به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایسنا، نیروهای مردمی و بسیجیان تحت هدایت و فرماندهی حضرت امام خمینی (ره) با پیامها و سخنان ایشان روحیه مضاعفی برای مقاومت و ایستادگی و ایثار در برابر دشمنان مییافتند. این نیروها ابتدا به صورت پراکنده و بدون سازماندهی به مناطق جنگی جنوب کشور عزیمت می کردند و در جنگهای چریکی و نامنظم تحت فرماندهی شهید دکتر چمران در قالب گروههای رزمی در مناطقی از جبهه های کشور به دفاع میپرداختند.
گروهی دیگر از مردم و بسیجیان با مراجعه به سپاه پاسداران تقاضای عزیمت به جبهههای نبرد حق علیه باطل را مینمودند و همراه برادران سپاهی برای دفاع از میهن خویش به جبهههای نبرد میرفتند. نیروهای مردمی، علاوه بر حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل در نقاط مرزی کشور با گروههای تروریستی و خرابکار داخل کشور نیز مقابله میکردند.
به عنوان مثال در روزهای پایانی جنگ تحمیلی با اعلام خبر حمله منافقین، به دلیل ماهیت سازمان و نفرت عمومی مردم از آنان، بلافاصله نیروهای داوطلب سراسر کشور و بهویژه نیروهای بومی که عملکرد وحشیانه منافقین را در کرند و اسلامآباد دیده بودند، وارد پادگانهای سپاه در باختران (کرمانشاه) شدند. واحدهای مستقر در منطقه عملیاتی بلافاصله نیروهای بومی را سازماندهی کرده و وارد منطقه عملیاتی کردند. بسیاری از مردم، بدون سلاح خود را به اطراف گردنه چهارزبر رسانده و مایل بودند بدون سلاح به مصاف متجاوزین بروند.
مرحله اول: سد پیشروی
سد پیشروی نیروهای سازمان که توسط مردم و دو گردان از لشکر ۶ پاسداران در گردنه چهارزبر صورت گرفته بود، با اعزام نیروهای جدید، پوشش مناسبتری یافت. قرارگاه نجف اشرف از سمت کرمانشاه و گردنه چهارزبر، مأموریت سد پیشروی را برعهده داشت. این قرارگاه با تأخیر درحرکت سازمان موفق شد تلفات قابلتوجهی به نیروهای سازمان در این محور وارد آورد.
خاکریزهایی که توسط قرارگاه در گردنه چهارزبر ایجاد شده بود، مملو از خودروهای سازمان و اجساد نیروهای آنها بود. با طلوع آفتاب، فرماندهی ارتش آزادیبخش که هیچگونه توفیقی در امور نیروهایش از گردنه چهارزبر مشاهده نمیکرد، دستور داد تا نیروهای سازمان به سمت چپ و راست جاده رفته و بر روی ارتفاعات نهچندان بلند منطقه مستقر شوند.
در این زمان فرمانده سپاه ۴ بعثت، نیروهای خود را وارد منطقه کرد و به تعقیب نیروهای فراری سازمان پرداخت. در این مواجهه، نزدیک به ۱۲۰ نفر از نیروهای سازمان کشته شدند و تعداد ۲۳ نفر از آنان نیز به اسارت نیروهای خودی درآمدند.
برخی از نیروهای اسیر که بسیار خسته و تشنه بودند، هنگامیکه توسط نیروهای بسیج، آب و غذا دریافت میکردند، اظهار میداشتند که باورمان نمیشود که به ما آب و غذا بدهید، حتی باورمان نمیشود که زنده باشیم، چون در سازمان به ما اینگونه القا کرده بودند که به محض دستگیری، شمارا خواهند کشت.
مرحله دوم: محاصره و انهدام
در این مرحله واحدهای جمهوری اسلامی ایران مأموریت داشتند، پیشانی جنگی نیروهای سازمان واقع در تنگه چهارزبر را مورد هجوم قرار داده و با فشار از جناحین جاده، مانع از پراکندگی آنان شوند. یکی از واحدهای رزمی سپاه نیز به گردنه پاطاق مأمور شد تا از فرار نیروهای سازمان به خاک عراق جلوگیری کند.
نحوه حرکت نیروهای سازمان نشان میداد که آنها بدون اتکا به جاده قادر به هیچگونه اقدامی نیستند و این مسئله بزرگترین نقطهضعف عملیاتی آنان محسوب میشد. عملیات تعقیب و دستگیری نیروهای سازمان تا شب و نیز روز ۱۳۶۷/۵/۵به طول انجامید.
۲۵۹