شناسهٔ خبر: 76043034 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

«رویِ ماهِ دی»؛ روایتی بی‌رتوش از رنج‌های مادرانه

«رویِ ماهِ دی» از آن روایت‌هاست که بعد از بستن کتاب، چهرۀ دی هنوز در ذهن می‌ماند؛ زنی که سه نسل یتیم‌داری کرده، و هر بار دوباره ایستاده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب "روی ماه دی"؛ داستانی مستند از زندگی مرضیه خلیفه؛ مادر شهیدان گنجی است که به قلم سیده مریم گلچمن نوشته و از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. کتاب، تلاش دارد روایتی عینی و بدون روتوش از زندگی زنی باشد که ستون خانه است؛ نمادی از زنان ایرانی است که همواره الهام‌بخش نسل آینده خود بوده‌اند. محمدحسین فیروزآبادی، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی این اثر پرداخته است. این یادداشت که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این قرار است:

 گاهی بعضی جملات می‌شوند مثل یک مهر که یک متن بلندبالا را تمام می‌کنند؛ می‌شوند مخلص کلام. مخلص متن بلندبالای زندگی «دی» این است: «فدای امام حسین و اهل‌بیتش»؛ وقتی که چادرش را دورش پیچیده و دارد از غسال‌خانه بیرون می‌آید. وقتی با صادقش برای آخرین‌بار وداع کرده و در پس این وداع، تصویر تمام داغ‌های پیشینش هم از جلوی چشمانش عبور کرده و قلبش آتش گرفته است؛ «فدای امام حسین...» مثل آبی است که «دی» روی آتش قلبش می‌ریزد.

«دی» در گویش جنوبی یعنی مادر؛ «روی ماه دی»، داستانی مستند است از زندگی مرضیه خلیفه، مادر شهیدان نادر و صادق گنجی. داستانی که شخصیت دی را در مرکز روایت خود قرار داده است و تمام ماجرا را از قاب نگاه او روایت می‌کند.

نویسندۀ کتاب، سیده مریم گلچمن، آگاهانه و به پشتوانۀ پژوهشی تجربی، سراغ روایتی بومی رفته است. جنوب و بوشهر فقط پس‌زمینۀ روایت نیستند؛ بافت نثرند. کوچه‌ها و حیاط‌های گِلی، مجلس‌های زنانه، شب‌های شرجی همراه با قلیان و شروه‌خوانی و شعرهای فایز... . همه طوری کنار هم قرار گرفته‌اند که انگار همان‌جا نفس می‌کشی! مهم‌تر از همه، صدا و لحن است: گفت‌وگوها و واگویه‌های دی، همه با همان لهجۀ شیرین جنوبی‌اش آمده‌اند.

کتاب در بازنمایی سنت‌ها و فرهنگ جنوب هم خساست ندارد: از رسم‌های عزا و بدرقۀ جوان‌ها تا فشار نگاه‌ها و نظام پیچیدۀ روابطی که بارش بر دوش زنی مثل دی سنگینی می‌کند. هیچ‌یک از این زمینه‌ها اطلاعات جانبی نیستند؛ حلقه‌هایی‌اند که فضای داستان و شخصیت دی را می‌سازند.

دی در این روایت از ابتدا قهرمانی شجاع و مادری صبور نیست؛ انسانی است با ترس و ایمان کنار هم. او به‌صراحت از ناامیدی‌ها، خستگی‌ها و گله‌های درونی‌اش می‌گوید؛ از لحظه‌ای که در نوجوانی زخم‌زبان‌های دخترزا بودن مادرش به گوشش می‌رسد، تا دیدن پیکر صادقش روی سنگ غسال‌خانه و خلوت‌هایی که در آن‌ها با خدا و ائمه رازونیاز می‌کند و حتی چانه می‌زند! او فرزند، خواهر، همسر، مادر و مادربزرگی است که گاهی می‌ترسد، می‌شکند؛ اما در نهایت قامتش را راست و محکم نگه می‌دارد و در لحظه به خود نهیب می‌زند که «نکنه یه وقت با گلایه و گریه اجرته ضایع کنی!»

اتفاقات دردناک و تلخی که در زندگی دی پشت هم ردیف می‌شوند، هریک رشته‌ای هستند که تاروپود شخصیت او را می‌سازند؛ بنابراین وقتی در فصل‌های پایانی با زنی روبه‌رو می‌شویم که در اوج مصیبت هنوز تصمیم می‌گیرد، می‌ایستد و دیگران را هم سرپا نگه می‌دارد، می‌فهمیم این صلابت ناگهان از آسمان نیفتاده است؛ بلکه مسیرش را از ابتدا دیده‌ایم.

انقلاب، جنگ، حتی شهادت فرزندان، هیچ‌یک مرکز ثقل روایت را از دی نمی‌ربایند. در بسیاری از آثار مرتبط با خانوادۀ شهدا، ناگهان زاویۀ دید به سمت رزمنده می‌چرخد و همسر و مادر جا می‌مانند. اینجا برعکس است؛ حتی وقتی از جبهه حرف می‌زنیم، همه چیز از چشم «دی» دیده می‌شود: خداحافظی، خبر شهادت و پس‌لرزه‌هایش در خانه. حضور پسرانش پررنگ‌ است؛ اما قصۀ آن‌ها هم نهایتاً قصۀ مادر است.

دی، دائم در کشمکش اتفاقات و تصمیم‌هاست. وقتی نادر برای اجازۀ رفتن به جبهه او را به علی‌اکبر قسم می‌دهد، دلش می‌لرزد و مقاومتش سست می‌شود؛ اما کماکان علقۀ مادری‌اش نمی‌خواهد جوانش برود. این کشمکش‌ها نه با شعار که با جزئیات احساسی و گفت‌وگویی درونی روایت می‌شود. نتیجۀ آن، شخصیتی است که در اوج ایمان و اعتقاد، کماکان انسان و شکننده است و در اوج مصیبت و شکنندگی، به مدد ایمانش مسیر را ادامه می‌دهد.

روی جلد نوشته شده است «داستانی مستند»: یعنی نه گزارش خشک و نه رمانِ تمام‌عیار. وقایع داستان تماماً براساس زندگی و تجربه‌ زیستۀ واقعی خانم مرضیه خلیفه شکل گرفته‌اند و نثر معیار با لهجۀ جنوبی در دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها آمیخته است. ممکن است برای بعضی خوانندگان در چند صفحۀ اول کمی زمان ببرد تا با این لحن مأنوس شوند؛ اما خیلی زود همین صدا تبدیل می‌شود به مهم‌ترین عامل شکل‌گیری فضای بومی روایت. فضاسازی‌ها به لطف اضافه‌شدن عناصر داستانی به متن دقیق و چندحسی‌اند: از صدای اذان ملاغلام و شرجیِ شب‌های جنوب گرفته تا سرخی خون‌رنگ انار و بوی گلاب غسال‌خانه.

تمرکز آگاهانه بر یک زاویۀ دید در این کتاب، شاید اطلاعات اجتماعی و سیاسی و جنگی را کم‌رنگ‌تر کرده باشد؛ اما بیشتر یک انتخاب فرمی است تا ضعف. کتاب تاریخ جنگ را روایت نمی‌کند؛ داستان زندگیِ زنی را می‌گوید که در معرض وقایعی مانند مرگ، تنگ‌دستی، انقلاب، جنگ و شهادت است.

«رویِ ماهِ دی» از آن روایت‌هاست که بعد از بستن کتاب، چهرۀ دی هنوز در ذهن می‌ماند؛ زنی که سه نسل یتیم‌داری کرده، داغ پدر و همسر و پسران و نوه‌اش را دیده، و هر بار دوباره ایستاده است. پشت نام بلند هر شهید که در کوچه‌خیابان‌ها می‌بینیم، جهانی از رنج و ایمان و کشمکش‌هایی واقعی خوابیده است؛ این کتاب، آن جهان را به صدا درمی‌آورد.

انتهای پیام/