شناسهٔ خبر: 76075938 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

باب سوم حکایت هفدهم

با سعدی در گلستان : در بیابان فقیرِ سوخته را / شلغمِ پخته بِه که نقرهٔ خام (+صدا)

هم چنین در قاعِ بسیط مسافری گم شده بود و قوت و قوَّتش به آخر آمده و دِرَمی چند بر میان داشت، بسیاری بگردید و ره به جایی نبرد، پس به سختی هلاک شد.

صاحب‌خبر -
این حکایت را با خوانش مهرداد خدیر این‌جا بشنوید
عصر ایران ــ هم چنین در قاعِ بسیط مسافری گم شده بود و قوت و قوَّتش به آخر آمده و دِرَمی چند بر میان داشت، بسیاری بگردید و ره به جایی نبرد، پس به سختی هلاک شد. طایفه‌ای برسیدند و درم‌ها دیدند پیشِ رویش نهاده و بر خاک نبشته:
 
گر همه زَرِّ جعفرى دارد
مَردِ بى‌توشه برنگیرد گام
 
در بیابان فقیرِ سوخته را
شلغمِ پخته بِه که نقرهٔ خام