باید نظارت دقیقتری بر مدلها، دادهها و نحوه استفاده از آنها صورت گیرد.
بخش ششم) فرصتهای جدید برای کسبوکارهای ایرانی
در کنار چالشها، این تحول فرصتهای بزرگی برای اقتصاد ایران دارد. کسبوکارهای کوچک و متوسط اکنون میتوانند با تحلیل داده رفتار مشتریان، فروش و بازاریابی خود را بهینه کنند. رسانهها نیز میتوانند بر اساس رفتار خوانندگان، تولید محتوا را هوشمندتر کنند.
از سوی دیگر، سیاستگذاران اقتصادی میتوانند با استفاده از تحلیل کلاندادهها، سیاستهای دقیقتر و هدفمندتر طراحی کنند. به بیان دیگر، اقتصاد الگوریتمها میتواند به کاهش عدماطمینان در بازار کمک کند؛ مسئلهای که یکی از اصلیترین چالشهای اقتصادی امروز ایران است.
جمعبندی
اقتصاد الگوریتمها واقعیت اجتنابناپذیرعصر جدید است؛ عصری که در آن تصمیمهای اقتصادی بیش از گذشته بر پایه داده و تحلیل ماشینی گرفته میشود. کشورها و سازمانهایی موفقتر خواهند بود که بتوانند از این فرصت بهصورت آگاهانه استفاده کنند و در عین حال مراقب خطاها و چالشهای آن باشند. آینده اقتصاد، ترکیبی از تصمیمهای انسانی و الگوریتمی است؛ آیندهای که هم نیازمند سواد رسانهای است و هم نیازمند درک جدیدی از بازار.
∎