به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسدالله علم در یادداشتهای روز شنبه ۷ آذر ۱۳۴۹ نوشت: بالاخره دیشب باران بارید. صبح که شرفیاب شدم، گل از گل شاهنشاه شکفته بود، گو اینکه هنوز خبر ولایات نرسیده است. راجع به خیلی مسائل صحبت کردیم. من هرچه عرض نامطبوع داشتم کردم و برای بیشتر جواب مساعد شنیدم، ازجمله راجع به اضافه حقوق یک نفر که شاهنشاه چندان دوست ندارند.
راجع به کنترات معادن مس سرچشمه اوامری فرمودند که به وزیر اقتصاد و انگلیسها ابلاغ کنم که بهرهبرداری نباید طوری باشد که قسمتهای خوب اول کار بهرهبرداری بشود و قسمتهای بد به آخر بماند. بعد هم اگر انگلیسها میخواهند با ما شریک بشوند باید تا آخر کار بمانند. از قسمتهای بخش خصوصی هم باید یک قسمت گرفته شده به دولت واگذار [شود] که سهم دولت مجموعا از سایر شرکا، چه خارجی و چه ایرانی بیشتر باشد.
من عرض کردم: «شرکت آمریکایی Cirro حاضر است فوری سرمایهگذاری عظیمی اینجا بکند.» فرمودند: «انگلیسیها اینجا را کشف کردند، تا حالا هم بدی نکردند، چرا اذیتشان بکنیم؟ البته اگر شرایط ما را قبول کنند.»
معادن مس سرچشمه از بزرگترین معادن مس جهان است، با کنگو بهآسانی رقابت میکند. یک دوست من میگفت: «احمقهایی که برخلاف رژیم و شاهنشاه هستند، نمیدانند که وقتی یک مردی با قدرت، سرچشمه گاز شوروی و نفت غرب و مس دنیا را در دست دارد، به جای آنکه خارجیها با او به جدال برخیزند، از او [...]مالی میکنند.» اتفاقا خود شاهنشاه یک روزی به من فرمودند که «لوله گاز شوروی به اندازه چندین لشکر در شمال به من کمک میکند.»
منبع: یادداشتهای علم، جلد دوم، چاپ سوم، تهران: کتابسرا، صص ۱۶۳-۱۶۲.
۲۵۹