شناسهٔ خبر: 76097357 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جام‌جم آنلاین | لینک خبر

جای خالی یک متولی مشخص

برای درک عمیق و ارائه خدمات مؤثر به جامعه معلولین،ضروری است مسیر معلولیت را در چارچوبی مشخص و مرحله‌ای تحلیل کنیم.این مسیر عمدتابه دو دوره متمایز تقسیم می‌شودکه هریک،نیازمندراهکارها وحمایت‌های تخصصی مجزا هستند.

صاحب‌خبر -
 
مرحله اول، دوره وقوع و پیشگیری اولیه است. این دوره شامل معلولیت‌های بدو تولد یا ژنتیکی یا معلولیت‌هایی است که در سنین کودکی و نوجوانی به‌دلیل شرایط ژنتیکی یا دیگر عوامل بروز می‌کنند.
مرحله دوم، دوره زمان طلایی برای مداخله پزشکی است. این مرحله مربوط به زمان وقوع حوادث یا تصادفات است. تمرکز
اصلی در این دوره باید بر مداخله سریع، خروج ایمن مصدوم و انتقال به‌موقع به مراکز درمانی باشد. اگر در زمان تصادف، فرد آسیب‌دیده به‌درستی و با دانش کافی از خودرو خارج و به بیمارستان منتقل شود، می‌توان امیدوار بود که از بروز معلولیت‌های شدید جلوگیری ‌‌شود. هدف اصلی، پیشگیری از شدت‌یافتن معلولیت جسمی و رسیدن به آسیب‌های شدیدتر است.
اما مرحله سوم، دوره بلندمدت توانبخشی و زندگی با معلولیت است. این دوره که اغلب طولانی‌ترین مرحله و گاهی معادل کل عمر فرد است، شامل مراحل پس از تثبیت وضعیت پزشکی است. مانند تبدیل‌شدن به فرد نیازمند عصا، ویلچر و ... مرحله‌ای که شخص به‌شدت متکی به خدمات توانبخشی می‌شود. به‌این‌ترتیب برای پرداختن مناسب به این مراحل نیاز به یک متولی مشخص و متمرکز است تا از رهاشدن فرد آسیب‌دیده جلوگیری شود؛ مسئولیتی که نباید بر عهده فرد آسیب‌دیده یا خانواده‌اش باشد. یکی از روشن‌ترین نوع رهاشدگی، پس از ترخیص فرد آسیب‌دیده از بیمارستان رخ می‌دهد، این درحالی‌است که فرد معلول، نباید توسط نهادهایی مانند وزارت بهداشت،سازمان بهزیستی وشرکت‌های بیمه رها شود. در این بین وجود کلینیک‌های توانبخشی تخصصی در شهرهای کوچک یا بسیار محدود است یا اصلا وجود ندارد. این مساله افراد دارای معلولیت را ناگزیر به سفرهای پرهزینه به کلانشهرهایی مانند تهران می‌کند.