بهتازگی در فضای گفتمانی کشور، یک انگاره راهبردی با قدرت در حال طرح است که تعالی فردی، استحکام خانواده و اقتدار ملی را در یک معادله به هم پیوند میزند: «زیست عفیفانه» به مثابه شالوده «ایران قوی». این منظومه فکری بر این اصل استوار است که مهار غریزه جنسی، نه یک محدودیت؛ بلکه سکوی پرتاب مؤمن برای رسیدن به افقهای متعالی سلوک الهی است. فردی که از این زنجیر رهاست، میتواند پرواز کند و خانوادهای که بر این پایه بنا شده، به سلول بنیادین یک جامعه قدرتمند و پیشرو تبدیل میشود. این دغدغه مهم که چگونه کنترل نفس به شتاب پیشرفت کشور کمک میکند، دیگر یک بحث صرفاً اخلاقی نیست، بلکه یک پرسش راهبردی است.
در پاسخ به همین دغدغه و برای واکاوی ابعاد عملیاتی این ایده، پای صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین مهدی بیاتی، مسئول جبهه مردمی زیست عفیفانه کشور نشستهایم تا چارچوب تحلیلی این معادله را از زبان او بشنویم. گفتوگوی پیش رو، تلاشی است برای رمزگشایی از این پارادایم.
راز یک معادله قدرتمند
حجتالاسلام بیاتی با اشاره به یک چالش مفهومی در ادبیات رایج میگوید: ما در گذشته از عبارت «عفاف و حجاب» استفاده میکردیم اما این ترکیب یک اشکال اساسی دارد. زمانی که کلمه «عفاف» با وجود آنکه مفهومی عام و دربرگیرنده است، در کنار «حجاب» قرار میگیرد، صرفاً به دلیل همین همنشینی، معنای آن تقلیل یافته و به حجاب محدود میشود. به عبارت دیگر، تفاوتی نمیکند که بگویید «میخواهم درباره حجاب صحبت کنم» یا «میخواهم درباره عفاف و حجاب صحبت کنم»؛ مخاطب در هر دو حالت برداشت میکند موضوع اصلی بحث شما «حجاب» است. در اینجا، یک کلمه عام یعنی عفاف در کنار یک کلمه خاص یعنی حجاب به کار رفته و عملاً آن مفهوم خاص، معنای عام را محدود کرده است. در نتیجه، معنای گسترده و کلی عفاف آشکار نمیشود. از این رو، باید از ادبیاتی استفاده کنیم که به عفاف اصالت و استقلال معنایی ببخشد. در این نگاه، عفاف به معنای قدرت خودکنترلی جنسی تعریف میشود و این همان چیزی است که امروز مدنظر ماست.
این کارشناس دینی در ادامه توضیح میدهد: البته عفاف میتواند معنایی عامتر نیز داشته باشد. به عنوان مثال، در قرآن کریم این واژه در حوزه خودکنترلی مالی به کار رفته است؛ چنانکه درباره سرپرستان ایتام میفرماید: «وَمَنْ کَانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ» (نسا، آیه ۶)، یعنی کسی که توانگر است، باید از برداشت دستمزد از مال یتیم خودداری ورزد. همچنین در توصیف نیازمندان آبرومندی که خویشتنداری میکنند، آمده است: «یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ» (بقره، آیه ۲۷۳)، یعنی فرد ناآگاه به دلیل خویشتنداری و مناعت طبع، آنان را ثروتمند میپندارد. با این حال، مقصود ما در گفتمان زیست عفیفانه بهطور اختصاصی، همان خودکنترلی جنسی است. نکته کلیدی برای درک این مفهوم آن است که این خودکنترلی، یک وضعیت پویاست که تحت تأثیر سه دسته عامل قرار دارد. عواملی که آن را تقویت میکنند یا همان عوامل عفافساز، عواملی که آن را تضعیف و تخریب میکنند همان عوامل عفافسوز و در نهایت، نشانههایی که وجود آن را در رفتار فرد آشکار میسازند یا عوامل عفافنما. بنابراین، مسئله اساسی این است ما باید تمام موضوعات مرتبط با این سه حوزه را بهدرستی درک کنیم و از میان آنها دست به انتخاب نزنیم، بلکه به همه آنها توجه کنیم. این مجموعه کلان که حدود ۴۰ مفهوم را دربرمیگیرد، همان چیزی است که ما از آن با عنوان زیست عفیفانه یاد میکنیم.
دامی در یک ترکیب آشنا
حجتالاسلام بیاتی با اشاره به رویکرد نادرست به غریزه جنسی بیان میکند: ما در گذشته نسبت به این غریزه اساسی، نوعی بیتوجهی آگاهانه داشتیم، با این تصور که اگر وارد این مسئله نشویم، آسیب کمتری به فرد و جامعه میرسد. این رویکرد غافلانه، دقیقاً در تضاد با نگاه قرآن کریم است که برای مدیریت این غریزه راهکار عملی ارائه میدهد و میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» (نور، آیه ۳۰)؛ این دستور به کنترل نگاه و حفظ پاکدامنی، نشان میدهد اسلام به جای نادیده گرفتن، بر تربیت و مدیریت فعال این غریزه تأکید دارد. در نتیجه، واقعیت این است بیتوجهی به این غریزه، به انحرافات فردی و آسیبهای اجتماعی عمیقی میانجامد که شرافت و آبروی انسان را خدشهدار میکند. این خطر، هرگز به فرد محدود نمیشود و میتواند تمامیت یک جامعه را درگیر خود کند.
وی یادآور میشود: در مقابل نگاهی که غریزه جنسی را نادیده میگیرد، اسلام این غریزه را کاملاً به رسمیت شناخته و آن را آیهای از آیات خداوند میداند که برای هدفی متعالی طراحی شده است: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» (روم، آیه ۲۱). بر اساس این آیه، هدف از این کشش، رسیدن به آرامش و شکلگیری مودت و رحمت است. بنابراین، بهرهمندی از آن نه تنها آفت نیست، بلکه بستری برای بقای نسل پاک است.
کشف یک قدرت درونی
مسئول جبهه مردمی زیست عفیفانه کشور به روایات مرتبط اشاره و بیان میکند: در روایات ما تعبیری با عنوان «ازدواج به هنگام نیاز» وجود دارد. این بدان معناست که اگر نیاز طبیعی غریزه جنسی در زمان مناسب و از راه صحیح پاسخ داده نشود، فرد گرفتار انحرافاتی همچون خودارضایی، همجنسگرایی یا روابط خارج از چارچوب خانواده میشود که آسیبهای آن بسیار ویرانگر است. راهکار انحصاری اسلام برای این نیاز، ازدواج مبتنی بر تعهد است، از هر نوعی که مورد تأیید شرع باشد. اینجاست که ادبیات وفاداری قبل از ازدواج معنا مییابد؛ یعنی فرد برای حفظ پیمان با همسر آیندهاش، از هرگونه ارتباط عاطفی یا جنسی با دیگران خودداری میکند تا نخستین و عمیقترین تجربه عاطفی خود را با شریک زندگیاش بسازد. بر این اساس، قواعدی عملی شکل میگیرد که ما آن را زیست عفیفانه مینامیم. مرد موظف است نگاه لذتجویانه به دیگران را کنترل کند و زن نیز موظف است زیباییهای خود را در فضای عمومی بپوشاند و از خودنمایی و تبرج پرهیز کند، چنانکه قرآن کریم میفرماید: «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی» (احزاب، آیه ۳۳). این راه حل اسلام، یک مسیر متعادل است؛ از سویی رهبانیت و سرکوب غریزه را رد میکند، چنانکه پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی» (ازدواج سنت من است و هرکس از آن روی گرداند، از من نیست)؛ از سوی دیگر، بهرهمندی بیقاعده و خارج از چارچوب خانواده را نیز نمیپذیرد، زیرا برای خداوند، نسل پاک و صمیمیت متعهدانه زوجین، اهمیتی بنیادین دارد.
ریشههای کهن، کارکردی نوین
اما چگونه التزام به زیست عفیفانه توسط افراد، به صورت عینی و ملموس به استحکام نهاد خانواده، کاهش آسیبهای اجتماعی و ارتقای فرهنگ عمومی منجر میشود؟ وی در پاسخ به این پرسش میگوید: اگر جامعه را به مثابه یک پیکره در نظر بگیریم، سلولهای بنیادین آن را خانوادهها تشکیل میدهند. منطق حکم میکند اگر مفاهیم پاکی و عفاف را در تکتک اعضای خانواده تقویت کنیم، خانوادههای خویشتندار افزایش یافته و این امر مستقیماً به سلامت کل جامعه میانجامد. این همان مسئولیتی است که قرآن بر دوش ما میگذارد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا» (تحریم، آیه ۶)؛ یعنی خود و خانوادهتان را از آتش (آسیبها) حفظ کنید.
حجتالاسلام بیاتی در پایان به یکی از اساسیترین چالشهای دوران معاصر، یعنی نقش رسانهها اشاره کرده و توضیح میدهد: ما در دورانی زندگی میکنیم که رسانهها در کنار خانواده، به یکی از دو عامل اصلی شکلدهی به شخصیت فرد و جامعه تبدیل شدهاند. اگر در گذشته این پدر و مادر یا فرهنگ قبیله بود که فهم و رفتار فرد را تعیین میکرد، امروزه این نقش به میزان زیادی به رسانهها و عملیاتهای پیچیده آنها واگذار شده است. یکی از خطرناکترین این سازوکارها، پدیدهای به نام «فیلترینگ حبابی» است. این سازوکار هوشمند، با تحلیل رفتار شما در فضای مجازی (مانند لایکها و حسابهایی که دنبال میکنید) علایق شما را شناسایی کرده و پس از آن، صرفاً محتواهایی مشابه با سلیقه شما را نمایش میدهد. در نتیجه، شما در یک حباب اطلاعاتی محصور میشوید که در آن، باورهای قبلیتان مدام تأیید و تقویت میشود. برای مثال، اگر فردی به محتوای بدنسازی علاقه نشان دهد، الگوریتم او را در محتواهای مشابه غرق میکند تا جایی که تصور میکند تمام جامعه به همین موضوع مشغول است. فرد در این حباب، نگاه و هنجارهایش کاملاً تحت تأثیر قرار گرفته و این، یکی از بزرگترین چالشها در مسیر زیست عفیفانه است.