شناسهٔ خبر: 76059274 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

شهر در داستان ایرانی؛

سفری ادبی به گوشه‌هایی از جغرافیای داستان‌نویسی ایران

شهرها در ادبیات داستانی ایران، مثل ادبیات داستانی هر کشوری، حضوری پررنگ و متنوع دارند. در گزارش پیش رو به بعضی جلوه‌های شهر در داستان ایرانی معاصر و برخی شهرهایی که به آثار نویسندگان ایرانی راه یافته‌اند پرداخته‌ایم.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا در ادبیات کلاسیک، شهرها اغلب در مقام نمادهای انتزاعی حضور داشتند: بغدادِ افسانه‌ای یا شیرازِ شاعرانه. اما با پیدایش رمان مدرن از دهه ۱۳۲۰، نگاه نویسندگان تغییر کرد؛ شهرها نه تنها جایگاه رخ‌داد، بلکه آینه شرایط اجتماعی و فرهنگی شدند.

شهر در رمان فارسی، اهمیت چندلایه‌ای دارد: اول، هویت‌بخش است؛ لهجه‌ها، رسوم و غذاهای محلی در داستان‌ها (مثل قورمه‌سبزی گیلانی در "یک عاشقانه آرام" نادر ابراهیمی) خواننده را به عمق فرهنگ می‌برد. دوم، نقادانه است؛ تهرانِ «تهران مخوف» مرتضی مشفق کاظمی فساد قاجاری را برملا می‌کند، یا آبادانِ «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» مهاجرت و تنهایی را فریاد می‌زند. سوم، عاطفی و سیاسی است؛ مثل عشق و سیاست که در کوچه‌های تبریزِ براهنی به هم تنیده‌اند.

این بوم‌گرایی، ادبیات ایران را از تهران‌محوری رها کرد و به «نقشه ادبی» تبدیل نمود؛ جایی که هر استان، صدایی منحصربه‌فرد دارد. طبق فهرست‌های معتبر مانند «صد رمان برتر ایرانی»، بیش از ۶۰ درصد رمان‌های برتر، به شهرهای غیرتهرانی می‌پردازند، که نشان‌دهنده غنای جغرافیایی ادبیات ماست. حالا، بیایید به این نقشه سفر کنیم.

اصفهان در «آدم‌های چهارباغ» و «یحیای زاینده‌رود»

اصفهان، پایتخت صفوی با پل‌های تاریخی و زاینده‌رودِ همیشه در حال تغییر، در داستان فارسی نماد نوستالژی و گذار است. شهرِ نصف جهان، با حیاط‌های مرکزی و بازارهای پرجنب‌وجوش و نیز اصفهان مدرن دهه‌های ۴۰ و ۵۰ که خود را در چهارباغ متجلی کرد، نویسندگان را به روایت زندگی روزمره و تغییرات اجتماعی و گذار از سنت به مدرنیته واداشته است. در ادامه به دو نمونه از آثار داستانی معاصر که اصفهان مدرن در آن‌ها حضور دارد اشاره می‌کنیم.

علی‬ خدایی‬ یکی‬ از‬ مهمترین نویسندگانی‌ست‬ که‬ اصفهان‬ معاصر‬ در‬ بسیاری‬ از‬ آثارش‬ جلوه‌ای‬ ویژه‬ یافته و به شخصیت داستانی بدل شده است؛ ‬خصوصاً‬ در‬ کتاب‬ «آدم‌های‬ چهارباغ» ‬ که‬ اصفهان‬ و‬ به‌ویژه‬ چهارباغ‬ در‬ آن‬ یک‬ شخصیت‬ داستانی‬ است‬. ‬خدایی‬ در‬ این‬ کتاب‬ ‏با‬محور قرار دادن چهارباغ دهه‌های ۴۰ و ۵۰ و آمیختن تخیل و فانتزی و خاطره، گذار اصفهان از سنت به مدرنیته را به تصویر می‌کشد و گریزهایی هم به اصفهان تاریخی می‌زند.

داستان «یحیایی زاینده‌رود» کیهان خانجانی، از مجموعه‌ای به همین نام، از داستان‌های تکان‌دهنده‌ای‌ست که اصفهان در آن حضور دارد. خانجانی در «یحیای زاینده‌رود» داستان پدری را نوشته است که با جسد فرزند مُرده‌اش به سمت زاینده‌رود می‌رود و این‌گونه تراژدی و تصاویر و یادهایی از شهر در داستان به هم می‌آمیزند.

از دیگر نویسندگانی که در آثارشان از اصفهان نوشته‌اند می‌توان به هوشنگ گلشیری و محمدرحیم اخوت اشاره کرد.

شیراز در آثار سیمین دانشور و صادق چوبک

از دیگر شهرهایی که در داستان ایرانی حضوری پررنگ دارد، شهر شیراز است. معروفترین رمان ایرانی که شیراز در آن حضور دارد رمان «سووشون» سیمین دانشور است. دانشور در «سووشون» ما را به شیراز دوران اشغال ایران به دست متفقین در جریان جنگ جهانی دوم و وقایع شهریور ۲۰ می‌برد و شیراز را در این رمان به نماد ایرانِ زخمی تبدیل می‌کند.

از دیگر رمان‌های مهم ایرانی که در شیراز اتفاق می‌افتد، رمان «سنگ صبور» صادق چوبک است. چوبک در «سنگ صبور» تصویری از فقر و قتل و استیصال و عقب‌ماندگی در شیراز عصر رضاشاه ارائه می‌دهد و سویه‌هایی تاریک از زندگی شهری در ایران آن عصر را به نمایش می‌گذارد.

نویسندگان دیگری هم هستند که در آثارشان از شیراز نوشته‌اند و این شهر را در داستان به تصویر کشیده‌اند؛ مثل محمد کشاورز و ابوتراب خسروی.

تبریز قدیم و جدید در داستان ایرانی

تبریز نیز یکی از شهرهایی است که وارد داستان‌های ایرانی شده. از جمله رمان‌های ایرانی که بخشی از آن در تبریز می‌گذرد، «رازهای سرزمین» من، رمان دوجلدی رضا براهنی، است؛ رمانی که سرگذشت آدم‌هایی را روایت می‌کند که روزگاری در تبریز دهۀ ۲۰ خورشیدی، سرنوشتشان به‌نحوی به هم گره خورده است. «رازهای سرزمین من» یک رمان تاریخی است که در آن عشق و سیاست به هم گره خورده‌اند. براهنی در این رمان تبریز واقعی و تاریخی را با اسطوره و تخیل پیوند می‌زند و داستان انقلاب را با گوشه‌چشمی به شهر زادگاهش روایت می‌کند.

نویسنده دیگری که تبریز را در رمان به تصویر کشیده است، غلامحسین ساعدی است. ساعدی در رمان «غریبه در شهر» از تبریز دوران مشروطه می‌نویسد و مبارزۀ مشروطه‌خواهان را با استبداد و نیز مبارزۀ آنها با روس‌ها را به تصویر می‌کشد. «غریبه در شهر» داستانی دربارۀ اشغال تبریز به دست روس‌ها و تلاش مشروطه‌خواهان برای بیرون راندن آنهاست.

تهران در داستان‌های ایرانی

نخستین رمان اجتماعی فارسی، یعنی «تهران مخوف» مرتضی مشفق کاظمی، نام یک شهر را یدک می‌کشد. «تهران مخوف» تصویری از تهران اواخر عصر قاجار است. مشفق کاظمی در این رمان، آشفتگی و هرج و مرج و فساد آن دوره را در چهرۀ تهران مجسم کرده است؛ تهرانی که غرق در فقر و فساد و تبانی و ظلم و جهل و بی‌عدالتی است. در «تهران مخوف» به‌همراه نویسنده به محلات فقیرنشین و گل‌آلود تهران، محلات بدنام این شهر در اواخر عصر قاجار و نیز محلات اعیان‌نشین تهران آن دوره که مرکز تبانی و دسیسه‌اند سفر می‌کنیم و فساد دولتی و وضعیت نابسامان اجتماعی در تهران اواخر عصر قاجار را به تماشا می‌نشینیم.

امیرحسن چهل‌تن از دیگر نویسندگانی است که در آثار مختلفش از تهران نوشته و سرگذشت این شهر را در متن تلاطمات سیاسی و تحولات اجتماعی و رویدادهای تاریخی ایران معاصر روایت کرده است. چهل‌تن در رمان «تهران، شهر بی‌آسمان» با محوریت شخصیتی به نام کرامت، که از نوچه‌های شعبان بی‌مخ بوده، چشم‌اندازی از تهران عصر پهلوی دوم ارائه می‌دهد و داستان برآمدن لمپن‌ها در آن عصر را روایت می‌کند.

بزرگ علوی نیز در رمان مشهور و محبوب «چشمهایش» تصویری از تهران ارائه می‌دهد. تهران رمان او تهران رضاشاهی است که در رمان «چشمهایش» به تجسمی از خفقان و تاریکی بدل شده است.

گلی ترقی اما در آثارش تصویری نوستالژیک و روشن از تهران به دست می‌دهد. پرویز دوایی نیز چنین است. از دیگر نویسندگانی که از تهران نوشته‌اند می‌توان به رضا جولایی اشاره کرد که تهران عصر قاجار و مشروطه در آثارش جلوه‌ای ویژه دارند.

کرمانشاه در «شوهر آهوخانم» علی‌محمد افغانی

از شهرهایی که به‌واسطۀ رمان در تاریخ ادبیات داستانی جاودانه شده‌اند یکی هم کرمانشاه است. کرمانشاه صحنۀ اصلی رویدادهای رمان همچنان محبوب و پرفروش و پرمخاطب «شوهر آهوخانم» علی‌محمد افغانی است؛ رمانی که به مسائل زنان در جامعۀ مردسالار می‌پردازد. علی‌محمد افغانی در «شوهر آهوخانم» ما را همراه با شخصیت‌های اصلی رمانش در کوچه‌پس‌کوچه‌های کرمانشاه دورۀ رضاشاه می‌گرداند و داستانی خانوادگی را در متن تحولات آن دوره تا شهریور ۲۰ و اشغال ایران به دست متفقین روایت می‌کند.

رشت در داستان ایرانی

رشت نیز از پاهای ثابت داستانهای ایرانی است. بیژن نجدی، مجید دانش‌آراسته و کیهان خانجانی در داستان‌هایشان هر یک از منظری و به گونه‌ای این شهر بارانی را به تصویر کشیده‌اند و البته این‌ها تنها نویسندگان رشت نیستند. از جمله رمان‌های سالهای اخیر که رشت در آن محوریت دارد، رمان «بند محکومین» کیهان خانجانی است.

اهواز و آبادان در داستان ایرانی

اهواز و آبادان نیز از شهرهایی هستند که فراوان در داستان‌های ایرانی حضور یافته‌اند؛ از جمله در دو رمان «همسایه‌ها» و «زمین سوخته» از احمد محمود که اولی دربارۀ اهواز دوران ملی‌شدن نفت است و دومی دربارۀ اهواز جنگ‌زده و زیر بمباران. اسماعیل فصیح در رمان «زمستان ۶۲» و اصغر عبداللهی در داستان کوتاه «اتاق پرغبار» آبادان دوران جنگ را به تصویر کشیده‌اند و زویا پیرزاد در رمان «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» از محله‌های کارمندنشین آبادان و زندگی طبقۀ متوسط در این شهر در ایران سالهای پیش از انقلاب نوشته است.

از نویسندگان جدید که اهواز را در آثارشان به کانون داستان بدل کرده‌اند می‌توان به آرش آذرپناه و رمان «سوگنامه‌ی زندگان» او اشاره کرد؛ رمانی با حال‌وهوایی گوتیک که وقایع آن در شهر اهواز می‌گذرد.

بندر ماهشهر در رمان «آتش زَندان» ابراهیم دمشناس

بندر ماهشهر نیز از جمله شهرهای جنوبی است که به داستان ایرانی راه یافته‌اند. این شهر در رمان «آتش زَندان» ابراهیم دمشناس خود را به‌صورت آمیزه‌ای از تاریخ و واقعیت و اسطوره و افسانه جلوه‌گر می‌سازد و دمشناس بخشی از مسائل تاریخی و اجتماعی انسان معاصر ایرانی را در این رمان که ماهشهر در آن حضوری مهم و پررنگ دارد به نمایش می‌گذارد.

سخن آخر

آنچه خواندید تنها مشتی نمونه خروار از حضور شهر در داستانهای ایرانی معاصر بود. نمونه‌ها قطعاً بیش از اینهاست و شهرها نیز، که اگر بخواهیم به همه‌شان بپردازیم این گزارش را پایانی نخواهد بود.