تجارتنیوز نوشت: با استقرار ۱۰ کشتی جنگی و ۱۰ هزار نیروی نظامی در کارائیب، شاهد بزرگترین صفآرایی نظامی در حیاط خلوت آمریکا از زمان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ هستیم؛ بالاخص آن که گروه ضربت و ناو هواپیمابر جرالد آر. فورد نیز در آبهای این جغرافیا مستقر شدهاند. حال به نظر میرسد حمله نظامی به ونزوئلا قریبالوقوع باشد.
منطق دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، برای حمله نظامی به ونزوئلا حول این استدلال ادعایی قابل تبیین است؛ ونزوئلا به مرکز قاچاق و تأمین مواد مخدر برای مصرفکنندگان آمریکایی تبدیل شده و همین گزاره معادل حمله مسلحانه به ایالات متحده است. اما آنگونه که فارین پالسی مدعی است هدف واقعی از سرنگونی دولت نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، و سپس، قطع جریان نفت ونزوئلا به کوبا، تحقق رویای چند دههای جناح راست (جمهوریخواه) ایالات متحده برای فروپاشی دولت کوبا است. این استراتژی است که جان بولتون، مشاور امنیت ملی در دولت اول ترامپ، در سال ۲۰۱۹ بدون موفقیت آن را آزمود، اما امروز مارکو روبیو، وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی قصد دارد شانس خود را بیازماید. شواهد نشان میدهد که چنین ماجراجویی بعید است نتیجهبخش باشد، هرچند هزینه درگیری نظامی برای منافع منطقهای ایالات متحده بیشتر و برای ونزوئلاییها بسیار سنگینتر خواهد بود.
چرایی انفعال کوبا
به ادعای این نشریه نیروهای مسلح ایالات متحده تاکنون بیش از 12 قایق مظنون به قاچاق مواد مخدر در کارائیب و اقیانوس آرام را هدف قرار داده و بیش از ۶۰ نفر را کشتهاند. ترامپ قاچاقچیان را به عنوان تروریستهای خارجی جلوه داده و علیه آنها اعلام جنگ کرده است. او اواخر اکتبر به خبرنگاران گفت: «ما افرادی را که مواد مخدر را وارد کشور میکنند، خواهیم کشت؛ ما آنها را خواهیم کشت.» ترامپ همچنین عملیات مخفی سیا در داخل ونزوئلا را مجاز دانست و مادورو را به عنوان رهبر ادعایی کارتل دو لوس سولس، معرفی کرده است. وزارت دادگستری نیز مبلغی در حدود ۵۰ میلیون دلار پاداش برای هر کسی که اطلاعاتی جهت دستگیری مادورو ارائه دهد، تعیین کرده است.
در میان واحدهای نظامی ایالات متحده که اکنون در سواحل ونزوئلا مستقر شدهاند، هنگ ۱۶۰ عملیات ویژه هوانوردی – موسوم به «شکارچیان شب» – قرار دارد که از عملیات نیروهای ویژه برای کشتن اسامه بن لادن پشتیبانی کرد. اگرچه ونزوئلا نزدیکترین متحد کوبا در آمریکای لاتین و منبع حیاتی نفت کمهزینه برای این کشور همسایه قلمداد میشود، هاوانا راهی برای مقابله با حمله ایالات متحده ندارد؛ همانطور که نتوانست از گرنادا در برابر حمله آمریکا در سال ۱۹۸۳ دفاع کند. بهخصوص آنکه هرگونه تلاشی در این باره ممکن است موجب شود که هاوانا نیز هدف حمله قرار بگیرد؛ این همان گزارهای است که دیپلماتهای کوبایی علناً به آن اشاره کرده و در محافل خصوصی بدان پرداختهاند.
از زمان قدرت گرفتن ژنرال هوگو چاوز و جنبش چاویستای تحت رهبریاش، کاراکاس فارغ از این که مادورو، زمینه را برای شرایط سخت اقتصادی ونزوئلا هموار کرده، دوست و متحد کوبا بوده و هست. این اتحاد یکی از دلایلی است که موجب خواهد شد تا حمله ایالات متحده به ونزوئلا پیامدهای بالقوه جدی برای کوبا به دنبال داشته باشد.
هنوز هزاران پرسنل پزشکی کوبایی به همراه تعداد نامعلومی از مشاوران نظامی و اطلاعاتی در این کشور خدمت میکنند. اگر ایالات متحده به تأسیسات دولتی ونزوئلا، به ویژه تأسیسات نظامی، حمله کند، جان کوباییها به خطر خواهد بود. با این حال، کوبا چارهای جز سکوت ندارد و صرفا میتواند از آمادگی نظامی خود بگوید، همان رویکردی که در گذشته بدان متوسل شد.
از منظری دیگر اگر واشنگتن بتواند زمینه را برای برکناری مادورو فراهم کند، جانشین او به احتمال زیاد فرایند ارسال محمولههای نفتی به هاوانا را قطع و ضربه دیگری به اقتصاد از قبل متزلزل کوبا وارد خواهد کرد. موفقیت ایالات متحده در ونزوئلا همچنین میتواند امنیت ملی کوبا را تهدید کرده بالاخص اگر دولت ترامپ، سرمست از پیروزی، برای گسترش دامنه مداخله نظامیاش تصمیمسازی کند.
روایتی از اتحادی که کارائیب را تکان داد!
اتحاد هاوانا و کاراکاس در سال ۱۹۹۸، زمانی که چاوز برای اولین بار به عنوان رئیسجمهور ونزوئلا انتخاب شد و از «سوسیالیسم قرن بیست و یکم» حمایت کرد، شکل گرفت. چاوز و فیدل کاسترو حتی قبل از انتخابات نیز پیوند شخصی محکمی داشتند. تا جایی که چاوز، کاسترو را به عنوان مربی خود قلمداد میکرد؛ کاسترو، چاوز را به عنوان شاگرد.
در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳، دو کشور توافقنامههای همکاری امضا کردند که در چارچوبش قرار بر آن بود که ونزوئلا در ازای خدمات پرسنل پزشکی کوبایی مستقر در حوزههای انتخابیه طبقه کارگر چاوز، نفت را با قیمتهای یارانهای در اختیار کوبا قرار دهد. در اوج این تجارت، از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵، کوبا بیش از 100 هزار بشکه نفت در روز دریافت میکرد، در حالی که نزدیک به 30 هزار پزشک و تکنسین کوبایی در ونزوئلا خدمت میکردند.
اما از سال ۲۰۱۶، تولید نفت ونزوئلا به دلیل سوءمدیریت درگیر رکود شد و تا اواسط ۲۰۱۸، این رقم به نصف کاهش یافت. تقریباً در همین چند سال، قیمت جهانی نفت نیز حدود نصف کاهش پیدا کرد و درآمد ونزوئلا را به شدت متاثر کرد. در چنین شرایطی صادرات نفت به کوبا روند نزولی را تجربه کرد. تا سال ۲۰۲۴، صادرات به ۳۲ هزار بشکه در روز کاهش یافت و امسال حتی کمتر بوده است.
کاهش عرضه نفت ونزوئلا، کمبود ارز خارجی را تشدید کرده، خاموشی برق به امری عادی تبدیل شده و تولید داخلی از کمبود سوخت رنج میبرد. اما در میانه این ابرهای تاریک، روزنه امیدی برای کوبا گشوده شده: هاوانا اکنون کمتر از یک دهه پیش به نفت ونزوئلا وابسته است.
در سال ۲۰۱۴، پدرو ویدال، اقتصاددان کوبایی، تخمین زد که از دست دادن ناگهانی و کامل نفت ونزوئلا، ۷.۷ درصد از تولید ناخالص داخلی کوبا را کاهش میدهد. اما از آنجایی که بخشش ونزوئلا تقریباً سه چهارم کاهش یافته و قیمت نفت اکنون تقریباً نیمی از آن زمان است، کوبا بیشتر شوکی را که ویدال پیشبینی کرده را متحمل شده است. علاوه بر این، با وخیمتر شدن بحران انرژی کوبا، مکزیک و روسیه تمایل داشتند تا محمولههای نفتی خود را با قیمتهای پایینتری افزایش دهند تا حداقل بخشی از کسری بودجه را جبران کنند.
استراتژی ترامپ، تاکتیک مادورو
دولت ترامپ به روشنی مدعی است که هدفش سرنگونی دولت مادورو است. آنچه در میانه این تنش هنوز مشخص نیست این است که چگونه قرار است چنین رخدادی محقق شود. آیا سازمان سیا این توان را دارد تا نیروهای مسلح را علیه رئیسجمهوری ونزوئلا تحریک کند تا کودتایی رقم بخورد؟ آیا شبپرهها تیم 6 نیروی ویژه دریایی را در دل شب به کاراکاس خواهند فرستاد تا مادورو را از کاخ میرافلورس ربوده، به ایالات متحده تحویل دهند و به جرم قاچاق مواد مخدر محاکمه کنند؟ آیا نیروهای آمریکایی که در کارائیب مستقر شدهاند، برای سرنگونی مادور ارتش ونزوئلا را تحت فشار قرار خواهند داد؟ یا اینکه به نیروهای مسلح ونزوئلا پیشنهادی خواهند داد که نتوانند رد کنند.
به ادعای فارین پالسی با توجه به تعهد ترامپ مبنی بر دوری از جنگهای خارجی و خودداری از ملتسازی، بعیدترین گزینه، تهاجم و اشغال کامل ونزوئلا است. علاوه بر این، ارتش ونزوئلا توصیه کوبا در مورد چگونگی مقاومت در برابر تهاجم را پذیرفته؛ نه با تلاش برای دفاع از اهداف استراتژیک، بلکه با ادغام در جمعیت برای به راه انداختن «جنگ نامتقارن همه مردم». به این گزارهها، چندین هزار چریک کهنهکار ارتش آزادیبخش ملی کلمبیا (ELN) که در ونزوئلا فعالیت میکنند را اضافه کنید، حال میتوان گفت آرام کردن کاراکاس میتواند بسیار پیچیدهتر از آنچه پیشبینی میشود، باشد.
روبیو به دنبال امتیاز بزرگتری است. در طول دوره اول ریاست ترامپ، بولتون تصور میکرد که سرنگونی مادورو به طور اجتنابناپذیری به فروپاشی دو دولت دیگر در «سهگانه سوسیالیستی» یعنی، کوبا و نیکاراگوئه، منجر خواهد شد. معلوم شد که بولتون قدرت ماندگاری مادورو و وفاداری نیروهای مسلح ونزوئلا را دست کم گرفته بود.
با این حال، نظریه دومینوی معکوس او همچنان پابرجاست. سناتور ریک اسکات اخیراً در برنامه ۶۰ دقیقه گفت که اگر ایالات متحده بتواند مادورو را برکنار و جریان نفت به هاوانا را قطع کند، «این پایان کوبا خواهد بود». از زمانی که روبیو در سال ۲۰۱۰ به عنوان سناتور از فلوریدا انتخاب شد، هدف نهایی سیاست خارجیاش، سازماندهی جریانی برای «پایان کوبا» بوده است. او در سنا به تندروترین فرد در میدان سیاست کوبا تبدیل شد و رهبری مخالفان جمهوریخواه را در برابر تلاش باراک اوباما، رئیسجمهور وقت، در سال ۲۰۱۴ برای عادیسازی روابط ایالات متحده و کوبا بر عهده گرفت.
همزمان زمانی که برنامههای ترامپ برای افتتاح هتلش در کوبا پیش از موعد با شکست مواجه شد، کنار زدن این بازیگر را در اولویتش قرار داد. از همین رو او در دوره اول ریاستجمهوریاش به دستیاران کاخ سفید گفت: «روبیو را خوشحال کنید»؛ بنابراین آنها به روبیو و ماریو دیاز-بالارت، نماینده کنگره مجوز دادند تا سیاست ترامپ در قبال کوبا را تدوین کنند. اکنون، روبیو که همزمان وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی است، اهرمهای قدرت برای پیشبرد هدف خود در جهت عقب راندن انقلاب کوبا را در دست دارد.
یکی از کارکنان سنا که بر تقویت توان نظامی در کارائیب نظارت دارد، در گفتوگوی خصوصی با نویسندگان یادداشت فارین پالسی گفت: «پروژه میراث روبیو تغییر رژیم در کوبا است.» او ادامه داد: «این فرصتی برای روبیو است تا کاری که همیشه میخواست انجام دهد را به نتیجه برساند.»
آیا هاوانا قربانی بعدی است؟
اما گفتن از تغییر رژیم آسانتر از انجامش است. مقامات آمریکایی از سال ۱۹۵۹ قدرت ماندگاری دولت کوبا را دست کم گرفتهاند. طبق این استدلال با کمی فشار بیشتر، یک پیچش دیگر، «رژیم کاسترو» فرو خواهد ریخت. اما سال آینده دهمین سالگرد مرگ کاسترو خواهد بود و رژیمی که او ساخت هنوز پابرجاست.
با وجود وضعیت ناامیدکننده حاکم بر اقتصاد کوبا و نارضایتی گسترده مردمی، هیچ مخالفت سازمانیافتهای با پیامدهای حاصل وجود ندارد. فعالانی که سعی در ساختن چنین رژیمی داشتهاند یا در تبعید هستند یا در زندان. امنیت دولت کوبا در مهار برنامههایی چون «ترویج دموکراسی» ایالات متحده که با هدف تحریک مخالفت انجام میشود، قدرت خود را ثابت کرده، همزمان ایده قطع نفت ونزوئلا، در شرایطی رخ خواهد داد که قرار نیست کمر دولت کوبا بشکند.
به بیانی بهتر مطمئناً، از دست دادن بخش عمدهای از نفت ونزوئلا ضربهای جدی به اقتصاد کوبا وارد خواهد کرد و بدبختی مردم را عمیقتر میکند. اما بدبختی به طور خودکار به شورش تبدیل نمیشود. بدبختی میتواند به راحتی منجر به انفعال الیتها و یا خروج آنها از کشور شود. در بدترین حالت، چنین سناریویی بستر را برای تجسم دولت شکستخورده تسریع خواهدکرد.
بن رودز، معاون سابق مشاور امنیت ملی در دوران اوباما، نوشت: «آقای ترامپ در نیمکره غربی از الگوی نتانیاهو در خاورمیانه یا آقای پوتین در اتحاد جماهیر شوروی پیروی کرده؛ رهبری راستگرا مدعی حوزه نفوذ است که در آن آزاد است هر طور که میخواهد عمل کند.»
تکیه وحشیانه ترامپ به اهرم «دیپلماسی قایق توپدار» برای اعمال سلطه ایالات متحده، برای منافع این بازیگر در منطقه آمریکای لاتین پرهزینه خواهد بود و تصویر تاریخی ایالات متحده به عنوان قلدر هژمونیک را تقویت میکند. علاوه بر این حملات ایالات متحده به قایقها در سواحل ونزوئلا و کلمبیا پیش از این توسط کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سه مقام دیگر سازمان ملل و همچنین عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر به عنوان نقض قوانین بینالمللی محکوم شده است.
انتقادات مشابهی از سوی اعضای کنگره، از جمله چند چهره جمهوریخواه، تعداد زیادی از وکلای بینالمللی و حتی برخی از افراد در داخل وزارت دفاع مطرح شده است. کاخ سفید همه انتقادات را بیدرنگ رد کرده است. اعتراضات کلودیا شینباوم، رئیسجمهور مکزیک و گوستاوو پترو، رئیسجمهور کلمبیا، به راحتی قابل رد نیست، زیرا واشنگتن به همکاری آنها برای کاهش تولید و حمل مواد مخدر به مقصد ایالات متحده نیاز دارد. با این همه اکثر رهبران آمریکای لاتین تاکنون سکوت کردهاند، اما اگر ایالات متحده به ونزوئلا حمله کند، ممکن است موضعگیریها آغاز شود، نه به این دلیل که با مادورو همدردی کنند؛ بلکه به این دلیل که میدانند دفعه بعد، ممکن است قربانی بعدی باشند.
پیامدهای جاهطلبیهای ترامپ
یکی از پیامدهای حمله آمریکا به ونزوئلا ممکن است نزدیکی کشورهای حوزه کارائیب به چین باشد. تعرفههای ترامپ همین حالا هم نشان داده که ایالات متحده دیگر شریک اقتصادی قابل اعتمادی نیست. حال اگر این بازیگر اکنون به یک تهدید نظامی نیز تبدیل شود، پس وقت آن رسیده که بازیگران آمریکای لاتین به دنبال شرکا – و اتحادهای امنیتی – در جای دیگری باشند.
کالین پاول، وزیر امور خارجه سابق، در حالی که ایالات متحده آماده حمله به عراق میشد، به جورج دبلیو بوش هشدار داد: «اگر چیزی را بشکنی، خودت آن را به دست آوردهای.» پس ترامپ نیز باید مراقب باشد. درگیری نظامی با ونزوئلا، منطقه را بیثبات تر خواهد کرد، موج مهاجرت را تحریک میکند، بازارهای جهانی نفت را شوکه و زمینهساز بیحکومتی در ونزوئلا میشود؛ گزارهای که برای قاچاقچیان فرصتساز است.
در نهایت باید گفت حملات هوایی به ونزوئلا جریان مواد مخدر به ایالات متحده را متوقف نخواهد کرد. جایی که سود هنگفتی برای کسب وجود دارد، تقاضا همیشه عرضه را فرا میخواند. اقدام نظامی و تهدید به تشدید تنش صرفا ممکن است منجر به کنارهگیری مادورو شود، اما نیروهای مسلح ونزوئلا از وضع موجود سود میبرند. اگر آنها دستنخورده باقی بمانند، چیز زیادی در کاراکاس جز اشغال نظامی این کشور توسط ایالات متحده حاصل نخواهد شد. همچنین قطع نفت ونزوئلا بعید است دولت کوبا را که از ضربات اقتصادی بسیار بدتری جان سالم به در برده، سرنگون کند. شعار سیاست خارجی ترامپ این است که با صدای بلند صحبت کن و چماق بزرگی به دست بگیر. پس ظاهرا هیچکس نمیتواند او را از حمله به ونزوئلا بازدارد.
تجارتنیوز نوشت: با استقرار ۱۰ کشتی جنگی و ۱۰ هزار نیروی نظامی در کارائیب، شاهد بزرگترین صفآرایی نظامی در حیاط خلوت آمریکا از زمان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ هستیم؛ بالاخص آن که گروه ضربت و ناو هواپیمابر جرالد آر. فورد نیز در آبهای این جغرافیا مستقر شدهاند. حال به نظر میرسد حمله نظامی به ونزوئلا قریبالوقوع باشد.
منطق دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، برای حمله نظامی به ونزوئلا حول این استدلال ادعایی قابل تبیین است؛ ونزوئلا به مرکز قاچاق و تأمین مواد مخدر برای مصرفکنندگان آمریکایی تبدیل شده و همین گزاره معادل حمله مسلحانه به ایالات متحده است. اما آنگونه که فارین پالسی مدعی است هدف واقعی از سرنگونی دولت نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، و سپس، قطع جریان نفت ونزوئلا به کوبا، تحقق رویای چند دههای جناح راست (جمهوریخواه) ایالات متحده برای فروپاشی دولت کوبا است. این استراتژی است که جان بولتون، مشاور امنیت ملی در دولت اول ترامپ، در سال ۲۰۱۹ بدون موفقیت آن را آزمود، اما امروز مارکو روبیو، وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی قصد دارد شانس خود را بیازماید. شواهد نشان میدهد که چنین ماجراجویی بعید است نتیجهبخش باشد، هرچند هزینه درگیری نظامی برای منافع منطقهای ایالات متحده بیشتر و برای ونزوئلاییها بسیار سنگینتر خواهد بود.
چرایی انفعال کوبا
به ادعای این نشریه نیروهای مسلح ایالات متحده تاکنون بیش از 12 قایق مظنون به قاچاق مواد مخدر در کارائیب و اقیانوس آرام را هدف قرار داده و بیش از ۶۰ نفر را کشتهاند. ترامپ قاچاقچیان را به عنوان تروریستهای خارجی جلوه داده و علیه آنها اعلام جنگ کرده است. او اواخر اکتبر به خبرنگاران گفت: «ما افرادی را که مواد مخدر را وارد کشور میکنند، خواهیم کشت؛ ما آنها را خواهیم کشت.» ترامپ همچنین عملیات مخفی سیا در داخل ونزوئلا را مجاز دانست و مادورو را به عنوان رهبر ادعایی کارتل دو لوس سولس، معرفی کرده است. وزارت دادگستری نیز مبلغی در حدود ۵۰ میلیون دلار پاداش برای هر کسی که اطلاعاتی جهت دستگیری مادورو ارائه دهد، تعیین کرده است.
در میان واحدهای نظامی ایالات متحده که اکنون در سواحل ونزوئلا مستقر شدهاند، هنگ ۱۶۰ عملیات ویژه هوانوردی – موسوم به «شکارچیان شب» – قرار دارد که از عملیات نیروهای ویژه برای کشتن اسامه بن لادن پشتیبانی کرد. اگرچه ونزوئلا نزدیکترین متحد کوبا در آمریکای لاتین و منبع حیاتی نفت کمهزینه برای این کشور همسایه قلمداد میشود، هاوانا راهی برای مقابله با حمله ایالات متحده ندارد؛ همانطور که نتوانست از گرنادا در برابر حمله آمریکا در سال ۱۹۸۳ دفاع کند. بهخصوص آنکه هرگونه تلاشی در این باره ممکن است موجب شود که هاوانا نیز هدف حمله قرار بگیرد؛ این همان گزارهای است که دیپلماتهای کوبایی علناً به آن اشاره کرده و در محافل خصوصی بدان پرداختهاند.
از زمان قدرت گرفتن ژنرال هوگو چاوز و جنبش چاویستای تحت رهبریاش، کاراکاس فارغ از این که مادورو، زمینه را برای شرایط سخت اقتصادی ونزوئلا هموار کرده، دوست و متحد کوبا بوده و هست. این اتحاد یکی از دلایلی است که موجب خواهد شد تا حمله ایالات متحده به ونزوئلا پیامدهای بالقوه جدی برای کوبا به دنبال داشته باشد.
هنوز هزاران پرسنل پزشکی کوبایی به همراه تعداد نامعلومی از مشاوران نظامی و اطلاعاتی در این کشور خدمت میکنند. اگر ایالات متحده به تأسیسات دولتی ونزوئلا، به ویژه تأسیسات نظامی، حمله کند، جان کوباییها به خطر خواهد بود. با این حال، کوبا چارهای جز سکوت ندارد و صرفا میتواند از آمادگی نظامی خود بگوید، همان رویکردی که در گذشته بدان متوسل شد.
از منظری دیگر اگر واشنگتن بتواند زمینه را برای برکناری مادورو فراهم کند، جانشین او به احتمال زیاد فرایند ارسال محمولههای نفتی به هاوانا را قطع و ضربه دیگری به اقتصاد از قبل متزلزل کوبا وارد خواهد کرد. موفقیت ایالات متحده در ونزوئلا همچنین میتواند امنیت ملی کوبا را تهدید کرده بالاخص اگر دولت ترامپ، سرمست از پیروزی، برای گسترش دامنه مداخله نظامیاش تصمیمسازی کند.
روایتی از اتحادی که کارائیب را تکان داد!
اتحاد هاوانا و کاراکاس در سال ۱۹۹۸، زمانی که چاوز برای اولین بار به عنوان رئیسجمهور ونزوئلا انتخاب شد و از «سوسیالیسم قرن بیست و یکم» حمایت کرد، شکل گرفت. چاوز و فیدل کاسترو حتی قبل از انتخابات نیز پیوند شخصی محکمی داشتند. تا جایی که چاوز، کاسترو را به عنوان مربی خود قلمداد میکرد؛ کاسترو، چاوز را به عنوان شاگرد.
در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳، دو کشور توافقنامههای همکاری امضا کردند که در چارچوبش قرار بر آن بود که ونزوئلا در ازای خدمات پرسنل پزشکی کوبایی مستقر در حوزههای انتخابیه طبقه کارگر چاوز، نفت را با قیمتهای یارانهای در اختیار کوبا قرار دهد. در اوج این تجارت، از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵، کوبا بیش از 100 هزار بشکه نفت در روز دریافت میکرد، در حالی که نزدیک به 30 هزار پزشک و تکنسین کوبایی در ونزوئلا خدمت میکردند.
اما از سال ۲۰۱۶، تولید نفت ونزوئلا به دلیل سوءمدیریت درگیر رکود شد و تا اواسط ۲۰۱۸، این رقم به نصف کاهش یافت. تقریباً در همین چند سال، قیمت جهانی نفت نیز حدود نصف کاهش پیدا کرد و درآمد ونزوئلا را به شدت متاثر کرد. در چنین شرایطی صادرات نفت به کوبا روند نزولی را تجربه کرد. تا سال ۲۰۲۴، صادرات به ۳۲ هزار بشکه در روز کاهش یافت و امسال حتی کمتر بوده است.
کاهش عرضه نفت ونزوئلا، کمبود ارز خارجی را تشدید کرده، خاموشی برق به امری عادی تبدیل شده و تولید داخلی از کمبود سوخت رنج میبرد. اما در میانه این ابرهای تاریک، روزنه امیدی برای کوبا گشوده شده: هاوانا اکنون کمتر از یک دهه پیش به نفت ونزوئلا وابسته است.
در سال ۲۰۱۴، پدرو ویدال، اقتصاددان کوبایی، تخمین زد که از دست دادن ناگهانی و کامل نفت ونزوئلا، ۷.۷ درصد از تولید ناخالص داخلی کوبا را کاهش میدهد. اما از آنجایی که بخشش ونزوئلا تقریباً سه چهارم کاهش یافته و قیمت نفت اکنون تقریباً نیمی از آن زمان است، کوبا بیشتر شوکی را که ویدال پیشبینی کرده را متحمل شده است. علاوه بر این، با وخیمتر شدن بحران انرژی کوبا، مکزیک و روسیه تمایل داشتند تا محمولههای نفتی خود را با قیمتهای پایینتری افزایش دهند تا حداقل بخشی از کسری بودجه را جبران کنند.
استراتژی ترامپ، تاکتیک مادورو
دولت ترامپ به روشنی مدعی است که هدفش سرنگونی دولت مادورو است. آنچه در میانه این تنش هنوز مشخص نیست این است که چگونه قرار است چنین رخدادی محقق شود. آیا سازمان سیا این توان را دارد تا نیروهای مسلح را علیه رئیسجمهوری ونزوئلا تحریک کند تا کودتایی رقم بخورد؟ آیا شبپرهها تیم 6 نیروی ویژه دریایی را در دل شب به کاراکاس خواهند فرستاد تا مادورو را از کاخ میرافلورس ربوده، به ایالات متحده تحویل دهند و به جرم قاچاق مواد مخدر محاکمه کنند؟ آیا نیروهای آمریکایی که در کارائیب مستقر شدهاند، برای سرنگونی مادور ارتش ونزوئلا را تحت فشار قرار خواهند داد؟ یا اینکه به نیروهای مسلح ونزوئلا پیشنهادی خواهند داد که نتوانند رد کنند.
به ادعای فارین پالسی با توجه به تعهد ترامپ مبنی بر دوری از جنگهای خارجی و خودداری از ملتسازی، بعیدترین گزینه، تهاجم و اشغال کامل ونزوئلا است. علاوه بر این، ارتش ونزوئلا توصیه کوبا در مورد چگونگی مقاومت در برابر تهاجم را پذیرفته؛ نه با تلاش برای دفاع از اهداف استراتژیک، بلکه با ادغام در جمعیت برای به راه انداختن «جنگ نامتقارن همه مردم». به این گزارهها، چندین هزار چریک کهنهکار ارتش آزادیبخش ملی کلمبیا (ELN) که در ونزوئلا فعالیت میکنند را اضافه کنید، حال میتوان گفت آرام کردن کاراکاس میتواند بسیار پیچیدهتر از آنچه پیشبینی میشود، باشد.
روبیو به دنبال امتیاز بزرگتری است. در طول دوره اول ریاست ترامپ، بولتون تصور میکرد که سرنگونی مادورو به طور اجتنابناپذیری به فروپاشی دو دولت دیگر در «سهگانه سوسیالیستی» یعنی، کوبا و نیکاراگوئه، منجر خواهد شد. معلوم شد که بولتون قدرت ماندگاری مادورو و وفاداری نیروهای مسلح ونزوئلا را دست کم گرفته بود.
با این حال، نظریه دومینوی معکوس او همچنان پابرجاست. سناتور ریک اسکات اخیراً در برنامه ۶۰ دقیقه گفت که اگر ایالات متحده بتواند مادورو را برکنار و جریان نفت به هاوانا را قطع کند، «این پایان کوبا خواهد بود». از زمانی که روبیو در سال ۲۰۱۰ به عنوان سناتور از فلوریدا انتخاب شد، هدف نهایی سیاست خارجیاش، سازماندهی جریانی برای «پایان کوبا» بوده است. او در سنا به تندروترین فرد در میدان سیاست کوبا تبدیل شد و رهبری مخالفان جمهوریخواه را در برابر تلاش باراک اوباما، رئیسجمهور وقت، در سال ۲۰۱۴ برای عادیسازی روابط ایالات متحده و کوبا بر عهده گرفت.
همزمان زمانی که برنامههای ترامپ برای افتتاح هتلش در کوبا پیش از موعد با شکست مواجه شد، کنار زدن این بازیگر را در اولویتش قرار داد. از همین رو او در دوره اول ریاستجمهوریاش به دستیاران کاخ سفید گفت: «روبیو را خوشحال کنید»؛ بنابراین آنها به روبیو و ماریو دیاز-بالارت، نماینده کنگره مجوز دادند تا سیاست ترامپ در قبال کوبا را تدوین کنند. اکنون، روبیو که همزمان وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی است، اهرمهای قدرت برای پیشبرد هدف خود در جهت عقب راندن انقلاب کوبا را در دست دارد.
یکی از کارکنان سنا که بر تقویت توان نظامی در کارائیب نظارت دارد، در گفتوگوی خصوصی با نویسندگان یادداشت فارین پالسی گفت: «پروژه میراث روبیو تغییر رژیم در کوبا است.» او ادامه داد: «این فرصتی برای روبیو است تا کاری که همیشه میخواست انجام دهد را به نتیجه برساند.»
آیا هاوانا قربانی بعدی است؟
اما گفتن از تغییر رژیم آسانتر از انجامش است. مقامات آمریکایی از سال ۱۹۵۹ قدرت ماندگاری دولت کوبا را دست کم گرفتهاند. طبق این استدلال با کمی فشار بیشتر، یک پیچش دیگر، «رژیم کاسترو» فرو خواهد ریخت. اما سال آینده دهمین سالگرد مرگ کاسترو خواهد بود و رژیمی که او ساخت هنوز پابرجاست.
با وجود وضعیت ناامیدکننده حاکم بر اقتصاد کوبا و نارضایتی گسترده مردمی، هیچ مخالفت سازمانیافتهای با پیامدهای حاصل وجود ندارد. فعالانی که سعی در ساختن چنین رژیمی داشتهاند یا در تبعید هستند یا در زندان. امنیت دولت کوبا در مهار برنامههایی چون «ترویج دموکراسی» ایالات متحده که با هدف تحریک مخالفت انجام میشود، قدرت خود را ثابت کرده، همزمان ایده قطع نفت ونزوئلا، در شرایطی رخ خواهد داد که قرار نیست کمر دولت کوبا بشکند.
به بیانی بهتر مطمئناً، از دست دادن بخش عمدهای از نفت ونزوئلا ضربهای جدی به اقتصاد کوبا وارد خواهد کرد و بدبختی مردم را عمیقتر میکند. اما بدبختی به طور خودکار به شورش تبدیل نمیشود. بدبختی میتواند به راحتی منجر به انفعال الیتها و یا خروج آنها از کشور شود. در بدترین حالت، چنین سناریویی بستر را برای تجسم دولت شکستخورده تسریع خواهدکرد.
بن رودز، معاون سابق مشاور امنیت ملی در دوران اوباما، نوشت: «آقای ترامپ در نیمکره غربی از الگوی نتانیاهو در خاورمیانه یا آقای پوتین در اتحاد جماهیر شوروی پیروی کرده؛ رهبری راستگرا مدعی حوزه نفوذ است که در آن آزاد است هر طور که میخواهد عمل کند.»
تکیه وحشیانه ترامپ به اهرم «دیپلماسی قایق توپدار» برای اعمال سلطه ایالات متحده، برای منافع این بازیگر در منطقه آمریکای لاتین پرهزینه خواهد بود و تصویر تاریخی ایالات متحده به عنوان قلدر هژمونیک را تقویت میکند. علاوه بر این حملات ایالات متحده به قایقها در سواحل ونزوئلا و کلمبیا پیش از این توسط کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سه مقام دیگر سازمان ملل و همچنین عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر به عنوان نقض قوانین بینالمللی محکوم شده است.
انتقادات مشابهی از سوی اعضای کنگره، از جمله چند چهره جمهوریخواه، تعداد زیادی از وکلای بینالمللی و حتی برخی از افراد در داخل وزارت دفاع مطرح شده است. کاخ سفید همه انتقادات را بیدرنگ رد کرده است. اعتراضات کلودیا شینباوم، رئیسجمهور مکزیک و گوستاوو پترو، رئیسجمهور کلمبیا، به راحتی قابل رد نیست، زیرا واشنگتن به همکاری آنها برای کاهش تولید و حمل مواد مخدر به مقصد ایالات متحده نیاز دارد. با این همه اکثر رهبران آمریکای لاتین تاکنون سکوت کردهاند، اما اگر ایالات متحده به ونزوئلا حمله کند، ممکن است موضعگیریها آغاز شود، نه به این دلیل که با مادورو همدردی کنند؛ بلکه به این دلیل که میدانند دفعه بعد، ممکن است قربانی بعدی باشند.
پیامدهای جاهطلبیهای ترامپ
یکی از پیامدهای حمله آمریکا به ونزوئلا ممکن است نزدیکی کشورهای حوزه کارائیب به چین باشد. تعرفههای ترامپ همین حالا هم نشان داده که ایالات متحده دیگر شریک اقتصادی قابل اعتمادی نیست. حال اگر این بازیگر اکنون به یک تهدید نظامی نیز تبدیل شود، پس وقت آن رسیده که بازیگران آمریکای لاتین به دنبال شرکا – و اتحادهای امنیتی – در جای دیگری باشند.
کالین پاول، وزیر امور خارجه سابق، در حالی که ایالات متحده آماده حمله به عراق میشد، به جورج دبلیو بوش هشدار داد: «اگر چیزی را بشکنی، خودت آن را به دست آوردهای.» پس ترامپ نیز باید مراقب باشد. درگیری نظامی با ونزوئلا، منطقه را بیثبات تر خواهد کرد، موج مهاجرت را تحریک میکند، بازارهای جهانی نفت را شوکه و زمینهساز بیحکومتی در ونزوئلا میشود؛ گزارهای که برای قاچاقچیان فرصتساز است.
در نهایت باید گفت حملات هوایی به ونزوئلا جریان مواد مخدر به ایالات متحده را متوقف نخواهد کرد. جایی که سود هنگفتی برای کسب وجود دارد، تقاضا همیشه عرضه را فرا میخواند. اقدام نظامی و تهدید به تشدید تنش صرفا ممکن است منجر به کنارهگیری مادورو شود، اما نیروهای مسلح ونزوئلا از وضع موجود سود میبرند. اگر آنها دستنخورده باقی بمانند، چیز زیادی در کاراکاس جز اشغال نظامی این کشور توسط ایالات متحده حاصل نخواهد شد. همچنین قطع نفت ونزوئلا بعید است دولت کوبا را که از ضربات اقتصادی بسیار بدتری جان سالم به در برده، سرنگون کند. شعار سیاست خارجی ترامپ این است که با صدای بلند صحبت کن و چماق بزرگی به دست بگیر. پس ظاهرا هیچکس نمیتواند او را از حمله به ونزوئلا بازدارد.