سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ کتاب «روایت رضا» نوشته محمد جواد صافیان از مجموعه گفتوگوهای توسعه به همت شبکه شرق منتشر شده است. در این مجموعه کتابها به متفکران و اندیشمندان ایرانی از منظر توسعه و رویکردشان به آن پرداخته میشود. در کتاب «روایت رضا» نیز محمد جواد صافیان استاد فلسفه دانشگاه اصفهان اندیشهها و آثار رضا داوری اردکانی، استاد شناختهشده فلسفه را از دیدگاه توسعه مورد نقد و بررسی قرار داده است. پیشتر ایبنا درباره این کتاب با صافیان گفتوگویی منتشر کرده بود. اکنون رضا داوری اردکانی درباره این کتاب یادداشتی نگاشته که به صورت اختصاصی در اختیار ایبنا قرار گرفته است و در ادامه از نظر میگذرد؛
***

دوست عزیزم آقای دکترمحمدجواد صافیان با همکاری آقای دکتر سامع و جمعی دیگر گزارشی از نوشتههای من درباره توسعه فراهم آوردهاند که مزیتهایی بر اصل آن نوشتهها دارد. این گزارش مورد توجه استاد رنانی قرارگرفته وگزارش را انتشارات شرق چاپ و منتشرکرده است. از دوست عزیز و همکارانشان و از انتشارات شرق سپاسگزارم. نکتهای که باید در ابتدا بگویم این است که من و دکتر صافیان از وقتی که با یکدیگر آشنا شدیم همسخن و همراه بودیم. دکتر صافیان در این گزارش نظر دیگری را گزارش نکرده، بلکه خود درد توسعهنیافتگی را دریافته و آن را به من نسبت داده است که البته نسبت درستی است.
کسانی پرسیدهاندکه چگونه کسی که نقاد تجدد بوده بر ضرورت روکردن به توسعه تاکید میکند؟ توجه بفرمایند که من منتقد تجددم نه مخالف و دشمن آن. راهی هم جز راه تجدد پیدا نیست، وانگهی چنانکه دکتر صافیان گفته است پنجاه سال پیش کاری به توسعه نداشتم. مساله توسعه وقتی برایم مطرح شد که درد و بلای بیتاریخی و توسعهنیافتگی را حس کردم. توسعهنیافتگی برخلاف آنچه بسیاری میپندارند عقبافتادگی نیست، دور شدن از قدیم و واماندن از جدید است. توسعهنیافتگی گم کردن جایگاه تاریخی و ابتلا به سرگردانی و بلاتکلیفی و اشتغال به ندانمکاری است. علوم اجتماعی باید این وضع را دریابد و راه خروج از آن را نشان دهد.
درست است که توسعه، توسعه تجدد است، اما تجدد، ملک غرب و در اختیار قدرتهای جهانی نیست، بلکه نظم حاکم و غالب بر جهان است جهانیان در برابر آن دو انتخاب دارند: یا با تحقیق و تامل راه توسعه اختیار میکنند. یا با این توهم که مطلوبهای آن را میگیریم و آنچه را نمیخواهیم وامیگذاریم، در برهوت توسعهنیافتگی به گرد خویش میگردند.
هوای آلوده جهان تکنیک از ما اجازه نمیگیرد که بیاید یا نیاید و چون بعضی فضاها را بیمزاحمت میبیند، به آنجا رو میکند. استفاده نامناسب و بیرویه از تکنولوژی هم در کشورهای توسعهنیافته بیشتر است. با این سوءاستفاده است که همه آبهای زیرزمینی استخراج میشود.
رد توسعه و گزینش سلیقهای آن اگر اثری داشته باشد، برهمخوردن وضع عادی و ایجاد ناهماهنگی در کارها و سازمانها و تلف شدن دارایی و درآمد کشور و ماندن در وضع ناتوانی و نیازمندی است.
کشور ما در وضع و موقع ژیوپولیتیک خاص قرار دارد و قدرتهای جهانی با توسعه و قدرت یافتن آن مخالف هستند و آمریکاییها مخالفت خود را به صراحت اعلام کردهاند. خودمان هم نه عزم توسعه داریم و نه در فکر طرح برنامه آنیم. در پنجاه شصت سال اخیر، همه کشورهایی که راه توسعه را پیش گرفته و در این راه بجایی رسیدهاند، حکومتهای مصمم بپیمودن راه توسعه داشتهاند. با این عزم و تصمیم بود که کشورکوچکی مثل سنگاپورکه از امکانهای مادی و طبیعی هم بهرهای نداشت، به یکی از توسعهیافتهترین، سامانیافتهترین و مرفهترین کشورهای جهان تبدیل شد.
تاکید بر ضرورت توسعه از آن رو است که نظام غالب بر جهان نظام تجدد است، لازم نیست که این نظام را تحسین کنیم ولی مخالفت با آن به جایی نمیرسد. این نظام کشورهایی را به قدرت رسانده است نه اینکه در ید قدرت قدرتمندان و وسیلهای در اختیار آنان باشد. قدرت تجدد اکنون متمرکز در تکنیک است، تکنیک هم جز در هوای تجدد و شرایط خاص آن پیشرفت نمیکند. تکنیک وسیلهای نیست که آن را از بازار جهان بخریم و مصرف کنیم. در نظم کنونی مردمان به تکنیک نیازمند شدهاند، تکنیک جدید بر اثر نیاز مردمان پدید نیامده، بلکه وقتی پدید آمده مردمان به آن نیازمند شدهاند.
توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با توسعه علم و تکنولوژی مناسبت دارد و در اختیار ما نیست که بگوییم فلان علم یا تکنولوژی را میخواهیم و به نظم علمی تکنیکی نیاز نداریم. قدرت در اشیا تکنیک نیست، در نظم و نظام آن است. آموزش و پرورش همگانی و توسعه دانش و دانشگاه بدون برنامه کلی توسعه بیشتر به شوخی شبیه است و حاصل این شوخی را دیدهایم و میبینیم.

توسعه گرچه بدون عزم سیاسی محقق نمیشود، یک امرصرفا سیاسی نیست، بلکه با خرد خاص راه آن را میتوان یافت و پیمود. در کتابهای «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» و «خرد و توسعه» بر لزوم جستجوی خرد توسعه تاکید کردهام. یافتن راه خانه خرد آسان نیست. دشواری آن وقتی است که نخواهیم یا نتوانیم به تواناییها و ناتوانیهای خود وقوف پیداکنیم. خردسیاسی با درک امکانها و عزم تحقق بخشیدن به ضروریترین آنها شکفته میشود. برای روکردن به توسعه، داشتن جرات قبول قصورها و نارساییها و غفلتها ضروری است. یعنی بدون خودآگاهی به وضع موجود آیندهای وجود ندارد.
امیدوارم کتاب «روایت رضا: روایت رضا داوری اردکانی از مسئله توسعه در ایران» مورد توجه و نقد اصحاب علوم انسانی و اجتماعی قرار گیرد.
∎