پرستو - شیرمحمدی: در دنیای امروز، پدیدههای فرهنگی و اقتصادی بهسرعت مرزهای جغرافیایی را پشت سر میگذارند و در قالبهای جدیدی در جوامع مختلف بازتعریف میشوند. یکی از این پدیدهها، بلک فرایدی یا جمعه سیاه است، روزی که در تقویم میلادی، پس از شکرگزاری در ایالات متحده قرار دارد و بهعنوان آغاز فصل خرید کریسمس شناخته میشود. این روز، که در ابتدا تنها یک فرصت برای خرید ارزانتر در آمریکا بود، بهتدریج به یک رخداد جهانی تبدیل شد و اکنون در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، جای خود را در تقویم فروشگاهها و ذهن مصرفکنندگان باز کرده است.
ورود بلک فرایدی به ایران
ورود بلک فرایدی به ایران، برخلاف کشورهای غربی، نه از دل یک سنت فرهنگی یا مذهبی، بلکه از مسیر تبلیغات دیجیتال، شبکههای اجتماعی و الگوبرداری از مدلهای بازاریابی جهانی صورت گرفت. در کشوری که نه شکرگزاری دارد و نه کریسمس، ناگهان روزی به نام جمعه سیاه به یکی از مهمترین مناسبتهای خرید سالانه تبدیل میشود. این پدیده، در عین حال که میتواند فرصتی برای خرید ارزانتر و رونق اقتصادی باشد، اما در بستر فرهنگی و اقتصادی ایران، ابعاد پیچیدهتری به خود گرفته است.
رشد چشمگیر بلک فرایدی
در سالهای اخیر، شاهد رشد چشمگیر استقبال مردم از بلک فرایدی بودهایم بهگونهای که بسیاری از فروشگاههای آنلاین و فیزیکی، هفتهها پیش از این روز، کمپینهای تبلیغاتی و گستردهای را آغاز میکنند. مردم نیز با اشتیاق فراوان، گاه ساعتها در صفهای مجازی میمانند تا از تخفیفهای ویژه بهرهمند شوند.
بلک فرایدی از دید کارشناس فرهنگی
محمدرضا ذوالفقاری، جامعهشناس فرهنگی، درباره پدیده بلک فرایدی به «برنا» در ایران میگوید: از دو جنبه میتوان جذابیت این پدیده را برای مردم ایران توضیح داد. نخست، جنبه تجددطلبی است، مردم احساس میکنند با شرکت در این رویدادها، همپای مردم جهان حرکت میکنند و این حس تعلق به جامعه جهانی برایشان خوشایند است.
دوم، جنبه اقتصادی ماجراست که به حوزه بازاریابی و مارکتینگ بازمیگردد، تبلیغات گسترده و تکنیکهای بازاریابی، مردم را به خرید ترغیب میکند، حتی اگر به آن کالا نیازی نداشته باشند.
ذوالفقاری تاکید میکند: در بسیاری از موارد، افراد تحت تاثیر تبلیغات، کالاهایی را خریداری میکنند که ضرورتی برایشان ندارد در واقع تنها ۲۰ درصد از سبد خرید ممکن است شامل اقلام ضروری باشد و باقی صرفا به دلیل تخفیف خریداری میشود. این همان تاثیر بازاریابی است که در سطح جهانی نیز وجود دارد و مختص ایران نیست.
وی ادامه میدهد: در ایران، امسال شاهد یکی از گستردهترین دورههای بلک فرایدی بودیم. از فروشگاههای کتاب گرفته تا پوشاک، همه درگیر این موج شدهاند. جالب اینجاست که حتی معنای واژه جمعه سیاه با فرهنگ ما همخوانی ندارد و بار منفی دارد اما با این حال استقبال زیادی از آن شده است.
این جامعهشناس فرهنگی در ادامه میگوید: در کشورهای دیگر، فلسفه بلک فرایدی بر پایه فروش کالاهای مانده و انبارشده است. فروشندهها برای خالی کردن انبار و بازگرداندن سرمایه، کالاها را با تخفیفهای واقعی عرضه میکنند. اما در ایران، اغلب کالاهایی که در حراج قرار میگیرند، نه ماندهاند و نه انباری برای تخلیه وجود دارد در بسیاری از موارد، قیمت پایه کالا بهطور غیرواقعی بالا تعیین میشود و سپس با اعمال تخفیف به قیمت واقعی نزدیک میشود.
وی با اشاره به تجربههای مشابه در حوزه فرهنگ میافزاید: این اتفاق در حوزه فرهنگی نیز دیده میشود. مثلا در برخی کتابفروشیهای خیابان انقلاب، کتابهایی که در مغازههای دیگر با چانهزنی ۲۰ درصد تخفیف میخورند، در این حراجها با ۵۰ درصد تخفیف عرضه میشوند اما واقعیت این است که قیمت اولیه آنقدر بالا تعیین شده که این تخفیفها صرفا یک بازی روانی برای ترغیب مشتری به خرید بیشتر است.
ذوالفقاری با اشاره به پدیدههایی مانند کریسمس در ایران تصریح میکند: وقتی پدیدههایی مانند کریسمس وارد فرهنگ ما میشوند، جنبه فانتزی و تفریحی پیدا میکنند مردم درخت کاج میخرند و تزیین میکنند اما بدون آنکه به باورهای دینی پشت آن اعتقادی داشته باشند این نوع برخورد، بیشتر از جنس سانتیمانتالیسم است؛ یعنی نگاهی احساسی و سطحی به یک پدیده فرهنگی است.
وی خاطرنشان میکند: ما در فرهنگ خودمان همیشه تخفیف و چانهزنی داشتهایم. از بازارهای سنتی گرفته تا فروشگاههای امروزی، تخفیف دادن بخشی از فرهنگ خرید ما بوده است. بنابراین، نیازی به وارد کردن پدیدهای مانند بلک فرایدی نداریم، چرا که اساساً کاری را که امروز با عنوان بلک فرایدی انجام میدهیم، پیشتر هم در قالبهای بومی خود انجام میدادیم.
آمار منتشر شده دی جی کالا
آمارهای پول هایی که در بلک فرایدی رد و بدل می شود نجومی است. به عنوان نمونه یکی از اولین فروشگاه های اینترنتی کشور در بلک فرایدی ۱۴۰۳، بیش از ۸.۸ میلیون کالا فروخته و ۷۵۷ میلیارد تومان تخفیف ارائه داده و با بیش از ۴۰ میلیون بازدیدکننده یکتا در طول کمپین تخفیف خود داشته است . کالاهایی که به گفته بسیاری از شهروندان؛ حتی بعد از تخفیف؛ قیمت هایی به مراتب بالاتر از قیمت اصلی خود داشته اند! موضوعی که دکتر سعیدی؛ اقتصاد دان هم آن را تایید می کند.
دیدگاه جامعه شناس اقتصادی در مورد بلک فرایدی
علیاصغر سعیدی، جامعهشناس اقتصادی،نیز درباره پدیده بلک فرایدی در ایران به « برنا» میگوید: بلک فرایدی در آمریکا یک سنت اقتصادی است که در آستانه کریسمس، فروشگاههای بزرگ برای تخلیه انبارهای خود و ورود برندهای جدید، اجناس را با تخفیف عرضه میکنند. این تخفیفها بهویژه برای اقشار کمدرآمد جذاب است، چرا که در این روزها میتوانند به کالاهایی که در حالت عادی توان خریدشان را ندارند، دسترسی پیدا کنند. در انگلستان نیز سنتی مشابه وجود دارد که به آن «Boxing Day» میگویند و پس از کریسمس برگزار میشود.
سعیدی تاکید میکند: این رویدادها علاوه بر جنبه اقتصادی، نوعی ترفند بازاریابی نیز هستند. فروشگاهها با کاهش قیمت کالاهایی که دیگر قصد عرضه آنها را ندارند، مشتریان را جذب میکنند. در ایران نیز این الگو در حال شکلگیری است، اما با تفاوتهایی اساسی.
وی در ادامه توضیح میدهد: در ایران، به دلیل تورم بالا و کاهش قدرت خرید، فروشندگان تلاش میکنند با استفاده از این مناسبتها، مشتریان را به خرید ترغیب کنند. اما برخلاف کشورهای غربی، کاهش واقعی قیمتها کمتر اتفاق میافتد. یکی از دلایل این موضوع نبود تقارن اطلاعاتی در بازار ایران است یعنی تولیدکننده اطلاعاتی دارد که مصرفکننده از آن بیخبر است.
وی تصریح میکند: در کشورهای توسعهیافته، به دلیل وجود فروشگاههای متعدد و شفافیت اطلاعات، مصرفکننده میتواند قیمتها را مقایسه کند. اما در ایران، به دلیل محدود بودن مراکز توزیع، این امکان کمتر فراهم است. بنابراین، فروشندگان میتوانند قیمتها را بهصورت صوری افزایش دهند و سپس با اعمال تخفیف، همان قیمت اولیه را بهعنوان قیمت نهایی عرضه کنند.
سعیدی با اشاره به نمونهای عینی میگوید: در برخی فروشگاههای زنجیرهای دیدهام که قیمت روغن زیتون ابتدا ۳۰۰ هزار تومان بوده، اما بعد از مدتی آن را به ۵۰۰ هزار تومان افزایش دادهاند و سپس با عنوان تخفیف، دوباره به ۳۰۰ هزار تومان بازگرداندهاند. این نوع رفتار ناشی از همان عدم تقارن اطلاعاتی است.
وی ادامه میدهد: با افزایش تعداد فروشگاهها و مراکز خرید در ایران، این عدم تقارن بهتدریج کاهش خواهد یافت. در آن صورت، فروشندگان دیگر نمیتوانند بهراحتی قیمتها را دستکاری کنند و مصرفکننده نیز آگاهتر خواهد شد.
این جامعهشناس اقتصادی در بخش دیگری از سخنان خود به جنبه فرهنگی ماجرا اشاره کرده و میگوید: جامعه ایران نسبت به بسیاری از جوامع دیگر، گرایش بیشتری به فرهنگ جهانی و بهویژه فرهنگ غربی پیدا کرده است. البته من با اصطلاح «غربزدگی» که جلال آلاحمد به کار برده، موافق نیستم. بهنظر من، ایرانیها بیشتر تمایل دارند در جامعه جهانی ادغام شوند تا اینکه صرفاً از آن تقلید کنند.
وی خاطرنشان میکند: برای مثال، ایرانیان مقیم خارج از کشور، برخلاف بسیاری از ملیتهای دیگر مانند چینیها، هندیها یا پاکستانیها، کمتر به تشکیل انجمنهای قومی و حفظ سنتهای بومی خود تمایل دارند. آنها بیشتر به دنبال ادغام در جامعه میزبان هستند. این ویژگی در داخل کشور نیز دیده میشود. بهگونهای که برخی از ارزشها و مناسبتهای غربی مانند کریسمس یا بلک فرایدی، با استقبال مواجه میشوند حتی اگر ریشهای در فرهنگ ما نداشته باشند.
سعیدی در پایان میگوید: این گرایش به فرهنگ جهانی، هم از منظر اقتصادی و هم از منظر فرهنگی، قابل تحلیل است. اما باید توجه داشت که بدون زیرساختهای مناسب، اجرای چنین سنتهایی در کشور ما ممکن است بیشتر به سواستفادههای بازاری و ایجاد انتظارات کاذب تا تحقق واقعی اهداف اقتصادی و اجتماعی آن،منجر شود.
انتهای پیام/