شناسهٔ خبر: 76098785 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: بهار | لینک خبر

«کلاس آنلاین» در هوای آلوده یعنی یک دردسر پنهان و پرهزینه

تعطیلی مدارس چقدر جیب خانواده‌ها را خالی می‌کند؟

صاحب‌خبر -
گروه جامعه: در روزهایی که هوای شهر خاکستری می‌شود و شاخص‌ها از مرز هشدار عبور می‌کنند، نخستین تصمیم رسمی معمولاً تعطیلی مدارس است؛ تصمیمی که قرار است سپری محافظ برای کودکان باشد، اما خیلی زود به ابری از نگرانی در خانه‌ها تبدیل می‌شود.
 
به گزارش اقتصادنیوز، در شهرهای آلوده ایران، نفس‌کشیدن هم طبقاتی شده است؛ آن‌که پول دارد خانه‌ای پاک‌تر و زندگی سالم‌تر می‌خرد و آن‌که ندارد، دود بیشتری می‌بلعد و هزینه‌های بیشتری می‌دهد. آلودگی هوا این‌روزها نه‌فقط یک بحران محیط‌زیستی، که یک موتورِ نابرابری است.
 
هر تعطیلی، نه یک روز استراحت، بلکه زنجیره‌ای از انتخاب‌های سخت برای خانواده‌ها است: کودک کجا بماند؟ پدر یا مادر؛ کدامیک کار را رها کنند؟ هزینه جبران عقب‌افتادگی از کجا تامین شود؟ در شهری که نفس‌کشیدن امتیاز شده است، تعطیلی مدارس هم نشانه‌ای از همان اختلال ساختاری است: تصمیمی که به‌جای حل بحران، فقط بار آن را به خانه‌ها منتقل می‌کند.

هوای آلوده و خانه‌هایی که آماده نیستند
صبح روزهای آلوده معمولاً با پیام‌هایی آغاز می‌شود که از شب قبل در گروه‌های مدرسه پخش شده‌اند: «مدارس تعطیل است». جمله‌ای که شاید در ظاهر ساده باشد، اما در بسیاری از خانه‌ها حکم یک هشدار اقتصادی، اجتماعی دارد. مادر یا پدر شاغلی که قرار بوده در جلسه مهمی شرکت کند، ناگهان باید برنامه‌اش را تغییر دهد.کودکی که باید سر کلاس حاضر باشد، حالا در خانه مانده و نیاز به مراقبت و همراهی آموزشی دارد. در خانواده‌ها، این وظایف معمولاً با هزینه همراه است: از مرخصی‌های اجباری تا استخدام پرستار یا همراه بردن کودک به محل کار.
 
این اتفاق فقط در چند خانه رخ نمی‌دهد؛ در شهری مانند تهران که سالانه بیش از دویست روز از 365 روز هوایش «ناسالم» گزارش می‌شود، این پیام‌ها بخشی ثابت از زندگی خانوارها شده‌اند. بسیاری از والدین می‌دانند که پشت هر روز تعطیلی، چند روز نگرانی و عقب‌ماندگی پنهان است. تعطیلی، یک لحظه کوتاه در تقویم روزانه نیست؛ موجی است که ساعت‌ها بر اقتصاد و روان خانواده تأثیر می‌گذارد.
در این میان، فاصله طبقاتی نیز خودش را نشان می‌دهد. خانواده‌ای که توان مالی دارد، می‌تواند برای کودک پرستار بگیرد یا کلاس خصوصی جور کند. اما خانواده دیگری که درگیر دخل‌وخرج ماهانه است، با هر تعطیلی به نقطه بحرانی نزدیک‌تر می‌شود. آن‌ها باید بین «کاهش درآمد» و «قرار دادن کودک در محیط کار» یکی را انتخاب کنند؛ انتخابی که هر دو نتیجه‌اش آسیب است. همین جا است که تعطیلی مدرسه، به‌جای حفظ سلامت، به بحرانی پنهان برای زندگی روزمره تبدیل می‌شود.
 
تعطیلی مدارس؛ تصمیمی پرهزینه برای دولت و خانوار
در محاسبات رسمی، تعطیلی هر روز مدرسه هزینه دارد؛ هزینه‌ای که مقامات آموزش‌وپرورش آن را حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان برای هر روز اعلام کرده‌اند. رقمی که نشان می‌دهد حتی از نگاه دولت نیز این تصمیم یک «راه‌حل اضطراری» است، نه سیاست بلندمدت.اما آنچه در گزارش‌ها کمتر دیده می‌شود، هزینه‌ای است که خانواده‌ها می‌پردازند: هزینه مرخصی، هزینه مراقبت از کودک، هزینه کلاس‌های جبرانی و در نهایت هزینه افت تحصیلی.

تعطیلی‌ها زنجیره‌ای از پیامدهای اقتصادی را فعال می‌کنند؛ پیامدهایی که لزوماً در بودجه رسمی ثبت نمی‌شوند. در بسیاری از مشاغل، والدین با مرخصی بدون حقوق یا تهدید از دست دادن کار روبه‌رو هستند. برای بسیاری از خانواده‌ها، حتی یک روز کاهش درآمد می‌تواند فشار بزرگی ایجاد کند. و اگر چند بار تکرار شود، عملاً معیشت آن‌ها را دچار اختلال می‌کند. بنابراین، تعطیلی مدرسه فقط یک تصمیم بهداشتی نیست؛ یک مداخله پرهزینه در سطح خانوار است.

از سوی دیگر، در مناطق محروم‌تر کشور، تعطیلی معمولاً به معنای قطع کامل جریان یادگیری است. نبود امکانات دیجیتال، ضعف اینترنت و فقدان ابزار مناسب باعث می‌شود آموزش آنلاین در بسیاری از خانه‌ها عملاً ممکن نباشد. کودکانی که در این خانوارها زندگی می‌کنند، با هر تعطیلی یک قدم عقب می‌روند، بی‌آن‌که راه جبرانی در اختیار داشته باشند.

کلاس‌های آنلاین؛ از راه‌حل تا دردسر پنهان
آموزش آنلاین قرار بود راه‌حل موقت برای روزهای آلودگی باشد، اما در عمل در بسیاری از خانواده‌ها خودش به بخشی از بحران تبدیل شده است. در خانه‌هایی که چند کودک دارند، گاهی فقط یک دستگاه وجود دارد؛ یا اینترنت ناپایدار است، یا کار والدین با آموزش کودک تداخل دارد. نتیجه این آشفتگی، کلاس‌هایی است که نه کیفیت دارند و نه پیوستگی.

مطالعات بین‌المللی نشان می‌دهند که یادگیری آنلاین، به‌ویژه برای کودکان، کیفیت پایین‌تری نسبت به کلاس حضوری دارد؛ و در ایران که زیرساخت‌ها کامل نیست، این اختلاف چند برابر می‌شود. وقتی کودک نتواند درس را در کلاس آنلاین بفهمد، خانواده ناچار به کلاس جبرانی یا معلم خصوصی می‌شود. و حتی اگر توان مالی این را نداشته باشد، کودک وارد چرخه افت تحصیلی می‌شود؛ چرخه‌ای که با هر تعطیلی عمیق‌تر می‌شود.

بر اساس پژوهش‌های جهانی، افزایش ۵ میکروگرم بر مترمکعب PM2.5 می‌تواند تا یک نمره GPA از عملکرد تحصیلی بکاهد. این عدد برای شهرهایی مانند تهران که تفاوت روزهای آلوده و سالم آن گاهی به ۳۰ تا ۷۰ میکروگرم می‌رسد، تصویر جدی‌تری ایجاد می‌کند. آلودگی فقط بیرون از پنجره نیست؛ بلکه وارد کارنامه سالانه هم می‌شود.

هزینه‌ای که در دفتر نمره می‌نشیند/صدایی که از دل خانه‌ها بلند می‌شود
هر بار که اعلان تعطیلی مدارس منتشر می‌شود، نخستین واکنش بسیاری از والدین نه احساس آرامش، که نوعی آماده‌باش اجباری است؛ وضعیتی که در آن باید کار، مراقبت از کودک و مدیریت روزی نیمه‌تعطیل را هم‌زمان پیش برد. مادر یک کارمند بانک در غرب تهران می‌گوید: «هر بار اطلاع‌رسانی تعطیلی را می‌بینم، ذهنم بلافاصله دنبال این است که چه چیزی را باید عقب بیندازم. آیا باید کارم را نیمه‌کاره رها کنم یا درس کودک را؟ هیچ‌کدام از این‌ها انتخاب نیست؛ همه تحمیلی است.»
در خانه‌ای دیگر در پیروزی، پدری که راننده تاکسی اینترنتی است، روایت مشابهی دارد: «تعطیلی مدرسه یعنی یک روز درآمد کمتر. اگر ۲۴ ساعت کار نکنم، دخل‌وخرج از تعادل خارج می‌شود. همین یک روز برای ما خانواده‌های متوسط پایین، یعنی تنش تا آخر هفته.»

اما آنچه در تجربه والدین اتفاق می‌افتد، در مدرسه نیز بازتابی مشابه دارد. معلمی با پانزده سال سابقه تدریس در منطقه ۱۴ تهران می‌گوید: «هر تعطیلی مانند شکاف در خط یادگیری است. روزی که بچه‌ها برمی‌گردند، کلاس شبیه روز اول سال تحصیلی می‌شود؛ تمرکز پایین است، ریتم یادگیری از هم گسیخته و بخش زیادی از زمان باید صرف بازگرداندن آرامش و نظم شود.» او توضیح می‌دهد که در میان دانش‌آموزانی که دسترسی به ابزار دیجیتال ندارند، این شکاف عمیق‌تر هم هست؛ به‌ویژه آن‌هایی که کلاس آنلاین را در فضایی شلوغ دنبال کرده‌اند یا اصلاً امکان حضور آنلاین نداشته‌اند.

معلم دیگری در منطقه ۱۸ تهران روایت دقیق‌تری ارائه می‌دهد: «بسیاری از خانواده‌های شاگردان من نه فضای کافی دارند و نه ابزار مناسب. وقتی مدرسه تعطیل می‌شود، آموزش عملاً متوقف می‌شود؛ چون کلاس آنلاین برای این کودکان عملاً وجود ندارد. بازگشت آنان به مدرسه نه ادامه مسیر، بلکه شروع دوباره است.» او تأکید می‌کند که پس از هر تعطیلی، تعداد قابل‌توجهی از والدین ناچارند برای جبران عقب‌ماندگی، از معلم خصوصی استفاده کنند. و این چرخه، فشار مالی را دو برابر می‌کند.

 آلودگی هوا در تهران تنها یک مشکل زیست‌محیطی نیست، بلکه به بحرانی فراگیر تبدیل شده که اثرات آن به اقتصاد، سلامت و کیفیت زندگی مردم وارد شده است.هزینه این جبران هم کم نیست. در بازار آموزش تهران، هزینه یک ساعت معلم خصوصی برای دانش‌آموز دبستانی به‌طور میانگین بین 500 تا 1 یک میلیون تومان بسته به درس و سابقه مدرس است؛ رقمی که برای بسیاری از خانواده‌ها، به‌ویژه اگر نیاز به چند جلسه باشد، بار سنگینی به همراه دارد. خانواده‌ای که قبلاً با هزینه‌های ثابت ماهانه به‌سختی کنار می‌آمده، اکنون باید به‌دلیل تعطیلی‌های ناخواسته، هزینه‌ای اضافی برای حفظ کیفیت آموزشی کودک بپردازد. این هزینه‌ها عملاً در هیچ‌یک از محاسبات رسمی تعطیلی مدارس دیده نمی‌شود، اما در زندگی واقعی خانواده‌ها به شکل فوری نمایان است.
 
در کنار روایت معلمان و والدین، صدای مستقیم برخی دانش‌آموزان نیز نشان می‌دهد تعطیلی مدرسه تجربه‌ای دوگانه است؛ نه شبیه تعطیلات واقعی و نه شبیه آموزش حقیقی. یک دانش‌آموز پایه نهم در منطقه ۱ تهران می‌گوید: «روزهای تعطیلی ما در خانه گیج‌کننده است؛ نه درس واقعی داریم، نه استراحت. وقتی دوباره به کلاس برمی‌گردیم، احساس می‌کنیم از درس‌ها جدا شده‌ایم و بازگشت به روند قبلی سخت است.»

در نهایت، تمام این روایت‌ها یک نکته روشن را تکرار می‌کنند: آلودگی هوا فقط ریه‌های کودکان را هدف نمی‌گیرد؛ پیوستگی یادگیری و آرامش اقتصادی خانواده‌ها را نیز مختل می‌کند. تعطیلی مکرر مدارس در کلان‌شهرهای آلوده، بیش از آن‌که راه‌حلی برای حفاظت از سلامت باشد، به چرخه‌ای از تنش، عقب‌ماندگی و هزینه‌سازی تبدیل شده است. هر بار تعطیلی، نه یک توقف کوتاه، بلکه گسستی است که در ذهن دانش‌آموز، برنامه شغلی والد و بودجه خانوار رد می‌گذارد؛ گسستی که به‌سادگی جبران نمی‌شود.

در نگاه نخست، تعطیلی مدارس به‌عنوان تصمیمی برای محافظت از سلامت کودکان توجیه‌پذیر است. اما در واقعیت، این تصمیم فقط «محل بروز بحران» را تغییر می‌دهد. آلودگی همچنان در شهر حضور دارد؛ کودکان همچنان نفس می‌کشند، خانواده‌ها همچنان باید کار کنند، و زندگی همچنان ادامه دارد.
تعطیلی مدارس نه آلودگی را کاهش می‌دهد، نه سلامت را تضمین می‌کند، و نه کیفیت آموزش را حفظ می‌کند. تنها نتیجه آن جابه‌جایی بار آموزشی و اقتصادی از دوش مدرسه به دوش خانواده است.
 
 
تعطیلی نه درمان است، نه حتی مُسکن
تعطیلی مدارس در روزهای آلوده، بیش از آن‌که یک اقدام محافظتی باشد، یک عقب‌نشینی موقت است. آلودگی همچنان در شهر جریان دارد؛ کودکان همچنان در معرض آن‌اند؛ و زندگی اقتصادی خانواده‌ها همچنان ادامه دارد. آنچه تعطیل می‌شود فقط ساختمان مدرسه است، نه نگرانی والدین، نه هزینه‌های خانوار، نه فشار آموزشی، و نه هوای آلوده‌ای که پشت پنجره ایستاده است.

 آلودگی هوا در تهران به یک بحران جدی اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است؛ هزینه‌های سنگین درمان، کاهش بهره‌وری و افت کیفیت زندگی تنها بخشی از هزینه‌هایی هستند که پایتخت به‌طور روزانه به خاطر این معضل می‌پردازد. این گزارش به بررسی تأثیرات گسترده آلودگی هوا بر اقتصاد تهران و زندگی مردم می‌پردازد.
 
تعطیلی مدارس نه بحران آلودگی را کم می‌کند، نه کیفیت تحصیل را حفظ می‌کند، و نه فشار اقتصادی خانواده‌ها را کاهش می‌دهد. این تصمیم در بهترین حالت یک توقف کوتاه‌مدت است و در بدترین حالت یک انتقال بحران: از کلاس درس به اتاق نشیمن خانه.

شهرهایی که با آلودگی مزمن درگیرند، نیازمند سیاست‌های بلندمدت و حمایت‌های واقعی‌اند: زیرساخت مناسب برای آموزش، حمایت از خانواده‌ها، و برنامه‌ای جدی برای کاهش آلودگی. تا زمانی که این سیاست‌ها اجرا نشود، هر زمستان و پاییز همان پیام تکراری در گروه‌های والدین ظاهر خواهد شد:«مدارس فردا تعطیل است» و چرخه‌ای که باید اصلاح شود، باز از نو آغاز می‌شود.