به گزارش همشهری آنلاین امیراحمد ۱۷ ساله فرزند روحالله موسوی، ۸ آذر بر اثر سانحه سوختگی جان باخت در حالی که بنا بر نصحیت پدرش کاملا شبیه بقیه مردم زندگی کرد، نه به عنوان پسر یک نماینده مجلس. والدین امیراحمد به دلیل شرایط سختی که داشتند، نتوانستند پاسخگوی ما باشند و در این باره با عمو و پسرعموی امیراحمد گفتوگو کردیم.
مثل بقیه مردم
ویدئویی از مراسم خاکسپاری امیراحمد موسوی نگاهها را به این سمت و سو برد که چرا فرزند نوجوان یک نماینده مجلس نباید حتی به صاحب کارش بگوید که پدرش چه جایگاهی دارد. امیر احمد ۱۷ ساله در یکی از رستورانهای تهران به عنوان پیک موتوری کار میکرد. خانواده موسوی از حدود یک سال و نیم پیش که پدر نماینده مجلس شده، از لردگان به تهران آمدند و در تهران زندگی میکنند.
در این ویدئو روحالله موسوی، نماینده مجلس میگوید: «خدا را شاهد میگیرم که در این شانزده، هفده ماه حتی یکبار هم برای اعضای خانوادهام با کسی تماس نگرفتم. وقتی جوانها به من مراجعه میکردند و میدیدم نمیتوانم برایشان کاری انجام دهم، وجدانم نمیپذیرفت که برای خانواده خودم ارتباطی بگیرم. صاحبکار پسرم به من میگفت تا دو روز پیش اصلاً نمیدانستم که پدر امیرمحمد نماینده مجلس است. حتی خودش هم آنجا مرا معرفی نکرده بود. به امیراحمد گفته بودم پسرم! مثل بقیه باش و نگو پدرت چهکاره است.» حادثه ۸ آذر در مسیر بازگشت از محل کار به منزل رخ داد. بنزین موتور سیکلت تمام میشود و امیرعلی و دوستش با تهیه ۴ لیتر بنزین، در حال پرکردن باک بودند که ناگهان موتور مشتعل میشود.
از شالیکاری تا کارگری ساختمان
علی موسوی، عموی امیراحمد به همشهری میگوید: «امیراحمد مثل تمام بچههای منطقه لردگان از دوران کودکی و نوجوانی در شالیزار کار میکرد و راه و رسم شالیکاری را یاد گرفته بود. همه پسربچههای آن منطقه از سن کم تجربه کار کردن در شالیزار یا کارهای ساختمانی را دارند. امیراحمد هم در خانوادهای بزرگ شده بود که خودش را استثنا نمیدانست، چون با همین سبک زندگی بزرگ شدهبود و همه این کارها را انجام دادهبود.»
درس، ورزش، کار
علاقه امیراحمد به ورزش سبب شده بود تا در کنار درس و کار از ورزش غافل نشوند. یکی از پسرعموهای امیراحمد به همشهری میگوید: «عاشق پارکور و ورزشهای رزمی بود. امیراحمد بچه با استعدادی بود. میگفت هیچوقت به یاد ندارد که گفته باشد پدرش چه کارهاست تا کارش راحت و آسان راه بیفتد. دوست داشت روی پای خودش بیفتد.»
پدر امیر احمد، پیش از نمایندگی مجلس، فرمانده انتظامی مرکز استان چهارمحال و بختیاری و فرمانده انتظامی چندین شهرستان استان بود. پسرعمومی امیراحمد ادامه میدهد: «وقتی قرار شد خانواده ۵ نفره امیراحمد به دلیل شغل پدرش در تهران زندگی کنند، تمام وسایل و لوازمشان با یک وانت جابهجا شد. امیراحمد هم در دل چنین خانوادهای بزرگ شدهبود. در یک جمله بخواهم از امیراحمد بگویم او شبیه کل خانوادهاش یک آدم معمولی بود.»