به گزارش خبرگزاری ایمنا، در حالی که فضای سیاسی آمریکای لاتین بار دیگر به میدان رقابت قدرتهای جهانی تبدیل شده، واشنگتن فشارها علیه کاراکاس را تشدید کرده است.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که اقدامهای اخیر آمریکا علیه ونزوئلا تنها واکنشی مقطعی نیست، بلکه بخشی از یک راهبرد کلان برای بازتعریف نظم منطقهای و بازسازی «حیات خلوت» تاریخی ایالات متحده در نیمکره غربی است؛ همان مفهومی که در دکترین مونرو شکل گرفت و دولت ترامپ و جانشینان او امروز با ادبیاتی صریحتر دنبال میکنند.
ونزوئلا؛ مهمترین مانع آمریکا در اجرای دکترین مونرو
برای واشنگتن، ونزوئلا از سالها پیش بهعنوان آخرین پایگاه سیاسیِ ناسازگار با نظم آمریکایی در منطقه تلقی میشود؛ کشوری که برخلاف بسیاری از همسایگانش نه تنها تن به ساختارهای نفوذ آمریکا نداده، بلکه آشکارا در محور دولتهای غیرهمسو با واشنگتن حرکت کرده و روابط گستردهای با چین، روسیه و دیگر بازیگران شرقی ایجاد کرده است.
حضور فعال چین در حوزههای نفتی، معدنی و صنعتی ونزوئلا و همکاری امنیتی روسیه با دولت کاراکاس، واشنگتن را با این واقعیت روبهرو کرده که اگر تغییر سیاسی در ونزوئلا رخ ندهد، آمریکای لاتین بهطور کامل از کنترل تاریخی آمریکا خارج خواهد شد. بر همین اساس، در محافل سیاسی آمریکا ونزوئلا نقطهای کلیدی توصیف میشود که از طریق آن میتوان «یک تیر و دو نشان» زد:
۱) کنار زدن یک حکومت ضدآمریکایی
۲) کاهش نفوذ چین در حوزه استراتژیک نیمکره غربی
انرژی؛ مهمترین لایه پنهان در سیاست آمریکا علیه ونزوئلا
اگرچه بحث سیاسی و امنیتی بخش مهمی از این ماجراست، اما آنچه تحلیل را کامل میکند، جایگاه «نفت» در راهبرد آمریکا است. ونزوئلا یکی از بزرگترین ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد؛ ذخایری که در شرایط عادی میتواند نقش تعیینکنندهای در بازار جهانی داشته باشد، اما به دلیل تحریمها، فقدان فناوری و رکود صنعتی، بخش مهمی از ظرفیت تولید آن بلااستفاده مانده است.
تحلیلهای راهبردی در واشنگتن نشان میدهد که آمریکا از چند زاویه به نفت ونزوئلا نگاه میکند:
۱) جایگزینسازی برای بحران احتمالی در خاورمیانه
با افزایش تنشها در منطقه، احتمال اختلال در عرضه نفت خاورمیانه، بهویژه در صورت تهدید تنگه هرمز یا هدفگیری زیرساختهای نفتی، به یکی از دغدغههای اصلی آمریکا تبدیل شده است. اقتصاد جهانی بهشدت به ثبات قیمت نفت وابسته است و هر بار که عرضه خاورمیانه کاهش یافته، اقتصاد آمریکا با موج تورمی و فشارهای داخلی مواجه شده است.
واشنگتن امیدوار است با قرار دادن کنترل تولید نفت ونزوئلا در اختیار شرکتهای آمریکایی، بتواند یک منبع جایگزین برای روزهای بحرانی ایجاد کند؛ منبعی که در صورت بروز اختلال در خاورمیانه، با افزایش عرضه، شوک بازار را تعدیل کند.
۲) اهرمسازی علیه چین
هرچه آمریکا کنترل بیشتری بر گلوگاههای انرژی جهان داشته باشد، ظرفیت فشار بر چین افزایش مییابد. انرژی یکی از نقاط آسیبپذیر اقتصاد چین است و واشنگتن میداند که مدیریت منابع ونزوئلا بهویژه اگر با کاهش قیمت نفت در زمان مناسب همراه شود، میتواند ابزار فشار مؤثری علیه پکن باشد. این همان مدلی است که چین در بازار «عناصر کمیاب» علیه آمریکا استفاده میکند و واشنگتن میکوشد نمونه نفتی آن را بازتولید کند.
۳) سودآوری گسترده برای شرکتهای حامی کاخ سفید
در لایه داخلی ماجرا، ورود شرکتهای بزرگ نفتی آمریکا به طرحهای توسعهای ونزوئلا سودی نجومی برای این کمپانیها به همراه خواهد داشت؛ شرکتهایی که نقش مهمی در تأمین مالی جریانهای سیاسی آمریکا دارند. برای واشنگتن، کنترل صنعت نفت ونزوئلا نوعی
سرمایهگذاری سیاسی و اقتصادی در داخل کشور است.
آیا گزینه نظامی علیه ونزوئلا جدی است؟
افزایش تهدیدهای واشنگتن در ماههای اخیر این پرسش را ایجاد کرده که آیا آمریکا بهسمت عملیات نظامی خواهد رفت؟ تحلیل منابع غربی و منطقهای نشان میدهد که واشنگتن «اولویت مطلق» را بر فشار سیاسی، اقتصادی و امنیتی گذاشته است؛ فشاری که هدف آن وادار کردن مادورو به عقبنشینی سیاسی و پذیرش خواستههای واشنگتن است.
با این حال، اگر این مسیر کامل مسدود شود، گزینه نظامی در قالب عملیات محدود و متمرکز همچنان روی میز باقی مانده است. آنچه تحلیلگران بر آن تأکید دارند این است که حمله گسترده و ورود نیروی زمینی برای آمریکا قابلتحمل نیست؛ زیرا بدون حضور زمینی، تغییر حکومت سخت است و با حضور زمینی، هزینهها و پیامدهای داخلی آمریکا بسیار سنگین خواهد بود.
سناریوی محتملتر این است که واشنگتن با استفاده از حملات محدود، جنگ روانی، تحریک ناآرامی داخلی و فشارهای چندلایه تلاش کند ساختار سیاسی ونزوئلا را از درون دچار فرسایش کند.
ونزوئلا میدان نبرد سه گانه سیاست، انرژی و نظم جهانی
اقدامات آمریکا علیه ونزوئلا را نمیتوان تنها در قالب فشار بر یک دولت مخالف تحلیل کرد. ونزوئلا برای واشنگتن معنای راهبردی دارد:
بازگرداندن هژمونی تاریخی آمریکا در آمریکای لاتین، مهار نفوذ چین و روسیه و دستیابی به یک منبع انرژی عظیم که میتواند نقش بیمه بازار جهانی نفت را برای آمریکا ایفا کند.
در نگاه واشنگتن، ونزوئلا تنها یک بحران سیاسی نیست؛ یک «سرمایه راهبردی» است. کشوری که کنترل آن میتواند آینده نظم انرژی، توازن قدرت با چین و موقعیت آمریکا در آمریکای لاتین را برای دهههای آینده تعیین کند.

هدف آمریکا کنترل کامل بر آمریکای لاتین و منابع نفت ونزوئلا است
محمدعلی شفیعی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: مسئله ونزوئلا از یکسو به بحث هژمونی آمریکا در آمریکای لاتین مربوط میشود؛ همان چیزی که در دکترین مونرو مطرح بوده و اکنون آقای ترامپ نیز همان ادبیات و همان خطسیر را دنبال میکند. نگاه او این است که آمریکای لاتین باید کامل تحت نفوذ و سیطره آمریکا باشد. ونزوئلا مهمترین مانع این هدف است، زیرا این کشور هیچگاه نپذیرفته که زیر پرچم آمریکا برود و همواره دولتهای ضدآمریکایی در آن مستقر بودهاند. علاوه بر این، نفوذ چین و روسیه نیز در ونزوئلا بسیار گسترده است و این موضوع برای آمریکا خوشایند نیست.
وی افزود: بنابراین، آمریکا تلاش میکند «حیات خلوت» خود را حفظ کند. دکترین ترامپ مبتنی بر پیگیری همان دکترین مونرو و تسلط کامل بر این منطقه است. آمریکا از گسترش نفوذ چین احساس خطر میکند. البته چین در اغلب کشورهای آمریکای لاتین حضور مؤثر دارد، اما اولین جایی که آمریکا میتواند با یک تیر دو نشان بزند، هم حذف یک حکومت ضدآمریکایی و هم کاهش نفوذ چین، ونزوئلاست.
وسوسه نفت ونزوئلا
کارشناس مسائل آمریکا تصریح کرد: علاوه بر این ابعاد سیاسی، مسئله مهم دیگری نیز وجود دارد و آن هم نفت ونزوئلا است. ذخایر نفتی این کشور بسیار گسترده و انبوه است. هرچند مجموع برداشت و فروش نفت آمریکا بیشتر است، اما ونزوئلا به دلیل تحریمها و محدودیت تجهیزات، امکان بهرهبرداری گسترده ندارد. با این حال، ذخایر زیرزمینی شناساییشده بسیار عظیم است.
شفیعی خاطرنشان کرد: اگر آمریکا کنترل این منابع را به دست بگیرد، دو اتفاق مهم میتواند رخ دهد: اول اینکه با کم و زیاد کردن عرضه نفت در بازار جهانی، قادر خواهد بود قیمت نفت را کنترل کند. این موضوع بهویژه در شرایطی که احتمال محدود شدن عرضه نفت در خاورمیانه، برای مثال به دلیل بسته شدن تنگه هرمز، وجود دارد، اهمیت بیشتری پیدا میکند. ضمن اینکه هر تنش جهانی میتواند بر بازار انرژی اثر بگذارد و کنترل منابع، اهرم فشار آمریکا را افزایش میدهد.
وی ادامه داد: دوم اینکه آمریکا میتواند گلوگاههای انرژی مرتبط با چین را بیشتر تحت کنترل بگیرد. هرچه حجم بیشتری از انرژی در اختیار آمریکا باشد، اهرم فشار بیشتری برای بازی با قیمت نفت خواهد داشت. برای مثال، اگر آمریکا با تسلط بر منابع ونزوئلا قیمت نفت را پایین بیاورد، این موضوع به ضرر عربستان خواهد بود و میتواند به عنوان اهرمی برای فشار به ریاض استفاده شود تا فروش نفت خود به چین را کاهش دهد. بنابراین، آمریکا میتواند از قیمت نفت در معادلات متنوعی استفاده و به چین فشار وارد کند؛ مشابه کاری که چین در بازار عناصر کمیاب انجام میدهد.
کارشناس مسائل آمریکا عنوان کرد: بعد سوم در حوزه نفت، مسئله داخلی آمریکاست. اگر شرکتهای نفتی آمریکا در ونزوئلا مستقر شوند و صنعت نفت این کشور را در اختیار بگیرند، سود سرشاری نصیب آنها خواهد شد و این سود به اقتصاد آمریکا منتقل میشود. این شرکتها از حامیان مالی ترامپ بودهاند و حمایت جدی از او کردهاند؛ بنابراین، این سود میتواند نوعی بازپرداخت یا پاداش سیاسی محسوب شود.
شفیعی گفت: در مجموع، دو موضوع اصلی وجود دارد: نخست، مسئله سیاسی و دکترین مونرو و مبارزه با یک کشور ضدآمریکایی و نفوذ چین و روسیه؛ دوم، مسئله اقتصادی و نفت که اهمیت موضوع ونزوئلا را برای آمریکا دوچندان میکند.
آیا آمریکا به ونزوئلا حمله میکند؟
وی افزود: اما در پاسخ به اینکه آیا این حمله انجام خواهد شد؛ حدود یک تا دو ماه است که آمریکا فقط تهدید میکند. برداشت شخصی من این است که واشنگتن تمام تلاش خود را میکند تا مادورو را کنار بزند. ظاهراً مذاکراتی پشت پرده انجام شده، اما خیلی آشکار نبوده است. گفته میشود مادورو حاضر شده برخی امتیازات بدهد، اما قدرت را کامل واگذار نکند و آمریکاییها این را نپذیرفتهاند. این خبرها رسمی نیستند و فقط در رسانههای آمریکایی منتشر شدهاند؛ بنابراین نمیتوان با قطعیت آن را تأیید کرد.
کارشناس مسائل آمریکا خاطرنشان کرد: به نظر من، آمریکا تلاش میکند تا حد امکان با فشار سیاسی مادورو را از قدرت کنار بگذارد. اگر این اتفاق نیفتد، ممکن است به سراغ گزینههای بعدی برود. با وجود تمرکز نیروهای نظامی آمریکا و رفتارهای اخیرش، من فضا را فضای جنگ گسترده نمیبینم؛ یعنی حملهای که آمریکا بخواهد نیروهای زمینی وارد کند. بدون نیروی زمینی هم درعمل سرنگونی دولت ممکن نیست و چنین اقدامی عملیاتی به نظر نمیرسد.
ناآرامی و جنگ داخلی، از سناریوهای احتمالی آمریکا برای ونزوئلا
شفیعی در پایان بیان کرد: احتمال دارد نهایت سناریو این باشد که آمریکا دست به بمبارانهای محدود یا فشارهای خاص بزند تا ناآرامی داخلی در ونزوئلا ایجاد شود و حکومت از بین برود، اما ورود نظامی گسترده و پیاده کردن نیروی زمینی را بسیار کماحتمال میدانم.
به گزارش ایمنا، در نهایت، آمریکاییها به جای ورود نظامی گسترده، احتمالاً از ابزارهای فشار اقتصادی، سیاسی و محدود نظامی استفاده خواهند کرد تا حکومت مادورو تضعیف شود.
ونزوئلا برای آمریکا هم عرصه رقابت ژئوپلیتیک و هم منبع حیاتی انرژی است و این مسئله، اهمیت استراتژیک آن را برای واشنگتن دوچندان میکند.