به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دعای باران در منابع دینی، به ویژه در اسلام، فراتر از یک درخواست صرف برای نزول نعمت آب است؛ بلکه تجلیگاه عالیترین مراتب بندگی، اعتراف به نیاز مطلق مخلوق به خالق، و تجدید عهد بندگی است. این دعا زمانی خوانده میشود که انسان در برابر پدیدههای طبیعی مانند خشکسالی که بقای زندگی بر آن وابسته است، احساس درماندگی میکند. این عمل نمادی از پناه بردن دلها به خداوند در برابر سختیهاست. قرآن کریم نیز بر این معنا تأکید دارد، چنانچه میفرماید: «وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَیَنْشُرُ رَحْمَتَهُ ۚ وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ؛ و اوست که باران را پس از آنکه مردم از آمدنش نومید شدند، نازل میکند و رحمتش را میگستراند…» (سوره شوری، آیه 28). این آیات نشان میدهند که نزول رحمت الهی پس از ناامیدی، نمادی از قدرت مطلق خداوند و امیدبخشی او به بندگان است، و دعای باران، ابراز این امیدواری و ایمان به این قدرت مطلق است.
علاوه بر جنبهٔ معنوی و اعتقادی، دعای باران در سیرهٔ ائمه اطهار جایگاه ویژهای دارد. نمونههای تاریخی متعددی وجود دارد که امامان معصومهمچون امیرالمؤمنین و امام رضا علیهما السلام در هنگام خشکسالی، مردم را به دعا فراخوانده یا خودشان با حالتی خاشعانه دست به دعا برمیداشتند. این اعمال نشاندهندهٔ این است که دعا در این شرایط نه تنها یک سنت مستحب، بلکه یک اقدام اساسی برای برطرف کردن گرفتاریهای مادی و معنوی مردم محسوب میشده است.
در ادامه، دعایی از امیر مؤمنان علیهالسلام درباره «طلب باران» را میخوانیم:
و من خطبة له علیه السلام فی الاستسقاء:
اللَّهُمَّ قَدِ انْصَاحَتْ جِبَالُنَا وَ اغْبَرَّتْ أَرْضُنَا وَ هَامَتْ دَوَابُّنَا وَ تَحَیَّرَتْ فِی مَرَابِضِهَا وَ عَجَّتْ عَجِیجَ الثَّكَالَى عَلَى أَوْلَادِهَا وَ مَلَّتِ التَّرَدُّدَ فِی مَرَاتِعِهَا وَ الْحَنِینَ إِلَى مَوَارِدِهَا، اللَّهُمَّ فَارْحَمْ أَنِینَ الْآنَّةِ وَ حَنِینَ الْحَانَّةِ، اللَّهُمَّ فَارْحَمْ حَیْرَتَهَا فِی مَذَاهِبِهَا وَ أَنِینَهَا فِی مَوَالِجِهَا.
«خداوندا؛ کوههای ما فروریختهاند و زمین ما غبارآلود شده و چهارپایان ما سرگردان گشته و در جایگاههای خود متحیر ماندهاند و به نالهی مادرانی که بر فرزندانشان مینالند، فریاد برآوردهاند و از رفت و آمد در چراگاههایشان و اشتیاق به آبشخورهایشان خسته شدهاند. خداوندا؛ بر ناله نالان و نالهی مشتاق (حیوانات) رحم فرما. خداوندا؛ بر سرگشتگیشان در راهها و نالهشان در راههای ورودشان رحم فرما.
اللَّهُمَّ خَرَجْنَا إِلَیْكَ حِینَ اعْتَكَرَتْ عَلَیْنَا حَدَابِیرُ السِّنِینَ وَ أَخْلَفَتْنَا مَخَایِلُ الْجُودِ، فَكُنْتَ الرَّجَاءَ لِلْمُبْتَئِسِ وَ الْبَلَاغَ لِلْمُلْتَمِسِ، نَدْعُوكَ حِینَ قَنَطَ الْأَنَامُ وَ مُنِعَ الْغَمَامُ وَ هَلَكَ السَّوَامُ أَلَّا تُؤَاخِذَنَا بِأَعْمَالِنَا وَ لَا تَأْخُذَنَا بِذُنُوبِنَا، وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَكَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ وَ الرَّبِیعِ الْمُغْدِقِ وَ النَّبَاتِ الْمُونِقِ، سَحّاً وَابِلًا تُحْیِی بِهِ مَا قَدْ مَاتَ وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ.
«خداوندا؛ ما به سوی تو خارج شدیم هنگامی که سختیهای سالها ما را فرا گرفته (و روزگار بر ما تاریک شده) و نشانههای جود و بخشش از ما رو برتافته بود. پس تو امید ناامیدان و دسترسی برای جویندگان بودی. ما تو را در زمانی میخوانیم که خلایق ناامید شدند، و ابرها از باریدن منع شدند، و چهارپایان (اهل زمین) هلاک شدند؛ [میخواهیم] که ما را به خاطر اعمالمان مؤاخذه نکنی و به خاطر گناهانمان مجازات ننمایی. و رحمت خود را با ابرهای بارنده و بهار پر آب و گیاه شاداب بر ما بگستران؛ بارشی سیلآسا که به وسیلهی آن آنچه مرده است زنده شود و آنچه از دست رفته بازگردد.»
اللَّهُمَّ سُقْیَا مِنْكَ مُحْیِیَةً مُرْوِیَةً، تَامَّةً عَامَّةً، طَیِّبَةً مُبَارَكَةً، هَنِیئَةً [مَریِئَةً] مَرِیعَةً، زَاكِیاً نَبْتُهَا، ثَامِراً فَرْعُهَا، نَاضِراً وَرَقُهَا، تُنْعِشُ بِهَا الضَّعِیفَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُحْیِی بِهَا الْمَیِّتَ مِنْ بِلَادِكَ.
«خداوندا؛ سیرابی از جانب خودت [بفرست] که زندهکننده، سیرابکننده، کامل، فراگیرنده، پاک، پربرکت، گوارا، و زمینسازنده باشد؛ که روییدنیاش پاکیزه، شاخهاش پربار، و برگش تازه و شاداب باشد؛ که با آن ضعیف از بندگانت را نیرو بخشی و سرزمین مردهات را زنده گردانی.
اللَّهُمَّ سُقْیَا مِنْكَ تُعْشِبُ بِهَا نِجَادُنَا وَ تَجْرِی بِهَا وِهَادُنَا وَ یُخْصِبُ بِهَا جَنَابُنَا وَ تُقْبِلُ بِهَا ثِمَارُنَا وَ تَعِیشُ بِهَا مَوَاشِینَا وَ تَنْدَى بِهَا أَقَاصِینَا وَ تَسْتَعِینُ بِهَا ضَوَاحِینَا مِنْ بَرَكَاتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ عَطَایَاكَ الْجَزِیلَةِ عَلَى بَرِیَّتِكَ الْمُرْمِلَةِ وَ وَحْشِكَ الْمُهْمَلَةِ؛ وَ أَنْزِلْ عَلَیْنَا سَمَاءً مُخْضِلَةً مِدْرَاراً هَاطِلَةً یُدَافِعُ الْوَدْقُ مِنْهَا الْوَدْقَ وَ یَحْفِزُ الْقَطْرُ مِنْهَا الْقَطْرَ، غَیْرَ خُلَّبٍ بَرْقُهَا وَ لَا جَهَامٍ عَارِضُهَا وَ لَا قَزَعٍ رَبَابُهَا وَ لَا شَفَّانٍ ذِهَابُهَا، حَتَّى یُخْصِبَ لِإِمْرَاعِهَا الْمُجْدِبُونَ وَ یَحْیَا بِبَرَكَتِهَا الْمُسْنِتُونَ، فَإِنَّكَ تُنْزِلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا (شورا 28) وَ تَنْشُرُ رَحْمَتَكَ وَ أَنْتَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ.
«خداوندا؛ سیرابی از جانب خودت [بفرست] که با آن دشتهای بلندمان سبز شود و درههایمان جاری گردد و کنار خانههایمان آباد شود و میوههایمان روی آورد و چهارپایانمان به وسیله آن زنده بمانند و مناطق دوردستمان تر و تازه شود و مناطق خارج از شهرنشینیمان به وسیله آن به یاری آیند، از برکات گسترده و عطاهای فراوانت بر مخلوقات نیازمند و وحوش رها شدهات. و بر ما آسمانی را بفرست که پر از آب، ریزنده و درهم کوبنده باشد؛ که بارانش به باران دیگر فشار آورد و قطرهاش قطرهی دیگر را به جلو براند؛ آسمانی که رعدش فریبنده نباشد و ابرش تیره و ترساننده نباشد و ابرهایش پراکنده و کمبار نباشد و رفتنش کوتاه نگردد؛ تا آنجا که مردمان قحطیزده با سرسبزی آن بهرهمند گردند و کسانی که سالها از نعمت محروم بودهاند، به برکت آن زنده شوند، زیرا تو باران را پس از ناامیدی مردم نازل میکنی و رحمتت را میگسترانی، و تو مولا و ستوده هستی.» (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص171 ـ 172)
انتهایپیام/